به بهانه تظاهرات بر ضد کوچی ها و محقیق و خلیلی!
چرا آقایان قانونی و مجددی سوکت کردند!؟
نویسنده: حفیظ خرم
در دو هفته اخیر بعد از تهاجم و جنایت کوچی ها در دایمیرداد و بهسود، سر و صدا های زبانی و رسانه و مطبوعاتی همه جاه به گوش می رسید. تحلیل ها و اعتصابات و اعتراض های زیادی در داخل و خارج افغانستان اوج گرفت، در این گیرودار بار دیگر جایگاه رهبری در جامعه هزاره متزلزل گردید و رهبران و شخصیت های سیاسی دولت بخصوص هزاره ها زیر سوال رفته مورد خشم و اعتراض بعضی دسته ها و حلقه های گروهیُ سیاسی و اجتماعی قرار گرفتند.
هر کس به نحوی و طریقی حمله و کشتار کوچی ها را محکوم و مذمت نمودند. آقای کرزی نیز هئیت بلند پایه حکومتش را تحت ریاست معاون رئیس جمهور آقای خلیلی و حنیف اتمر وزیر داخله به منطقه اعزام کردند. آقای محقیق رسما به حکومت اخطار داده اضافه کرد، در صورت کوتاهی دولت به بسیج همگانی مردم تلاش خواهند کرد. با وجود آن مورد خشم عدهء از تظاهر کنند گان قرار گرفته به معامله گری و قدرت طلبی و مردم فراموشی و..... متهم شدند.
بهتر و تاثیر گزار تر می بود اگر هدف و شعار و فشار اصلی تظاهرات بر ضد تهاجم ، جنایت و کشتار کوچی های غاصب و متجاوز می بود. مرگ فرستادن و هدف گیری افراد محدود و مشخص که خود آنها درمانده اند و از صلاحییت چندانی بر خوردار نیستند، چنانچه آنها اعتراف بر کم کاری خود و تیم نا کار آمد حکومت آقای کرزی کرده اند . در شرائط حساس که همه مردم از کشتار و جنایت و حمله کوچی ها متنفر و به ستوه آمده اند، مردم نیاز به اتحاد و انسجام بیشتر دارند تا همه در کنار هم با یک قوت و یک صدا از حکومت اقای کرزی، پارلمان و سازمان های جهانی حقوق بشر جدا تقضای خاتمه جنگ و خروج فوری کوچی ها از دایمیرداد و بهسود نمایند. در مورد قضیه فعلی همه می بینیم و می شنویم که آقایان خلیلی و محقق و سائر و کلا و بزرگان هزاره در حد توان تلاش کرده اند و می کنند ولی هیچگاه کافی نبوده و نیست، بخصوص اقای محقق و خلیلی بعنوان اشخاص مطرح در چوکات دولت باید بیشتر و صادقانه تر و فعال تر از گذشته ها عمل کنند، منافع ملی و مردمی را بر منافع خرد و کوچک شخصی و .... ترجیح دهند.
کوچیهای منظم شده و کوچیگری سیاسی که همیشه ناروا و ناعادلانه و اکثرا با پشتیانی حکام وقت ظالمانه عمل کرده اند، حادثه تصادفی امروز نیست، بد بختانه قصه های تلخ در تاریخ دهه ها و قرن ها دارد. متاسفانه همیشه مردم بی دفاع و دهقانان زحمت کش قربانی این سیاست خطرناک فاشیستی و زمین غصبی بوده اند. با نا کار آمد و محدود بودن حکومت آقای کرزی در کابل، و حضور نیروهای ناتو در کشور، آیا عقلانی و به نفع مردم می بود اگر اشخاص حکومتی و پارلمانی و سائر سران و نمایندگان هزاره ها دست به صلاح برده حرکت بالمثل انجام می دادند و جنایت، جهالت و کشتار نا جوان مردانهء چند تا کوچی گرسنه و بی هویت و بی نشان را با خشونت و جنگ و احساست جواب می دادند؟
از نگاه قانونی و و ظایف رسمی دولتی، یک کارمند بالا رتبه ای دولت و یا عضوی ارشد پارلمان نمی تواند، مثل مردم عادی آزادانه و بدور از هرگونه قید و چوکات نظر به احساسات و خواهشات فردی یا منطقه ای دست به عمل دلخواه و میلش بزند، چون مسولیت فرد، فردی است و تاثیر گزاری چندانی ندارد، و لی مسولیت معاون رئیس جمهور یک کشور و یا نماینده ارشد پارلمان فرا فردی و فرا قومی و منطقه می باشد، بلکه با سرنوشت نه تنها یک قوم و حکومت و پارلمان گیره می خورد بل با سرنوشت دولت و کل کشور گیره خورده است. بنا تصمیم گرفتن حرکت آقایان محقق و خلیلی نباید با عمل کوچی ها مقایسه کرد و یا توقع عمل باالمثل از آنها داشت، ولی این نمی شود بهانهء شود برای شانه خالی کردن محقق و خلیلی از مسولیتها در قبال کشور و مردمی که از آنها نمایندگی میکنند .
