کوته سخن بر تحلیل جامع آقای رویش در سایت جمهوری سکوت
آقای رویش تحلیلی جامع در سایت جمهوری سکوت کرده اند، با تحلیل ایشان خیلی از ناگفته ها روشن میشود و از روی خیلی از پوشیده ها پرده برداشته میشود.
نویسنده: حفیظ خرمبنظرم مار تنها در چپن کرزی نیست، بلکه در خانه ملت و در آستین های متحرک هست که هر گاهی در همه جا سرک میکشند، چه در مساجد و مراسم مذهبی، چه در میز گرد اجتماعی سیاسی، چه در شبکه های خصوصی تلویزیونی و چه در دایره هم زبانی و فرهنگی و چه....!. متاسفانه آنها در طول تاریخ در ظاهر با هزاره ها بودند و در باطن سر راه شان چاله کندند تا بلنگند و محتاج باشند، سرعت را از آنها بیگیرند و نیروی کاری و فکری آنها را با احساست، عاطفه و عوام گرایی تعویض نمایند، تا از هزاره ها فقط مردم یاغی و باغی ساخته شود. هزاره ها هر بار که در چاله افتادند دست به شور و هیاهو زدند، نه قبل از افتادن هوشیاری به خرج دادند و نه هیچ گاه با صبر و حوصله و هوشیاری قضیه را دنبال کردند و در صدد راه حل در آمدند.
در وضعیت فعلی کار را کسانی میکنند و هزاره ها کسانی دیگر را محکوم میکنند. جالبتر اینکه این چاله کندن کار همیشگی عدهء شده است و افتادن و لنگیدن و داد و فریاد و احساسات بازی را هزاره ها پیشه ای پدری ساخته اند ولی هیچگاه نه درس میگیرند و نه هوشیار می شوند، فقط داد از مظلومیت و ضعیف بودن و... خود میزند و دنبال یک پیاله عاطفه دست به گدایی میشوند. همیشه تکرار را تکرار میکنند و در نهایت باز تکراری تکرار دیگر......!
هزاره ها در انتخابات پارلمانی قبلی، یا به تعداد ده ها و صد ها نفر فقط بخاطر خانوار و قول گرایی و ضد و ضد بازی ایستاد شده دست به مبارزه منفی زدند و رای مردم را بر باد دادند و یا با مفکوره رهبر پرستی نزیدک به شصت هزار رای را به خورجین یک نماینده پارلمان ریختند تا صاحب آن به رخ کشی رقیبانش افتخار شصت هزاری کند، در حالیکه پنجاه و چند، و شصت هزار رای سه یا چهار نماینده را در پارلمان می توان فرستاد. ولی وقتی نتیجهء اعمال گذشته شان زیر صفر سر از آب در آورد و با مشکل روبرو شدند، با سرو صدا و جنجالهای اجتماعی و مطبوعاتی و پیتوی به همه بر خورد میکنند و خیلی به اسانی دیگران را به تهمت می بستند و مقصیر میدانند، بدون اینکه اندک ترین درنگ در اعمال خود داشته و کمترین نقد سالم به خود روا دارند.
اول باید به خود نقد زدن و به خود اصلاحی تلاش کرد، در مشکلات باید دست هم را گرفت و با قلب باز و دست ازاد دنبال راه حل و ساختن تلاش کرد، تا در مشکلات و مسائل بزرگتر دیگران دست ما را بیگیرند، وگر نه با این شور و هیاهو و عوام گرایی کاری ساخته نیست .....!
اپوزیسیون کی ها هستند!؟ کرزی؟ یا هم زبانان فارسی و هم مذهبان شیعی هزاره ها!؟معامله و خیانت از مقام ریاست پارلمان شروع و تا نمایندگان هم حزب و هم فکر و هم پیمانان دیروزش در مختلف سطوح تالارصورت میگیرد، همه میدانند که اطرافیان رئیس مجلس کی ها هستند! و آنان شاید هیچ گاه به نامزد وزیران هزاره به اسانی رای ندهند، پس چی نیاز که در شرائط حساس آقای محقق با احساسات مردم بازی نموده، با یک اندیشه عوام پسندانه و احساساتی حکومت قبول شده جهانی کرزی را غیر مشروع اعلان می نماید و مردم صلح دوست و صادق هزاره را از یکطرف در مقابل پارلمان قرار داده از طرف دیگر در رویارویی با حکومت کرزی قرار می دهد، بخصوص در شرائط که طالبان دم دروازهای مردم منتظر قتل و حشت و بربادی اند. اینجا دفاع از حکومت بی کفایت کرزی نیست و نه نا دیده گرفتن جنایت و کشتار حکام گذشته، فاشیست همیشه جنایت کرده و میکند و حد اقل در رویارویی کردند، ولی در لباس هم مذهب و هم زبان چاله نمکنند تا همیشه هزاره ها را مجبور و لنگان و هردم شهید بیبینند و ......
