نگاهی بر آداب و رسوم نامگذاری نوزادان در هزارستان
نگاهی بر آداب و رسوم نامگذاری نوزادان در هزارستان
(پیشنهادی برای جایگزینی نام های غیر پارسی به پارسی)
درآمد
در گذشته های نه چندان دور بسیاری از نام های هزاره ها فارسی بودند. هزاره ها با توجه به هویت ملی، قومی و پیشینه ای فرهنگی و ادبی شان تلاش داشتند که نام فرزندان شان فارسی باشند.
اگر به چند نسل گذشتۀ هزاره ها برگردیم می بینیم که نام های آن ها بیشتر فارسی اند. به طور نمونه پدر بزرگ پنجم نگارنده(نوتا) است که ریشۀ پهلوی دارد. پس از وی(مسکه، آته، جاغوری، کهتر و مهتر، ظرفی تا قولی، قولنی، بیغزی و...) همه فارسی اند. این نام ها همه ریشه های پهلوی و اویستایی دارند و در معنا بسیار نغزند. اگر چند برخی از نام های هزارگی به سبب ترکیبی بودن نژاد هزاره ها ترکی و مغولی اند. این نام ها نیز در بافت نامگذاری هزاره ها خوش نشین اند. به طورنمونه مغوله یکی از نام های ترکی مغولی هزارگی است که در فارسی پسینگاه معنی زیبارو را یافته است. مغول دختر یعنی دختر زیبارو. بنابراین به نظر می رسد اوسانۀ مغول دختر و ارب بچه هیچ ربطی به طایفۀ مغول های هزارستان نداشته باشد. بلکه هدف از مغول دختر، دختر زیباروی اوسانه ای باشد. چنانچه ترک در فارسی به معنای زیباروست. وقتی حضرت حافظ می گوید: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا. هدف وی از ترک شیرازی زیباروی شیرازی است.
همین طور در مورد نام های فارسی هزارگی اگر به واژه کهتر و مهتر نگاه کنیم و به ریشه ها و پیشینه ای تاریخی آن ها بنگریم به زیبایی این نام ها از نظر معنایی پی می بریم. از این رو نام های پسران و دختران در هزارستان بسیار پرمعنا، طبیعی، زیبا و خوش آهنگ هستند و بیشتر با طبیعت بکر و تازۀ هزارستان پیوند طبیعی دارند. به طور نمونه به نام های دختران هزاره بنگرید که چه قدر زیبا و طبیعی اند و به زبان طبیعی و فرهنگی هزاره ها نزدیک اند: گلیما، شیرین گل، گل ریزه، ریزه گل، ماه گل، گل پری، نگار، گل اندام، گل افروز، گل پرور، خراج، تاج گل، شکرگل، گل پرور، تاج بیگم، پیروزه یا فیروزه، گلبخت، نیکبخت، گل آبی، جوهر، گوهر، رخسار، رخشانه، رگسانا، ناز بانو، نازپرور، ماه جهان، ماه رخ، مژگان، شکوفه، شاه پرک، تاجی، ترانه، خورشید، جهان بانو، بانو، گیسو، لاله، ستاره، سیمین، سپید بانو، گل بانو، ساغر، زری، زیبا، آرزو، پروانه، دل آرا، دلبر، دلارام، آزاده، آهو، بنفشه، غنچه، بهار، مروارید، نگین، نگار، نرگس، نسرین، نسترن، بیگم، گل بیگم، سیاموی، خاور، کشور و... و مردان هزاره نیز نام های بس نیکویی داشتند و دارند مانند: پولاد، رستم، سهراب، مهتر، کهتر، کامبخش، نیک پای، سرور، شاران، شیران(شیران بامیان) شیرو، فرید، فرهاد، اختر، جاوید، جمشید، جهانگیر، افشار، ایاز، توفان، نادر، بیگزاد، جهان بخش، خدا داد، خدایار، مهرآب، میراب، شهپر(شش پر) شهبال، شیردل، شیرزاد، طوطی، بهمن، بهرام، بهادر، بارمان، دریا، نریمان، یاور، یزدان، وهریز. اما