کشوری که در وضعیت فوق العاده بحرانی، انتحار، وحشت و ترور قرار دارد، آیا می توان با احساست قومی و خشونت قضیه را حل کرد؟ آنهم مثل قوم هزاره که از هر نگاه بی نهایت ضربه پزیر اند و به اسانی صدمه می بینند. از رهبران هزاره بعنوان رهبران اقلیت قومی که نه قدرت چندانی در دولت و حکومت دارند و نه متحدان سیاسی بیرون مرزی دارند، و نه مرز سیاسی و نه اقتصاد نیم بند، که بتوانند چند صباحی چرخ زندگی را بگردانند، پس از آنها در این شرائط حساس تا کجا و تا چی حد باید توقع داشت ؟
جنجال بعد از اتفاق افتادن حادثه، تنها راه حل نیست:
افراد و اشخاص و حکومت ها آمدند و می آیند، رهبران آمدند، می آیند و می روند ولی این مردم هست که همیشه بوده است و خواهد بود. اگر هر بار حادثه بعد از اتفاق افتادنش، شرائط و وضعییت پیش آمده که همه را در مقابل عمل انجام شده قرار می دهد، را زیر بحث موقتی قرار داده و همدیگر را متهم و مورد خشم قرار دهیم، شاید از نگاه عاطفی و احساست بشری تا جای تسکین دل شویم، ولی مشکل اصلی با همه قوتش باقی و فردا خواهد آمد. مثل اینکه جنگل و خار ها را برای عبور ، سطحی اره و قطع کنیم و لی ریشه ها همچنان باقی بماند، در بهار آینده جنگل و خار ها بیشتر و پر قدرت تر سبز نموده رشد خواهند کرد. بهتر است نخبگان و کار شناسان دولتی و مردمی در پی ریشه یابی و راه حل اساسی تلاش نمود و قضیه را از ریشه برای همیشه حل و فصل نمایند. تا دیگر نه مردم زحمت کش و صلح دوست هزاره قربانی شوند و نه قبیلهء بی هویت و بی خانه و گرسنه کوچی، سنگ به سنگ و کوه به کوه و قریه به قریه دنبال لقمه نانی و بوته علفی سرگردان باشند، هم خود زحمت بیبینند و هم مزاحم همیشگی دیگران باشند.
هدف نوشته دفاع از محقیق و خلیلی نیست:
هر گز هدف این نوشته دفاع از اعمال شخصی یا اشخاصی نیست، هم به ازادی بیان معتقیدم، و هم رهبران را جائزالخطا می دانم، و هم بر اصل اعتراض و نقد زنی سالیم و سازنده باور مندم. نوشتم به خاطر منافع نیم بند مردم در کنار دولت فعلی و جامعه جهانی و ناتو. می خواهم تاکید بر انسجام و اتحاد فعلی مردم داشته باشم، حتی اتحاد موقتی در مقابل دزدان و غاصبین، نیاز و ضروری است. بجای احساسات بهتر است کمی واقع بین باشیم، با دور اندیشی و حوصله مندی قطع نامه دولت را بر خروج فوری کوچی ها و اسکان همیشگی آنها حمایت نماییم، منظور از حمایت، پشتبانی از مقام و زندگی شخصی شخص بنام خلیلی و محقق و کرزی و.... نیست، بلکه حمایت از پروسه اسکان دهی کوچی ها و خاتمه بخشیدن به کوچیگری و در امان ماندن واحترام گذاشتن به حقوق حقه ده نیشینان و دهقانان است، تا مردم براهی همیشه از شر تهاجم و غارت محفوظ بمانند.
در شرائط حساس فعلی اگر جنایت کوچی ها تنها به گردن خلیلی و محقیق و بقیه بزرگان مردمی انداخته شود، چند دستگی، شک و اختلاف نا مورد میان مردم پدیدار می گردد، مردم از هم دور پراکنده خواهند شد. در نهایت بازنده اصلی رهبران هزاره و مردم هزاره خواهند بود، چون افکار عمومی و توجه سازمانهای حقوق بشر و جامعه جهانی از جنایات کوچی ها بطرف افراد مخصوص کشانده و جهت داده می شوند. کشتار و تجاوز کوچی ها تحت شعاع جنگ لفظی و شعاری افراد با افراد و افراد باشخصیت ها قرار گرفته به مرور زمان از یاد ها خواهند رفت .
چرا قانونی و مجددی خاموش اند!
چرا مشرانو جرگه سکوت مطلق را در قضیه تجاوز و کشتار کوچی ها اختیار کرده اند؟ ولی وقتی اقای خلیلی برای تطبیق فرمان رئیس جمهور به بهسود سفر می کند، رئیس مشرانو جرگه آقای مجددی بی نهایت آشفته می گردد و با کلمات تند و نفرت آمیز، مسائل قومی را دامن می زند و غیر مستقیم از عمل و تهاجم کوچی حمایت می کند!؟ چرا؟ نکند آقای مجددی حق شتران کوچی ها را بر انسان هزاره مقدم می داند!
