بنام حضرت حق

پارلمان افغانستان

شیفتگان خدمت یا تشنگان قدرت !؟

از جاسازی و جای دهی واژه های مجلس شورای ملی ، وُلُسی جرگه یا همان کلمة پرنگی ((پارلمان)) با پیش زمینه های همچون کاندیداتور ها ، انتخابات ، رأی گیری و ... در اذهان مردم ستم کش ، محروم و زجردیده ای کشور ما زمان چندانی نمی گذرد ، گرچه به دلیل عدم آگاهی نسل جدید از تاریخ مشروطیت و تشکیل نخستین انتخابات و اولین مجلس و نیز فاصله ای طولانی از جنگ ، کشتار و ناامنی که کودتای 7 ثور بدنبال داشت ، این واژه ها (مجلس و انتخابات )برای نسل های بعد و نسل کنونی تازگی داشته و ذهن های جوانان ما تنها پس از برقراری نظام جدید و سقوط نظام سخت و سرد طالبانیزم با این ((واژه ها)) آشنا شده و خو گرفتند . اما براستی چه کسی برای این نسل کنجکاو و تشنة حقیقت توضیح داد که اصلاً مجلس چیست ؟ کاندیدا کیست ؟ چرا انتخاب کنند ؟ و چه کسانی را باید انتخاب کنند و... ؟!  .

ریشه ای مجلس ! :

می دانیم که واژه های دمکراسی ، آزادی ، مجلس و انتخابات از واژه های اند که در کشور های پیشرفته و توسعه یافته با نظام سیاسی مبتنی بر آرأ مردم به راه افتاده و برخواسته از خواست و اراده ای جمعی مردم این کشور ها بروز و ظهور نموده اند . مجلس در واقع یکی از سه رکن اصلی قدرت (قوه مقننه ، مجریه و قضائیه) در ادارة کشور به شمار می رود . واژه ای مجلس آنگاه شکل و صورت حقیقی به خود می گیرد که مردم یک کشور با آگاهی و شناخت کامل وکافی پای صندوق های رأی رفته و با آزادی تمام نمایندگان مورد نظر خود را انتخاب کنند تا انتخاب شدگان  با نمایندگی از آنان زمام قانونگذاری کشور را به دست بگیرند .

بنا براین ؛ می توان گفت : گرچه از نظر رتبه ((قوه مجریه)) بالاترین مقام یک کشور را تشکیل می دهد ولی از نظر اهمیت بی شک ((مجلس و قوه مقننه)) مهمترین بخش اداری یک کشور متمدن و دمکراتیک است که زمام قانون گذاری کشور را بدست داشته و تنها پس از وضع قوانین و ابلاغ آن به دولت است که دولت یا قوه مجریه می تواند آن قانون را به اجرا درآورد . پس ریشه ای شکل گیری چنین نهاد مهم ، حساس و حیاتی  در شناخت ، آگاهی و احساس مسؤلیت مردم یک کشور نهفته است ، مردم که خود به سطح بالائی از رشد فرهنگی و دانش اجتماعی رسیده باشند که هم کاندیدا کردن و انتخاب شدن و هم رأی دادن و انتخاب کردن را وظیفه ملّی و میهنی خود  بدانند .

جایگاه مجلس در کشور ما :

گویند : (( شرّی برخیزد که خیر غریب در آن باشد !! )) تردیدی نیست که بدنبال فاجعه یازدهم سپتامبر در واقع شرّی دامنگیر تنها ابر قدرت غرب در آن سوی دنیا شد که خیر آن برای مردم ستم کشیده و رنجدیدة ما رسید وگرنه ما کجا و آزادی و دمکراسی کجا ؟ ما کجا و مجلس و انتخابات و جمهوری کجا !؟ می دانیم که در جوامع دمکراتیک و پیشرفته ، دمکراسی حقیقی به ظهور رسیده و مجلس منتخب مردم نه سفارشی و نه از روی فشار و با اعمال زور ؛ و نه با خرید و خرج زر ؛ و نه با نیرنگ و تزویر به وجود نیامده ؛ بلکه ، کاندید ها با شعار های حقیقی و خردمندانه پا به میدان رقابت مثبت گذاشته و در سایه سار یک قانون مدون و مشخص به رقابت می پردازند بدون اینکه حق توهین یا تحقیر همدیگر را داشته باشند و مردم هم با یک انتخاب آزاد و دمکراتیک نمایندگان خود را انتخاب و روانه ای مجلس می کنند .