با ورود نام های غیر پارسی به ویژه عربی و بدون در نظر گرفتن سیاق زبان فارسی و گویش هزارگی و به ویژه عدم استفاده از ترکیب سازی نام های فارسی- عربی کم کم این نام های زیبا به حاشیه رانده شدند و نام های نه چندان آشنای عربی و غیر پارسی جایگزین آن ها گردیدند. این نام ها پیشینه ای با فرهنگ هزارگی نداشتند و برای هزاره ها معنادار هم نبودند. اما چون برخی از این نام ها، نام بزرگان دینی و مذهبی هزاره ها بودند، به زودی پذیرفته شدند و در بسیاری از مناطق هزارستان به اشباع رسیدند و اکنون نیز چنین اند. به طور نمونه در روستای کوچک پدری من بیش از ده ها لطیفه و شریفه وجود دارد که هنگام صدا زدن و پاسخ دادن چندین کس باید جواب بدهند. این داستان عجیب تا به آنجا رسیده است که برخی فکر می کنند که فارسی و گویش هزارگی نام ندارند و هزاره ها نامی جز عربی نداشته اند. در حالیکه در فارسی و در هزارگی نام های بس زیبای هستند که هم در آهنگ و موسیقی دلنشین اند و هم از نظر معنایی، پر معنا اند. غریب این که عده ای این نام ها را تاریخ گذشته می دانند و از مقوله ای نام های کهن و روستایی. بدون در نظر گرفتن پشتوانۀ فرهنگی، بار ارزشی و تاریخی، از کنار آن ها به راحتی می گذرند. چنین است که در محشر روزگار بی هویتی خویش عریان محشور شده ایم. همه چیز مان از بیگانگان است و فردا خود نیز با خود بیگانه خواهیم شد. و در فردای دیگر بچه های مان با هویتی دیگری غیر از هویت خود، قد خواهند کشید. این مقوله در مورد نام مردان غریب تر از این است. به طور نمونه درگذشته برخی از مردان هزاره نام نوزادان شان را کلبی حسین، کلبی عباس و کلبیلی(کلب علی) می گذاشتند اما حاضر نبودند از نام های زیبای فارسی برای کودکان شان استفاده کنند. زیرا در شان کودکان شان می دانیستند که بچه ها شان سک امام علی (ع) امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) باشند.(این مسله را روزی با روحانی هزاره مطرح کردم و جواب شنیدم که ما لیاقت سک شدن امام حسین(ع) را هم نداریم). اگر چند این نامگذاری ها روحیۀ اخلاص هزاره ها را به خانواده پیامبرگرامی اسلام می رساند اما به نظر نیکو نمی رسد. اگر چند دلیل آن ارادت هزاره ها به خاندان نبوت و امامت باشد. و هزاره ها به این خاطر نام امامان و نام وابستگان به خاندان نبوت را برای فرزندان شان برگزینند. و دینداران و عالمان دینی در پی آن مردم را به گزینش نامهای مذهبی تشویق کنند. زیرا خانواده پیامبرگرامی اسلام نام های بس نیکویی دارند و چنین نام های نه در خانواده آن ها دیده می شوند و نه آن بزرگان توصیه کرده اند. اگر چند این روزها دیگر هزاره ها بچه های شان را با این نام ها نمی خوانند. شاید هم درگذشته مردم هزاره نمی دانستند کلبی علی در معنا سک علی(ع) است. شاید هم این نام ها در روزگار صفوی ها به هزارستان رسیده باشد. زیرا شاهان صفوی خود را کلب علی(ع) می خواندند.
