باز خوانی اندیشه­های شهید مزاری در چارچوب نظریه­های سیاسی جدید

شهید مزاری

امروز 17/12/89 ساعت 10 در قم نشست علمی با عنوان« باز خوانی اندیشه­های شهید مزاری در چارچوب نظریه­های سیاسی جدید»، ازسوی انجمن فقه سیاسی وابسته به مجتمع عالی فقه و معارف اسلامی برگزار شد. این نشست باحضور حجج اسلام، آقایان دکتر عبدالمجید ناصری، محمدجواد محسنی، قاسم عرفانی و احمدعلی رضایی، به­عنوان تحلیل­گران و نظریه­پردازان انجام شد.

بنده مطالب این نشست را به طور اجمال در اختیار هموطنان گرامی قرار میدهم شاید که قدمی بسیار اندک در راستای خوشنودی آن رهبر فرزانه و همراهان شهیدش برداشته باشیم.

ابتدا جلسه با تلاوت آیات کلام الله مجید شروع گردید.در ادامه دبیر علمی نشست گفت: شهید مزاری به عنوان یک رخداد سیاسی و یک کنش سیاسی قابل مطالعه و قابل تحلیل است نشست امروز با توجه به همین نگاه می تواند قابل بررسی باشد.

ابتدا آقای عرفانی، سخنان خویش را با عنوان «شهید مزاری و هویت سیاسی» آغاز نمود و با درود بر شهدا و بخصوص شهید مزاری فرمود: در تاریخ کشور ما با کودتای هفت ثور بحران هویت در سطح کشور احساس شد. جهاد پیش آمد و بعداز 14 سال و آمدن مجاهدین در کابل باز دو باره بحران هویت شروع شد. هویت پرسش از کیستی و چستی مردم و اصناف و گروهای مردمی است. هویت زمانی محقق می­شود که تمایز و تفکیک از دیگران مطرح باشد. هویت سطوح مختلف دارد. هویت فردی جمعی و... در با لاترین سطح هویت هویت ملی قراردارد و ما در کشور ما با پرسش از اینکه آیا هویت ملی در افغانستان شکل گرفته است؟ مواجهیم. هویت ملی در قرنهای 18 ببعد شکل گرفت. هویت ملی سیال است نیازمند جغرافیا و سرزمین و... است در دهه نود مشخصا در نهاد های اکادمیک مورد توجه قرار گرفت و در جهان به صورت جدی مطرح شد در همین حال بحران هویت در افغانستان بوجود آمد.در نظر فوکو قدرت و دانش باهم اند و مسایل را که مرسوم سازی نمایند و نهادینه نمایند با قدرت و دانش این را عملی می سازند و غیر آن را غیر علمی میدانند.

احمد شاه ابدالی اولین کسی است که در افغانستان به قدرت ساسی رسید و یک قبیله که به قدرت رسید ناسیونالیسم را به شدت ترویج داد که برتری نژادی از مشخصه اصلی ناسیونالیسم قومی است. زمان شیر علی خان زمان تولید دانش به زبان پشتو است و در زمان ظاهر شاه زبان پشتو به عنوان زبان رسمی و ملی کشور مطرح شد البته ظاهر خود پشتو نمیدانست. در زمان عبدالرحمن خان اندیشه تقدیر گرایی و اینکه خدا مرا به عنوان حاکم مسلط نموده و مخالفت با من مخالفت با خدا است به عنوان راهبرد برای توسعه پشتونیزم ادامه یاف و با همین توجیه نسل کشی مردم هزاره را بوجود آورد.

در ادامه همین ظلم و ستم «هویت مقاومت» شکل گرفت و مقاومت غرب کابل در واکنش همین جریان بوجود آمد شهید مزاری در همین چارچوب قابل طرح و بررسی است.مقاومت در برابر قدرتی که به حس زیبایی شناختی نیز تاثیر گذاشته بود و می­گفت: دماغ پهن وپایین زشت است و مزاری احیاگر هویت سیاسی ما مطرح می باشد.