اما در کشور ویرانه ای ما که تا دیروز مردم ستم دیده ای آن ، زیر سایه شوم اختناق و خفقان نظام طالبانیزم نفس های آخر را می کشیدند ، با ورود مهمانان ناخوانده و سقوط رژیم طالبان ، گویا ره هزار ساله را یک شبه طی کرده و از دوره ای  اختناق و توحش قرون وسطائی رژیم طالبانی به یک باره پا به عصر تمدن ، آزادی و دمکراسی گذاشتند . مردم ما در حقیقت با نوعی ((دمکراسی وارداتی)) روبرو شدند که هرگز با فرهنگ و سنن چنین پدیده و رژیم برخواسته از آن آگاهی کافی نداشتند ، اما با خوشیبنی که از پدیده های تمدن غربی داشته و با ذهینت منفی که از حاکمیت های جنگ سالار گذشته داشتند و... با شوق و ذوقی از نوع دیش و ماهواره پای صندوق ها صف کشیده و رأی شان را به صندوق ها ریختند ، با این باور که در سایه ای نظام جدید گُل رؤیای های شان بشکُفد و خواب شان خوش و شرین تعبیر شود ! و در نهایت منتظر نتایج ملموس و محسوس از این انتخاب شان بودند که سوگمندانه هیچ گاهی رؤیای شرین شان به حقیقت شرین تر نپیوست و هرگز  درخت آرزوی شان به بار ننشست !!؟ .

کاندیدا های کشور ما از کدام قشر اند ؟!  :

در کشور های دیگر نمایندگان مردم نهایت تلاش شان را به کار می بندند که حد اقل خواسته های موکلین شان را برآورده کنند و بیشتر شان هم از ترس قانون و هم از شرم مردم دست به خیانت نزده و در فکر معامله و جیب پرکنی خود ، خانواده و خانوار شان نیستند . بلکه منافع اصلی کشور ، ملت و مردم حوزه انتخابی  شان برای ایشان اصل بوده و در مجموع این گونه نمایندگان بیشتر از قشر شیفته گان خدمت اند تا از نوع تشنه گان قدرت ! .

 اما نمایندگان کشور ما از کدام قشراند ؟! آیا اینها واقعاً در اندیشه ای خدمت به مردم و کشور این گونه آرام و قرار را از کف داده و شب را از روز نمی شناسند ؟ آیا براستی این همه تلاش نفس گیر شان در عشق خدمت به مردم خلاصه می شود !؟ به راستی این همه مصارف هنگفت برای مردم و خدمت به ایشان است ؟! و... !؟ اینان ، ماه ها پیش از انتخابات با شعار های پوچ و تو خالی که هرگز در چوکات وظایف یک نماینده نمی گنجید ، در و دیوار گلی کوچه پس کوچه های وطن را پر کردند !  با چاپ پوستر ها ، بنر ها ، بروشور ها و ... تبلیغاتی گرانقیمت رنگ ثابت خیابان ها و سرک های شهر و بازار های گلین روستا ها را رنگین کردند ! و با صرف میلیون ها پول برای جلب نظر و آرأ مردم و... در واقع زلزله و ولوله ای را ایجاد کردند که حرف و حدیث آن گوش فلک را کر کرد !؟ اما هیچ کس از خود نپرسید که انتخاب پیشین چه ثمره و نتایج برای شان در پی داشت که این دفعه داشته باشد ! نمایندگان دوره نخست نظام جدید چه گُلی به سر مردم فقیر ، بیچاره و رنجور وطن زدند که این بار بزنند !؟ .