به هر روی هرچه دلیل آن باشد، باید برای کودکان نام در شان انسانی آن ها انتخاب شود. زیرا این نام ها شخصيت فردي و اجتماعي کودک را تحت تاثير قرار می دهد. چرا كه نخستين آهنگ آشنا براي كودك نام اوست و اثر بسزائي در شكل گيري انديشه و آينده كودك دارد. بیشك، نام یك فرد نهتنها او را از دیگران متمایز میسازد بلكه میتواند نشان دهنده گروه و جامعهای باشد كه آن فرد عضوی از آن به شمار میآید.
چیستی نامگذاری کودکان
بخشي از شيرين ترين لحظه های زندگی یک خانواده در دوران بارداري مادر انتخاب نام فرزند در راه شان است. زیرا انتخاب نام برای فرزند یکی از هیجان انگیزترین گفت و گوی پیش از تولد نوزاد در خانواده هاست.
ریشه ی این هیجان ها و شادی ها به طبیعت انسان ها و به دورانهای اولیه زندگی بشر برمیگردد. این نظریه پذیرفته شده است که اولین واژه های که توسط انسان بیان شده، نام هایی بوده اند که انسان بر روی افراد و حیوانات و اشیا گذاشته اند. چنانچه در هزارستان هزاره ها از گذشته ها به یاد دارند که پس از تولد نوزاد اولین کسی که بر خانواده وارد می شد و نخستین واژه را بر لب جاری می ساخت، نام کودک می شد. به این سبب امروزه نام برخی از طایفه های هزاره عجیب و غریب به نظر می رسد. مثلا در جاغوری طایفه ای به نام خوشه و مسکه وجود دارد که کاملا بر این باور استوار است و باید چنین ساخته شده باشد. چون نامگذاری افزون بر خوانده شدن به نامی، لازمه زندگی اجتماعی بشر نیز است. از این رو در گذشته هزاره ها، همواره توجه ویژهای به انتخاب نامهای برازنده و نیکو برای بچه ها شان داشتند و تلاش می کردند که این نام ها افزون بر بارهای فرهنگی و زبانی دارای مفاهیم والا و آرمانگرایانه نیز باشد. نام های مانند شیران، شیرو و فولاد از این گونه اند. از این رو امروزه برخی نامها رایجتر از نامهای دیگراند. افزون بر این ها، نام، ما را قابلشناسایی میکند و از دیگران متمایز می سازد و به ما هویت میدهد. علاوه بر این با نامگذاری اشخاص امکان سازماندهی اجتماعی، اداری، قضایی و اقتصادی در یک جامعه فراهم میآید.
ریشه های تاریخی نامگذاری کودکان
«آنترو پونیمکا» واژه ای یونانی که از دوجزء آنتروپوس(انسان) و اونوما «نام» شکل گرفته و علمِ مربوط به اسامی اشخاص است. دانشی که در آن درباره اسامی و نام فامیلی، القاب و چگونگی شکل گیری نام ها، معانی آن ها و تغییر تحولاتی که نام اشخاص در طول تاریخ به خود می گیرند و آداب و رسوم مربوط به نامگذاری در آن سخنی می شود.
از این رو می توان سیرتاریخی نام های هزارگی را به این چند دوره تعمیم داد:
یک: دوره عمومی آنگاه که هزاره ها طبیعی ترین نام ها را داشتند. (مسکه، خوشه، گری(کوهی)جمک).
دو: دوره نام های کهن فارسی(اویستایی، پهلوی و پارسی باستان و دیرینه)(مهتر و کهتر)
سه: دوره نام های ترک قدیم و باستان(ایاز و بهادر)
چهار: نام های مغولی(مغوله)
پنج: نام های که از کلمات عربی گرفته شده است(زهرا، لطیفه، ابوذر و شریفه)
شش: نام های که از زبان فارسی کهن و امروز پس از مهاجرت هزاره ها به ایران مرسوم شده اند.(نیما، فرناز، ناهید و...)
هفت: نام های که از روی فیلم ها و سیریال های معروف گرفته شده اند.(سمیر و تولسی و ...)