آقای دکتر ناصرتحت «:جایاگاه شهید مزاری در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان»به عنوان مقدمه افزود در باره تاریخ معاصر افغانستان دیدگاه واحدی وجود ندارد ودر این که شکل گیری آن از کجاست اختلاف نظروجود دارد است.در باره تاریخ معاصر و شهید مزاری فرمود:در تاریخ معاصر چند خصوصیت را به عنوان یک حقیقت تاریخی برای مزاری می­شناسم. یکی ازاین ویژگیها پیشگامی شهید مزاری در مبارزه با جو ستم و خفقان است. هز اره در قدرت و مشارکت سیاسی در عمر حکومت گذشته کشور نبوده در نهادها در دانشگاه ها در ارتش در ادارات دولتی ووو شهید مزاری اولین کسی است که این افتخار را دارد که علیه ظلم و ستم پیشگام در مبارزه از است خصوصیت بعدی پیشگامی شهید مزاری مبارزه از پایگاه دینی است او مبارزه را از این پایگاه شروع نمود سومین خصوصیت مبارزه جهانی شهید مزاری است.اواین افتخار را دارد که در کشورهای اسلامی اما بارژیم ستم شاهی در ایران و عراق علیه ظلم و بی عدالتی مبارزه نمود و به جرم همین مبارزه زندانی شد خصوصیت چهارم مبارزه در تحذب و قانون مندی و از مجرای حذب و سازمان بود تاسیس حذب حسنی و بعد سازمان نصر و در ادامه حذب وحدت را برای ادامه مبارزه علیه بی عدالتی و ظلم بوجود آورد. شهید مزاری در همه این جهات پیشگام است. خصوصیات دیگر ایشان اندیشه تشکل حکومت اسلامی و مبارزه با تروریزم است او کسی است از آرمان های او تشکیل حکومت اسلامی با پایهای وسیع در کشور بود و همچنین ایشان از جمله کسانی است که در برابر تروریزم و طالبان مقاومت کرد خصوصیت دیگر ایشان تلاش برای ایجاد وحدت ملی بود و در این راستا بیشتر از همه تاکید می­کرد.

آقای نوید سخنان خویش را با عنوان :«شهید مزاری و گفتمان دموکراسی»آغاز نموده وگفت: با توجه به اینکه افغانستان در شرایط پیشا مدرن است و هنوز مردم اسیر سنت دست و پاگیری قرار دارد سخن از گفتمان دموکراسی مشکل است. سوال این است که کدام نظریه دموکراسی به صورت عملی می تواند مطرح باشد؟ دونظریه مطرح است دموکراسی به عنوان یک روش که در جامعه دینی هم قابل تحقق می­باشد. نظریه دوم این است که دموکراسی به عنوان یک ارزش و یک فلسفه اجتماعی مطرح است و متکی به اومانیسم و انسان مداری می باشد. ما باید دقت کنیم که کدام نوع دموکراسی در جامعه ما قابل تحقق است.یک نظریه معطوف ساختار است یعنی تا ساختار جامعه و مولفه های دخیل در توسعه تحقق نیابد امکان گفتمان دموکراسی وجود ندارد در کشور ما فعلا متاسفانه هنوز این ساختار شکل نگرفته است تا گفتمان دموکراسی به معنای درست کلمه ممکن گردد. نظریه­ی دیگر گفتمان دموکراتیک به عنوان یک فرهنگ و دانش دموکراتیک است و می­گوید وقتی گفتمان دموکراسی در جامعه قابل مطرح است که آن فرهنگ و دانش لازم بوجود آید.و الا شکل حکومت تغییر می­کند ولی دموکراسی محقق نخواهد شد.ما شکل گذار را می تواند در سه نوع تقسیم نمود. شکل گذار از گذار از بالا و از راس حاکمیت دوم گذار از پایین وسطح جامعه و سوم گذار از بیرون کشور. در کشور عراق و کشور افغانستان و بعض کشور های دیگر گذار از بیرون تحمیل گردیده است. واگر در کشور آن ظرفیت و فرهنگ دموکراسی در جامعه شکل نگیرد دموکراسی تحقق نخواهد آمد و جامعه جهانی در دهه اخیر نیز نتوانسته است این گفتمان دموکراسی را در کشور محقق و نهادینه نماید.

