یک پیشنهاد دوستانه و اخرین راه حل ...
مدت يك ماه بيشتر انتظار کشیدم تا شاید دستگاه درست شود . %50 اميدوار بودم كه دستگاه راديو پيام جوان درست خواهند شد. که متاسفانه نشد یک بار چناب اقای احمدی زاده قطعه یا پرزه را فرستاد که کار نکرد . بار دوم یکی از شرکت های ترکی قول تهیه این قطعه را داد .
گوینددر سایة دربارسلطان محمود غزنوی چندین تنبلی بود که از خزانه دولتی نان بخور و نمیری به آن ها داده میشد. این برخورد سلطان، باعث شده بود که توقع تنبل ها بالا رفته و روز به روز بر شدت تنبلی آن ها افزوده شود. روزی یک نفر عابر کنار یکی از آن ها نشسته بود و مگسها هر لحظه بر سر وصورت آن ها مینشست. مرد عابر مگسهای خود را پراند و در این حال مرد تبل گفت: «خدا خیرت دهد مگسهای دهن مرا هم بزن!»

در راه عشق ، مرحله قرب و بعد نیست می بینمت عیان و دعا می فرستمت
مصاحبه کننده: فرهاد اخلاصی، مدیر مسئول ماهنامه پاتو
گفتنی است که در هرات نیز همانند بسیاری از شهرها و روستا های وطن، جماعتی زیادی از خانواده ها به کمک مستقیم کارگران شان در خارج از کشور روزگار میگذرانند. سالانه میلیون ها میلیون دالر، یورو، تومان، روپیه و... حواله و بصورت افغانی به نقاط مختلف وطن سرازیر گردیده و در اختیار خانواده ها قرار میگیرند. شوربختانه خانواده های دور از کارگر، به خوبی نمی دانند که غربت زدگان دورافتاده شان، چگونه این پول ها را بدست آورده اند! درک نمیکنند که کارگران غربت نشین چگونه از عمر، جوانی، عزّت و حتی آبروی شان مایه میگذارند، تا پولی تهیه شده و برای خانواده های کم احساس یا ناآگاه شان حواله گردد! سالهاست که شغل پردرآمدی برای جمعی خاص در کشور های کارگر نشین بنام «حواله داری» شکل گرفته و «حواله داران» شریف روزانه میلیون ها پول به حساب شان واریز و برداشت میشود، تا بدست خانواده های کارگران در جای جای وطن برسد.
به استقبال از غزل «خوار بندل دل مه» اثر محمدحسین فیاض
مدت 20 روز است كه كابل هستم و شايد برای اولین بار باشد كه احساس می کنم در انجام یک کار گير كردم . آن هم بد قسم . علتش هم قول قرار شرکت های فروشنده موجود در این کشور کذای و این نوع اجناس است که آرزو می کنم هیج وقت با آن ها سرو کار پیدا نکنی . تا زمان که جنس را از آن ها تحویل نگرفته ای جای شما در زمین پیدا نمی تواند. ولی همین که کالا را دریافت کنی ضمن اینکه ترا نمی شناسد از همه وعده وعید ها و ضمانت ها و گرانتی ها دیگر خبری نیست ! فرق هم نمی کند از چه شرکت باشد دولتی یا شخصی ویا کدام موسسه خارجی . همه شان سرو تهی یک کرباسند . بد بختانه جای برای شکایت که بماند حتی درد دل هم در این ... آباد نمی توانی پیدا کنی . درد سر ندهیم .
انتخابات ریاست جمهوری افغانستان قبل از هر موضوع دگر که به نحوی به سر نویشت افغانستان بستگی دارد ,بیش از پیش مورد توجه جامعه افغانی وجامعه بین المللی قرار گرفته است به خصوص که هرروز به تاریخ تعیین شده انتخابات نزدیک تر میشویم آمادگی های سیاسی , صف بندی گروها وچهره های مطرح در کشور رونق میابد از سوی دگر باور افکار عمومی بر این است اگر انتخابات ریاست جمهوری 2014 افغانستان بطور شفاف ودموکراتیک بر گزار نگردد افغانستان به سوی بحران امنیتی دوام دار ویاحتی بسوی جنگ داخلی کشانده خواهد شد از اینرو ثبات سیاسی و امنیت اجتماعی بستگی تنگآتنک به نحو برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2014 دارد.
هرگاه درمیان مردم محل در جستجوی فرهنگ فولکوریک و عامیانه باشیم می توان داشته های زیادی فرهنگ عامیانه را یافت که هنوز دست نخورده و ثبت نشده باقیست . بی توجهی به این فرهنگ غنی مردمی سبب شده است که هر روز به فراموشی سپرده شود .
تا چند گام برنداشته ای که جماعتی از کودکان فقر با گاری دستی های خالی به استقبال ات می آیند تا در قبال خدمتی که به تو میکنند، لبی نانی از جیب خالی ات نصیب ایشان شود. اینجا نه از مدرسه و مکتب خبری است و نه از آموزش و سواد! اینجا گویا این خردسالان، مردان کار اند که به ناچار باید هر روز صبح به جای لمس بند «کیفناک» کیف مدرسه، دسته ای سرد و سخت گاری و گادی ها را برای لقمه ای نانی محکم می فشارند. اینجا در هجوم این کم سالان معصوم برای تصاحب ساک و چمدان مسافران خسته، شاهد دردناک ترین مسابقه خردسالان به امید بدست آوری «جایزه نان» از بزرگسالان هستیم! گرچه این جماعت تهی دست آموخته اند که در عین رقابت باید رفاقت داشته باشند؛ اما، گاهی این رفاقت را دوامی نیست؛ بلکه، ممکن است در روزهای بارانی و سرد که تعداد مسافران ورودی انگشت شمار میشوند، جدال برای حمالی سامان به بی سروسامانی کودکان حمال انجامیده و به درگیری برای تصاحب مال ختم شود!
بسم ا لله الرحمن الرحیم