هشت: کلماتی که پس از انقلاب اسلامی ایران روحانیون و مجاهدان هزاره با خود به هزارستان آوردند. مانند: ابوذر و میثم و... از این رو هزاره ها شیوه های زیر را برای انتخاب نام کودکان شان در طول تاریخ به کار می بستند:
1-گذاشتن نام پدر، پدر بزرگ و بزرگ طایفه و ... روی کودک.
2-تابو شدن نام ها.(چنگیز، یزید و شمر...)
3-گذاشتن نام برای نوزاد با آرزوی داشتن عمری دراز برای وی.
4-نامگذاری مجدد.
5-نامگذاری به ترتیب تولد.
6- نوزادانی که با نام خود متولد می شوند.
7- چگونگی نامگذاری دوقلوها و بیشتر.
8 –نام های ساده و مرکب.
زیبایی شناختی نام کودکان
نمی شود کسی را بدون نام تصور کرد. هر کس باید نام ویژۀ خود را داشته باشد. در خانواده، اجتماع و محل زندگی با همان نام شناخته شود. نام ها باید بیشتر از کلمات ساده و از اسامی همان چیزهایی ساخته شوند که در زندگی روزمره مورد استفاده ما قرار می گیرند.
نام های که امروزه معنای اصلی آن ها به فراموشی سپرده شده اند در گذشته دارای معنای نیکویی بوده اند. یافتن معنی بسیار از این نام های فراموش شده امروزه دشوار است و نیاز به تحقیق و پژوهش دارد. به طور نمونه طایفۀ گری در جاغوری از واژه گر به معنی کوه است. رابطۀ این واژه با گر- گرستان- گرچه- غرچه- غرجستان- هزارستان و همین طور گرشاسپ شاه و گل شاه و اهمیت کوه در باورهای اسطوره ای پیشینیان ما مانند کوه مقدس و اسطوره ای البرز و ارزش های بی مانند کوه در باورهای مذهبی ما مانند کوه سراندیب محل هبوط حضرت آدم (ع) و کوه طور و حرا و مقدس بودن کوه در باور شفاهی مردم هزاره و سرانجام بلندی و عظمت کوه و نزدیکی آن با آسمان و جایگاه فرشتگان و حضرت سروش ما را به اهمیت تاریخی و ارزشی این نام آشنا می سازد. همین طور با یافتن معنای آن می توان به ریشه های قومی و گذشته تاریخی نام ها راه یافت. به طور نمونه عبدالواسع جبلی غرجستانی شاعر بزرگ ادبیات فارسی که همه می گویند هراتی بوده است با واژۀ غرجستان قابل شناسایی است و هزاره بودن وی مسلم است. این نام به ویژه واژۀ جبل که در عربی کوه باشدو عرب ها مردمان غورستان و گرستان یا غرجستان را کوه نشین می خواندند، دروازۀ بزرگ شناخت تاریخی را بر ما می گشاید. به یاد داریم که هزاره ها هنوز آهن نیزه مانند که با آن سنگ از کوه جدا می کنند را (جبل) می گویند. این زیبای های زبانی و پیشینه ای تاریخی می تواند مارا به دنیای ناشناخته ای راهنمون سازد که روزی باید گشوده شود. حال می دانیم که نام ها چقدر مهم اند و از دست دادن آن ها چه فاجعه ای فرهنگی را به دنبال خواهد داشت. زیرا اسامی اشخاص محصول پروسه ای طولانی از زندگی انسان هاست و در ارتباطی تنگاتنگ با تاریخ پرفراز و نشیب ملت ها شکل می گیرد. این نام ها همان گونه که یک پدیده ای زنده است که با رشد جمعیت انسانی رشد کرده و متحول می شود، بار معنایی و تاریخی گوناگونی دارد. همین طور بیانگر ویژگی های زندگانی قومی، آمال و آرزوها، خلاقیت ها، باورها و ارتباط با دیگر انسان ها را نشان می دهد. از این رو نام های حوادث و وقایع طبیعی موجودات زیبا و دارای صفات نیکو و یا حیوانات درنده و گیاهانی که در برابر بلایای طبیعی مقاوم هستند؛ برای نامیدن نوزادان در هزارستان برگزیده شده اند. چنین است که نیاکان هزاره ها نام را بخشی از ارگانیزم و جزء لاینفک وجود آدمی می پنداشتند و به این باور بودند که نام دارای نیرویی جادویی است و قطعاً می تواند در سرنوشت و اقبال صاحبش مؤثر واقع شود.