اما سوال دیگر اینکه شهید مزاری برای نسل امروز حرفی برای گفتن دراد یانه ؟ باید گفت بله مولفه اندیشه مزاری سه چیز بود. یک مردم دو عدالت اجتماعی هم به معنای عدالت توضیعی هم به معنای عدالت جبرانی مولفه سوم اسلام است. مراد از اسلام در اندیشه مزاری چیست؟ در اندیشه مزاری اسلام حد اکثری است یا حد اقلی در اسلام دوم جای برای دموکراسی و گفتمان نیست .مزاری در پی برقراری حکومت شیعی و یا اسلام سنی سنتی نبود بلکه حکومت اسلام حد اقلی را تاکید می کرد ودلیل شان هم این بود که اسلام حد اکثیری در کشور ما نه امکان تحقق دارد ونه برای مردم ما مفید است.

گفتنی است این نشست دونیم ساعت به طول انجامید که حضار با حوصله مندی و اشتیاق فراوان به سخنان گوش میدادند .

 آقای محسنی:تحت عنوان «شهید مزاری و دموکراسی چند قومی» در آغاز فرمود: ما مدیون شهید مزاری هستیم تفکر شهید مزاری و میراثی ایشان برای ما و مردم ما نعمتی است که باید شکر آن را بجا آوریم و نشست علمی این چنینی در راستای همین شکر گزاری است

توجه به چند نکته بدیهی: جامعه ما چند قومی است نکته دوم در افغانستان مبنا، قشر بندی است یعنی تقسیم فرصتها و منابع و... بر اساس قومی است یک نوع نابرابری انسانی و برتری نژادی و بحث خودی وناخودی است. در افغانستان پشتون پاکستان به عنوان خودی شناخته می­شود ولی مردم هزاره بیگانه محسوب می­گردد. از مردم ما عوارض سرانه و مالیات سرانه گرفته می شد و برای نوزاد پشتون پول ومقرری و یک میل تفنگ هدیه داده می شد.تبعیضات این چنینی از پشتیبانه­ی یک قانون نانوشته برخوردار بوده و عمل می­شده. برای این که از این بن وبست بیرون برویم چکار کنیم ؟یکی از راه حلها دموکراسی اکثریت گرا است که در این رویکرد باید همگونی باشد و در جامعه چند قومی تحقق نمی آید برای همگون سازی کشتار غیر همگون و یا اخراج و غصب سرزمین طایفه دیگرویا تجزیه است. دموکراسی تسهیمی یک روش دگری است مشارکت نماینده گان در حکومت و اداره کشور که خود داری اصولی است اصل برخورداری گروهای اقلیت از حق ویتو اصل توضیع قدرت به تناسب اهمیت گروها.بحث دوم :در اندیشه شیعه مبنای حکومت عدالت است نگاه شیعی نگاه عدالت محور است و بر همین اساس انتصاب امام و حق حاکمیت از آن اوست.از نظر اعتقادی شهید مزاری یک شیعه است ولی بلحاظ عینی امکان تاسیس یک حکومت شیعی در کشورما نبود و لذا جایگزین مطرح می­شد. تاسیس نظام اسلامی مبنی بر عدالت یکی از این جایگزینها بود. شهید مزاری نظام اسلامی مبتنی بر عدالت را مطرح کرد که برابری انسانی و تسهیم قدرت و عدالت جبرانی و توضیع فرصتهای برابر برای همه مردم افغانستان از مولفه چنین حکومت است چنین نظامی می­تواند مشروعیت دینی هم داشته باشد.

بحث سوم بحث عدالت اجتماعی است.