چرا آقای قانونی رئیس پارلمان با اکثر مطلق پارلمانیان با سیاست سیستماتیک تیر بزن و کمان را پنهان کن، مهر های سکوت مصلحتی و سیاسی را به بهانه های دیگر بر لب زده اند؟؟ آیا علت اصلی این خاموشی مصلحتی، چشم پوشی از کشتار و جنایت کوچی ها نیست؟ آقای قانونی و رهروان پارلمانی اش خاموشی را پیشه ساخته اند تا قضیه کوچی ها آزادنه نادیده گرفته و مردم و نماینده های هزاره را کاملا تنهاه رها نمایند. اقای قانونی با اکثرایت پارلمانیان، با یک تیر نه دو نشان بلکه سه نشان می زنند، از یکطرف اقای کرزی را تحت فشار قرار داده تا وزیران را معرفی نمایند و از طرف دیگر با وجود معظله کوچی ها و مشغولیت شیانه روزی اقای خلیلی، معاون دوم را در مجلس احضار نموده اند، از طرف سوم خودشان را در معظله هزاره ها و کوچی ها اصلا دخل نساخته اند، شاید در دل شان بگویند، "بگزار این جنجال هزاره ها و کوچی هاست به ما غرض نیست "، از طرف دیگر راهی گریز سیاسی را هم باز مانده اند که اگر فردا کسی بپرسد که اقای قانونی و نمایندگان پارلمان شما چرا در مسله کوچی ها سکوت کردید، به آسانی خواهند گفت که ما در حال اعتصاب سکوتی بودیم! به به به! این را میگه زرنگی، آفرین تان !!
مسولین محترم بر پاه کنندگان تظاهرات لندن، در شعار ها و قطع نامه شان، اعتراض جدی بالای اقایان خیلی و محقق داشتند، خوب دموکراسی و آزادی بیان همین هست و باید سر جایش محترم شمرده شود. ولی چرا سکوت کردند در مقابل سکوت های بزرگتر!؟ کاش سکوت مطلق مشرانو جرگه را نیز زیر سوال می بردند! کاش بر ضد اعتصاب سیستماتیک سکوت اختیاری و سیاسی دو چند پارلمان به رهبری قانونی نیز اعتراض و قطع نامه صادر می کردند؟ چرا آقایان مجددی و قانون خاموش و نظاره گر اند؟ نکند خدای نخواسته اینها هنوز در فکر قوم و قبیله شان هستند و این بار قربانیان از قبیله آنان نیستند! پس به آنان چه غرض!
محقیق و خلیلی را باید با نقد و اعتراض تکان داد!
رهبران فعلی بخصوص آقایان خلیلی، محقیق و .... را باید نقد زد و مورد اعتراض قرار داد اقای خلیلی و محقق در دوران زندگی سیاسی سی و چند ساله و سی ساله شان، انصافا دست آورد های داشته اند و هم اشتبا هات بزرگ سیاسی و اجتماعی مرتکب شده اند. رهبری در جامعه هزاره به معنی این نیست که نه مورد نقد قرار گیرند و نه کسی را جرات اعتراض به آنها را داشته باشد. تظاهرات نرم و نقد زنی سالیم ازادی بیان، خوبی دموکراسی و هوشیاری مردم را می رساند که مردم بتوانند ازادانه از رهبران خود انتقاد کنند و مورد اعتراض قرار دهند. اما در مورد مخصوص کوچیگری و تجاور کوچی ها مردم ما نیاز بیشتر به اتفاق دارند تا متفرق شوند. همه می دانیم که پدیده کوچی و سنت کوچیگری از قرنها بدین سو ادامه داشته است، حالا نمی توان افراد محدود که خود در مانده اند، محکوم به مرگ کرده و مقصر این همه جنایات کوچی ها پند داشته شوند. فعلا نیاز شدید به هم بستگی مردمی داریم و باید روی این تاکید صورت گیرد تا معظله کوچی ها برای همیشه حل گردد و مردم مظلوم دایمیرداد و بهسود از شر آنان برای همیشه خلاص شوند.
از تظاهرات مردمی باید تقدیر نمود
تظاهرات در نفسش قابل تمجید و تقدیر است، معمولا انسانهای بیدار و بادرد و با درک دست به نقد و تظاهرات و راهپیمایی می زنند، تا تغییری ولو در حد اقل در قبال آینده و سر نوشت شان و یا هم میهنان و هم نسلان بشری شان بیا ورند. تشکر از همه برادران با احساس که در تظاهرات لندن شرکت ورزیده بودند. چه خوب می شد اگر مسولین و برگزار کنندگان تظاهرات با یک بر نامه دقیق، وسیع و فراگیر با حوصله مندی، اندک زمان بیشتر را هزینه می کردند و با نمایندگان و بزرگان همه شهر های بریتانیا در تماس می شدند و یک تظاهرات عظیم را با پرگرام و شعار و اهداف مشخص برنامه ریزی می کردند تا شاهد یک تظاهرات با شکوه و تاثیر گزار تر می بودیم، به یقین اگر تظاهرات با هدف مشخص که همانا تجاوز و جنایت کوچی ها بود بر نامه ریزی میگردید، به جای دو صد نفر شاید دو هزار نفر و یا بیشتراز آن شرکت می کردند.
تشکر