چگونگی انتخاب نام ها
در حد امکان نام های کودکان فارسی و یا هزارگی گذاشته شود. زیرا هرکس با نامش شناخته می شود و همواره با اوست. نام لباس نیست که بتوان آن را هر وقت که دلمان خواست تعویض کنیم، تازه تعویض نام ممانعت های قانونی نیز دارد و در صورت نداشتن دلایل کافی نمی توان آن را عوض کرد.
در باور فرهنگی هزاره ها در باره نامگذاری این اندیشه حاکم است که: فرزند به پدر و مادر خود تا آخر عمر مدیون است. ولی پدر و مادر نسبت به فرزند سه وظیفه دارند و پس از انجام آن دیگر هیچ بدهی به فرزند ندارند. این سه وظیفه عبارتند از : 1-گذاشتن نام نیک بر فرزند 2-تربیت و تحصیل 3-زن دادن و صاحب خانه و کاشانه کردن فرزند. لذا نخستین و مهمترین وظیفه پدر و مادر نسبت به فرزند گذاشتن نام نیک بر اوست. آموزه ای که دین مبین اسلام نیز در رعایتش تأکید فراوانی داشته است.
حال چگونه باید این کار را انجام داد:
1-کلماتی زیبای را باید انتخاب کرد که استعداد نام شدن را داشته باشد و طی پروسه ای طولانی به عنوان نام در فرهنگ نامگذاری هزارگی جا باز کرده و پذیرفته شود. زیرا تمام واژه های طبیعی و غیر طبیعی استعداد نام شدن را ندارد و یاد مان باشد که نام ها از واژگان مردمی ساخته می شود.
2- تبلورخوش نیتی و آرزوهای بلند مادران و پدران برای کودک.
3- به سادگی تلفظ شود، زیبا باشد، نه زیاد بلند و نه زیاد کوتاه.
4- در حد امکان نام کودک با فامیلی او هم آوایی داشته باشد.
5- نامی که انتخاب می شود باید مفهوم ذهنی مثبت با خود داشته باشد. همچنین باید پرمعنا باشد. زیرا اسم اولین تاثیر مثبت یا منفی روی مخاطب می گذارد. باید به این فکر شود که بچه ها این اسم را نه فقط در کودکی و در مکتب ودر زمین بازی بلکه در بزرگسالی هم با خود دارند و با آن خوانده می شوند.
6- ریتم و آهنگ اسم کوچک باشد. به طور کلی، تعداد سیلاب های اسم کوچک نباید به اندازه تعداد سیلاب های نام خانوادگی باشد.
7- چند حرف اول اسم نباید ناخوشایند باشد.
8 - تلفظ اسم باید به دقت وارسی شود. زیرا اگر از تلفظ غیرمعمول استفاده شود، آن وقت فرزندان باید تا آخر عمرتلفظ نامش را باید درست کنند.
9- برای خلق یک اسم جدید چند اسم باید با هم ترکیب شوند. می شود با کنار هم گذاشتن دو اسم یک اسم جدید خلق کرد
10- اسم باید تمرین شود و دیده شود چه حسی به انسان می دهد. یکی از دوستان نزدیک نوزاد بارها به طرق مختلف با این اسم صدا زده شود. زیرا در آینده نزدیکان نوزاد مجبور خواهند بود هزاران هزار بار این اسم را به صورت های مختلف صدا کنند.