بار ها از خود پرسیده ام که براستی مخارج سنگین و کمر شکن کاندیدا ها برای رسیدن به چوکی پارلمان برای چیست !؟ اگر واقعاً این جماعت فداکار تنها برای خدمتگذاری مردم و آبادی وطن و استقرار دمکراسی این همه مخارج میلیونی را تحمل میکنند پس باید کلاه مان را به هوا انداخته و با تمام توان فریاد ((هورا)) سر دهیم که بی گمان ما متمدن ترین مردم روی زمینیم که این همه خدمت کاران آگاه ، دلسوز ، متعهد و فداکار داریم که با تلاش شبانه روزی از خود ، مال و جان شان مایه می گذارند ! و حاضراند برای رسیدن به چوکی خدمت به مردم منافع خود و خانوداه ای شان را زیر پا گذاشته و حتی مخارج خود و عیال شان را صرف این امر خطیر و خیّر کنند به ببه بببه به بببه بببه مشاالله خدا برکت دهد و ... !! ؟ .

اما سوگمندانه می بینیم این یک خواب و خیال باطل بیش نیست رؤیای رنگینی که مردم ما سالهاست می بینند و بدان دل خوشند بدون اینکه هیچ گاهی به حقیقت بپیوندد ! زیرا در مقام عمل دقیقاً خلاف آن به اثبات رسیده و هرکس در گذشته به مقام و چوکی دست یافته اند در واقع خود و خانواده و خانوار شان به نان ونوائی رسیده اند ، تا خودشان سیر ، جیب شان پر شده و خواسته اند که پس مانده آن را نثار مردم کنند ؛ آن زمان ، وقت چوکی شان به سر آمده و بیچاره ها گناهی ندارند چون دیگر زمانی برای خدمت شان به مردم باقی نمانده تا ... !!؟ ظریفی می گفت : (( اینان میلیونی خرج می کنند که میلیاردی برداشت کنند وگرنه مگر سر شان را مار کنده و یا خدائی ناکرده عقل شان را از کف داده اند که ...!!؟ )) .

متأسفانه درست هم همین است ؛ زیرا ، نگارنده نماینده دوره پیشین پارلمان را می شناسم که خانواد اش در ایران به سر می برد و پیش از انتخاب به عنوان نمایندگی مجلس ، همچون دیگر مهاجرین در خانه های استیجاری زندگی کرده و همچون ما ها کوچی و جول به پشت بود ؛ اما ، در ظرف کمتر از شش ماه پس از انتخاب و راه یابی به مجلس در نخستن سفر دیداری اش ، از شرم خانوده اش مردانه برآمده و خانه ای زیبا و بزرگی را به مبلغ ناچیز صدو بیست میلیون تومان خرید و خود  و خانواده اش برای همیشه از شرّ کوچ نیشینی و عوارض آن راحت شدند !؟ آفرین و هزاران درود بر این درایت و... !؟  .

انتخابات یا نمایش مضحک ؟! :

با ظهور نظام جدید در صحنه ای سیاسی کشور و بروز شعار های دمکراسی ، آزادی ، رفع و دفع ظلم و تبعیض ، برقراری عدالت و مساوات ، اعطائی حق و حقوق مساوی میان همه ای شهروندان و... روزنه ای از امید بر روی مردم خسته و درمانده ما باز شد ، برای همین در انتخابات نخستین سر از پا نشناخته پای صندوق های رأی حاضر شدند زیرا به گونه ای خوشبینانه ای باور شان شده بود که دیگر در سایه ای منجی های ((پرنگی)) واقعاً به آزادی و حقوق شان خواهند رسید چرا که به یمن قدم مبارک این چشم آبی های تفنگ بدست ، دوران سیاه گذشته به سرآمده و عصر جدید از تمدن و دمکراسی گرچه با تفنگ و تانگ و موشک و ... آغازیده است ! .