ایا دو صد نفر تالار نشین میتواند نمایندگان بر حق تمام مردم و اقوام باشند؟ چرا در هر بازی کوچک و بزرگ سیاسی، میلیت هزاره را در مقابل دیگر میلیتها قرار داد؟ سیاست شکست و پیروزی دارد، تلخی و شیرینی دارد، به گفته اقای رویش عقبگرد و پیشرفت دارد، پس نباید با شکست مقطعی، زمین و زمان را بر سر ریخت و با همه به جنگ و جدل بر خاست، با دید تهمت و شک به همه نگریست. چرا باید هر مسله را عوامی و قومی و هزاره ای و غیر هزاره ای ساخت؟ خود را مظلوم، و ترد شده و ناتوان و.... قلمداد نموده و بر انزوائی مردمی و کشوری خود بیشتر افزود.
آیا بهتر نیست که با زرنگی و تحمل و گفتار و عملکرد نیک اذهان عامه مردم افغانستان و جهان را با خود داشته و با یک حرکت وسیع همگانی با زبان دیپلوماسی و ادبیات سیاسی- فکری و فرا قومی و با یک اعتراض مدنی توجه جهان را جلب نموده و پیام خود را در داخل وخارج افغانستان اشکارا تر و مطمین تر و رسا تر به گوش جهانیان رساند، حتی به نا شنوا ترین گوشهای که خود را به کری زدن عادت داده اند رساند و فهماند، سخن باید گفت و اعتراض مدنی باید کرد، تا سران معامله و تعصب مجبورا توجه کنند و به عمل و اندیشه هم پزیری عادت کنند.
احساسات و عوام گرایی شاید درد و عطش ظاهری را تسکین موقتی کند ولی هیچگاه راه حل نیست. تنها با آمدن دو فرد آقایان سرور دانش و داود نجفی نه مشکلات هزاره ها حل میشود و نه به حقوق اصلی شان میرسد، و هم با رفتن شان بزرگتر از آنچه را در دهه های گذشته از دست داده اند، از دست نخواهند داد. بهتر است در کوته مدت زمانی بی وزیر باشیم ولی بی وقار و بی حیثیت و بی وفا در قبال منافع مشترک کشوری نباشیم. نباید یک میلیت 8 میلیونی را در مقابل اعمال معامله گری عده ای محدود قرار داد و توجه جهانی و مردم را به شیوه منفی به خود جلب نمود، پس آنهای که در خانه ملت معامله و خیانت کرده اند باید دست و پاچه و پریشان و ناراحت باشند، نه ملیت غیور هزاره، هزاره ها میتوانند از این شرائط بغرنج به خوبی بیرون ایند و با معامله گری ها، و تعصبات به شیوه و رویش خوب و سازنده سیاسی و عقلانی بر خورد و استفاده زیر بنائی کنند، نه همچون ابر بهار پر صاعقه و پر خروش و زود گزر باشند.
مردم هزاره در کنار اقوام ساکن و هم وطنان شان به یک خانه تکانی عمیق ذهنی-قلبی- روحی نیاز دارند ، و با یک انستالیشن ( برنامه سازی) دقیق ذهنی-فکری و روانی میتوانند تصمیم گیرنده، گره گشای ، صاحب سخن و نیروی موثر و سازنده در دولت داری ، کشور سازی ، برنامه ریزی و سیاستگری های آینده باشند و................!
پس باید سنجیده و آهسته حرکت کرد و دوامدار تلاش نمود و از این فرصت پیش امده استفاده کرد، شاید مرام و هدف در دور اول و دوم به دست نیایند ولی جریان طبیعی و دوامدار زمینه ها را فراهم خواهند نمود.