11- اسم های دو قسمتی فرصت خوبی برای نامگذاری است. می توان اسم یکی از بزرگان را برای احترام با اسم دلخواه خود ترکیب کرد. یا اگر پدر و مادر بر سر نام توافق ندارند هر دو اسم مورد علاقه شان را در صورت امکان به هم بچسبانند.
12- از افزونگی حروف بین اسم ها خودداری شود. باید گفته شود: حبیب شریف نه اینکه حبیب و شریف. اگر نام عربی می گذارند. گاهی اوقات وقتی نام کوچک و نام خانوادگی با یک حرف شروع می شوند با هم همخوانی پیدا نمی کنند. یا اگر نام خانوادگی باحرف صدادار تمام شود، نام کوچک نباید این طور باشد. همین طور حرف آخر اسم کوچک نباید با حرف اول نام خانوادگی یکسان باشد یا همخوانی نداشته باشد. اگر چند هزارها نام خانوادگی کمتری دارند و بیشتر با نام فرزندان شان خوانده می شوند.
دینداران هزاره و نامگذاری نوزادان
دینداران و مذهبی های هزاره همواره کوشیده اند و علاقه مند اند که نام فرزند شان عربی باشد. آنان نام های عربی را معادل گونه ای از دینداری می دانند. بسیاری از نام های عربی که در جغرافیای نامگذاری هزاره ها راه یافته اند به سبب توصیۀ دینداران و علمای دینی بوده اند. به یاد داریم که در هزارستان پس از اسلام برای نامگذاری همواره به عالمان دینی مراجعه می شدند. علت این کار توصیه به نامگذاری عربی و به ویژه نام های بزرگان دینی است که در روایت های زیر به آن اشاره شده است:
1- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
یکی از حقوقی که فرزند دارد این است که نام نیکو و زیبا برای او انتخاب شود.(وسائل الشیعه، ج15، ص123)
2- امام صادق علیه السلام می فرمایند:
اگر نام دختر را «فاطمه» گذاشتی، به او حرف بد نزن و وی را نفرین نکن و او را کتک نزن.(کافی، ج6، ص49)
3- اما کاظم علیه السلام می فرمایند:
در خانه ای که نام «فاطمه» باشد، سختی و تنگدستی وارد نمی شود.( همان، ص19.3)
با نام تو دل چه با صفا می گردد- با مهر تو دل ز غم رها می گردد
باشی تو کلید راز هستی، زهرا - با نام تو قفل بسته وا می گردد.
همین طور عالمان دینی هزاره ها در طول تاریخ ورود شیعه و اسلام در هزارستان توصیه کرده اند که در ایام ولادت بانوی دو عالم، حضرت زهرا علیهاالسلام برخی از نام های که رابطۀ همنامی به آن بانوی بزرگوار دارد، مورد توجه قرار گیرد.
نام های حضرت زهرایی
عالمان دینی هزاره همواره برمنبرها و نشست های دینی شان اشاره دارند که چهل نام و لقب مربوط به حضرت زهرا علیهاالسلام که از آیه ها، روایات، زیارت ها و دعا ها برگرفته شده اند، شایسته و نیکوست که در نامگذاری دختران از آن ها استفاده شود، که به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:
1. اِنسیه؛ 2. بتول؛ 3. حانیه؛ 4. حبیبه؛ 5. حَورا؛ 6. حوریه؛ 7. راضیه؛ 8. راکعه؛ 9. رضیه؛ 10. ریحانه؛ 11. زکیه؛ 12. زهرا؛ 13. زهره؛ 14. ساجده؛ 15. شفیعه؛ 16. شهلا؛ 17. شهیده؛ 18. صابره؛ 19. صدیقه؛ 20. طاهره؛ 21. طیبه؛ 22. عذرا؛ 23. عزیزه؛ 24. فائزه؛ 25. فاطمه؛ 26. کریمه؛ 27. کوثر؛ 28. کوکب؛ 29. مبارکه؛ 30. مُبَشّره؛ 31. محبوبه؛ 32. مُحَدّثه؛ 33. مرضیه؛ 34. مِشکات؛ 35. مُطَهَّره؛ 36. معصومه؛ 37. منصوره؛ 38. منیره؛ 39. مهدیه؛ 40. وجیهه.