تردیدی نیست که هر پدیده ای تازه ای اجتماعی برای توسعه و گسترش خود بستر خاص خودش را می خواهد ، مسلماً جامعه و وطن ویران ما با ویژگی های سنتی- قبیله ای از نوع منحصر به فرد خودش ، هرگز چنین خصوصیتی را ندارد که بتواند بستر گسترش دمکراسی آن هم از نوع وارداتی آن باشد ! باکمال تأسف و تأثر به این حقیقت باید تن در داد که ، ((دمکراسی وارداتی)) هیچ گاهی نمی تواند از جنس دمکراسی حقیقی باشد و پیآمد های آن ، از جمله انتخابات ها هم ازنوع انتخابات حقیقی نیستند زیرا همواره تقلب گسترده ، تعویض صندوق ها در مسیر راه ، گم شدن صندوق ها و... از  موارد است که چه در انتخابات ریاست جمهوری و چه در انتخابات نمایندگان مجلس و حتی در انتخابات شورای ولایتی به یک امر عادی و معمولی درآمده است . در چنین اوضاع و احوالی نباید برای نتایج چنین انتخابات های بازی گونه ای بیش از حد بها داد و سر و کله هم دیگر را خُرد کرد و نباید صورت و دل همدیگر بخاطر طرفداری از کاندیدای مشخصی خراشید و یا زبان به تهمت ، افترا و ناسزا گشود ! چرا که چنین انتخاباتی یک نمایش خنده دار و بازی سیاسی بیش نیست و تنها به همین اندازه خوب است که مردم بیچاره ای ما دارند مشق دمکراسی می کنند ! ورنه این مرگ ارزش این شیون را ندارد ! .

برنده یا بازنده !؟  :

می دانیم که در برخی از نقاط ناامن کشور که سایه سیاه طالبان بر آنجا ها سنیگنی می کند از جمله در ولسوالی های پشتون نشین ولایت غزنی ، اصلاً انتخاباتی نبوده تا برنده یا بازنده داشته باشد . و به زودی خواهیم دید که بدون برگزاری  انتخابات و حضور مردم در این مناطق ، جمعی افراد مشخص از قوم پشتون پیشتر از دیگران بر چوکی های آرمانی پارلمان تکیه خواهند زد ! مسلماً در دیگر مناطق نیز اوضاع بهتر از این نیست . حال با وجود چنین پی آمدی چه فرقی می کند که بازنده و برندة حقیقی در صحنه انتخابات جاغوری چه کسی باشد ؟! آزاد یا بنده ! علی زاده یا نبی زاده ؟ عرفانی یا روحانی !؟ هرکه به مجلس راه یابد همان راهی را خواهد رفت که دیگران پیشتر از او رفتند ! مهم این است که داستان غم انگیز ((بدنامی)) جاغوری از شکست قبلی و نیز خاطره ای تلخ شکست های انتخابات پیشین دیگر باره تکرار نشود ! .

اگرچند برندة ظاهری آن از قوم ، طایفه ، دسته ، خانوار و حزب و گروه مورد نظر ما نباشد . از طرفی همه می دانیم که کاندیداتور های جاغوری با پافشاری شان بر ماندن و مخالفت با برنامه های تقلیل کاندیدا ها عملاْ با منافع مردم و آبروی جاغوری بازی کردند در حالیکه همه یقین به شکست در صورت کثرت کاندیدا را داشتند با لجاجت تمام و ادعای شایستگی تا آخر بر خیال باطل شان ماندند و نتیجه همان چیزی شد که پیش بینی می شد ! حال با ارقام نجومی که از کاندیدا های دیگر ولایت غزنی اعلان می شود به نظر می رسد که جاغوری بار دیگر همان شکست خفت بار پیشین را تجربه کند که یگانه عامل آن همین کاندیداتور های دلسوز مردم هستند واویلا... !!؟ .

در نهایت مطمئن باشید که اگر فردی به درستی یا با تقلب به پارلمان هم راه یابد ، فراتر از جیب خود ، خانواده و خانوار اش نخواهد اندیشید  ! پس بیایید ، خاطرة شرین مشق دمکراسی را با غالماغال ، تهمت بازی و افتراسازی های مان در اذهان مردم تلخ  نکنیم و تردیدی نیست که در این انتخابات مردم برنده ای حقیقی و واقعی هستند ، چه آن که در اعزام کسی به مجلس موفق شده باشند یا نه ! زیرا همین مردم اند که با صداقت تمام به سایت های انتخابات هجوم بردند و تعهد ملی و میهنی شان را در میدان عمل با رای دادن به کاندیدا های ناصادق اثبات کردند ! تا شاید روزی روزگاری به انتخاب حقیقی و دمکراسی واقعی برسند ! چه میتوان گفت : شاید همین شرکت مردم و شور شوق شان در انتخابات و پای صندوق های رأی ، خود نوعی ((فرهنگ سازی)) برای  انتخابات های واقعی آینده باشد ! شاید !!؟ .

بدرود با درود دیگر