مراسم تولد و نامگذاري نوزاد در هزارستان
باری نام افراد، نقش بسیار مهمی در شكلگیری شخصیت فردی و اجتماعی وی دارد. شیوۀ نامگذاری در اغلب كشورها و حتی در میان افراد و گروههای مختلف كه از نظر دین، مذهب یا قوم نسبت به هم متفاوت هستند، گوناگون اند. همین طور انتخاب نام كودك تازه متولد شده در خانواده، مستلزم برگزاری آیینها و مراسم یا تشریفاتی است كه ریشه در تاریخ گذشته زندگی آن ها دارد. این شیوه نیز در هزارستان به نیکوترین وجه برگزار می شود.
چنین است که عروس و داماد در هزارستان انتظارفرزندشان را روزشماري مي كنند. بیشترآنان دوست دارند فرزندشان پسر باشد. پس از تولد بلا فاصله فردي مؤمن و خوش اخلاق اذان را درگوش راست و اقامه را درگوش چپ نوزاد می گوید. پس از تولد نوزاد اقوام و خويشان به ديدن پدر و مادر نوزاد می روند و به آن دو تبریک می گویند. در همان شب اول مراسم شب نشینی برای سه شب آغاز می گردد. در شب اول جوانان و در شب دوم دختران به دور مادر نوزاد جمع می شوند و شب را به روز می رسانند. از برنامه های زیبای این شب ها تاتر پیرگ و آواز خوانی ( دیو دو) است. این برنامه ها با شادی و خوشحالی همراه اند. گندم بو داده ( گندم بیریو) با مغز بادام، زردالو و توت خشک از آجیل های به یاد مانده نی شب نشینی این شب هاست.
در ادامه، عصر یا شب روز سوم از نزدیکان آن دو خواسته می شوند كه به دیدار آمده تا در جشن نامگذاري شرکت کنند. برخي ها از قبل بچه را نام می مانند. وقتي دعوت شده ها جمع شدند. اولين نفري كه پهلوي مادر نشسته بچه را برداشته به بغل دستي خود داده و تا سه دوركامل می چرخانند و دعا می خوانند.
درمراسم نام گذاري، چند اسم را لاي ورق های قرآن قرارداده يك نفرمؤمن وضو گرفته با قرائت سوره فاتحه قرآن را باز كرده چند ورق جلو رفته به اولين اسمي كه رسيد آن را انتخاب مي نمايند. یا نام ها را نوشته در میان قرآن می گذارند و آن را باز می کنند. هر نام که بر آمد نام بچه همان می شود. برخی از روحانی محل می خواهند که بچه اش را نام کند و طالعش را ببیند. برخی نوزادان را مادر بزرگ و یا پدر بزرگ شان نام می کنند.
سپس سپندي دود كرده وصلوات مي فرستند و از شيريني مجلس بعنوان تبرك برداشته به خانه مي برند. پس از آن در خانواده ها مادر و پدر را بنام پسر بزرگشان صدا مي زنند. مثلاً اگر پسربزرگ علي باشد مي گويند مادرعلي، خيلي ها نام پدر بزرگ و مادر بزرگ را براي نوزاد برمي گزينند تا ياد و نام آن ها باقي بمانند. در روز هفتم سر بچه را می تراشند و گوسفندی را نذر می کنند.
روز دهم زنان اقوام و خويشاوندان، مادر و نوزاد را به حمام مي برند. پس ازحمام معمولاً به زناني كه بهمراه مادر رفته اند هديه اي تقديم شده و براي صرف نهار دعوت مي شوند.
.................................................................
منابع و مآخذ
1- فرانک فراهانی جم، گروه سبک زندگی، روزنامه جام جم
2- معانی نامهای ایرانی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
3- پایگاه حوزه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.