درنگی بر بازی های هزارگی - بخش نخست :
درنگی بر بازی های هزارگی
بخش نخست:
درآمد:
بازی های محلي هزاره ها بازتاب ويژگيهاي فرهنگي، آييني، نگرشها و روحيات مردم هزاره اند. با ديدن و ارزيابي آن مي توان به زواياي زندگي و فرهنگ آن مردم پي برد. این بازی ها ریشه در گذشته فرهنگی، سیاسی و اجنماعی این مردم دارند. بدینگونه، احياي بازي هاي بومي و محلي يکي از ابزار خردمندانه اي است که در آن حفظ نشاط و تربيت صحيح کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار گرفته و زندگي گروهي و تجربه شادي دسته جمعي را به کودکان و نوجوانان مي آموزد. گرايش روزافزون کودکان، نوجوانان و جوانان به بازي هاي رايانه اي فارغ از ماهيت و محتواي بازي ها تخدير و تخريب ذهني اين قشر را بيشتر کرده و موجبات افت تحصيلي و خلاقيت ذهني آنها را فراهم مي آورد. علاوه بر اين بازي هاي محلي از تحرک، جذابيت و توانايي سرگرمي و ايجاد شور و نشاط بالايي برخوردار هستند و از اين رو اشاعه و آموزش بازي هاي محلي ارزش و اهميت ويژه اي دارد.
همین طور، هر بازي محلي دنيايي از باورهاي فرهنگي يك قوم و يك محل را در دل خود به امانت دارد، لذا با فراموشي هر يك از اين بازيها در زمانهاي كه تكنولوژي مدرن در حال گسترش است علاوه بر اينكه بخشي از خاطره نياكان ما را از بين ميبرد، بخشی از فرهنگ شفاهی ما نیز به فراموشی سپرده می شود. آن هم در زمانه ای که بيشتر بازيها و سرگرميهاي كنوني رنگ و جلوه تازهاي پيدا كرده است، به گونهاي كه ديگر كمتر ميتوان در آنها از هويت و فرهنگ بومي نشاني يافت. بدون شك گذشته، بخش قابل توجهاي از هويت ما را ميسازد. لذا بيتوجهي به آن موجب تخريب رابطه و تطابق زندگي ما با محيط ميشود. آداب و رسوم مربوط به زمانهاي گذشته ازجمله بازيها و ورزشهاي باستاني خود ميتواند پاسخ مناسبي به اين سوال باشدكه هويت ما از كجا نشات ميگيرد. لذا عدم توجه به آن قاعدتا موجب سرخوردگي روحي و رواني ما خواهد شد. از طرف دیگر، در بازي هاي زمان هاي گذشته بچه ها شرايط اجتماعي خوبي را تجربه مي كردند، به طوري كه يك نوع واكسيناسيون ايجاد مي شد جهت ورود به اجتماعي بزرگ تر، ضمن اين كه در آن بچه ها ياد مي گرفتند كه جاده زندگي دو طرفه است و فقط او تنها نيست كه حركت مي كند در حالي كه در بازي هاي مدرن و كامپيوتري اين گونه نيست چرا كه در اين بازي ها فرد احساس مي كند فقط تنها اوست كه حكومت و حكمراني مي كند بگونه اي كه در پي آن يك نوع خودخواهي و خود شيفتگي در وي ايجاد مي شود كه بسيار براي روحيه اجتماعي نسل جوان ما مضر و خطرساز است.
ریشه شناسی و روان شناختی بازی ها:
در فرهنگ های فارسی بازی به سرگرمی، مشغولیت، تفریح، لعب، كار، ورزش و فریب معنی شده است. زیست شناسان و روان شناسان نیز در مورد بازی ها نظرات مختلفی ارائه دادهاند. زیست شناسان براین باورندكه علاقهی انسان به بازی به كنجكاوی وی دركشف و شناخت محیط اطراف ارتباط دارد و روانشناسان نیز میگویند نیاز انسان به بازی در حقیقت مصرف انرژی نهفته در وجود اوست و البته جامعه شناسان نیز بازی را وسیلهای برای تمرین انسان در زندگی اجتماعی توصیف میكنند. برخی بر این باورند بازی خود هنری است که از فرهنگ و آداب وسنن هر جامعه است نمود می گیرد.
گذری بر بازی های هزارگی:
بازيهاي محلي هزاره ها، آميزهاي از فرهنگ ورزشی و هنرهاي نمايشي است که با توجه به آن ها، ميتوان ريشههاي عميق فرهنگ مردمي و دانش مردم شناختی هزاره ها را كشف كرد. اهميت بازشناسي بازيهاي محلي یافتن باور ها، شادی ها و آگاهی از جنبههاي مردمشناسي آن است. به این معنا که، شادی های دیرینه و بازیافت هنر ورزشی سنتی و فرهنگي يك قوم را تنها ميتوان در هنرورزشی آنان جستوجو كرد. و از اين طريق می توان اوضاع و احوال مردم در دوران مختلف و زندگي اجتماعي آنان را دریافت. زیرا حوادث تاريخي ـ اجتماعي هر قومی در زمينهاي از فهم مردم عادی رشد ميكند. از این رو، جهت فهم سازه های اجتماعي شناخت بازی ها، آواها، رقصها، موسيقي و نمایش های سنتی لازم اند. به دیگر سخن، با شناخت این بازی ها در می يابيم كه مردم فرهيخته و عادی هزاره، ازگذشته های بس دور تا کنون، چگونه باحركت، جست و خیز معنا دار، بيان و زبان اندام و کهن الگو های خاص در حوزه نمایش های سنتی خود دست يافته اند.
همین طور، بررسی و پژوهش های باستانشناسی نشان می دهد که توجه به ورزشها و بسیاری بازی ها در بین هزاره ها از روزگاران بس دور رایج بوده است. تصاویر بر جای مانده از جام و کاسه گلی در بامیان از عهد کوشانیان موجود در موزه کابل، نقاشی های بر دیواره های غار های بس کهن در بامیان و تکه از کوزه بدست آمده از خاکریز جاغوری که نزد نگارنده موجود است؛ نمونه بسیار ارزشمندی از الگوی های ورزشی بومی-محلی رایج در میان هزاره ها است. در این تکه کوزه چند مرد را نشان می دهد که دورهم نشسته و در حال بازی اند. در این اثر باستانی از بازی های که امروزه در میان مردم منطقه رایج است نشانه های پیداست که پیوستگی تاریخی منطقه و بومی بودن هزاره ها را نشان می دهند. همین طور، از نوشتهها، كتیبهها و نقوش غارها و دیوارها چنین استنباط میشود كه بازیها درحقیقت نوعی سخن گفتن، انتقال اطلاعات و معلومات، ایجاد و حفظ آمادگی جسمانی برای جنگها، ایجاد سرور ونشاط، شكرگذاری به درگاه خداوند و... بودهاند. نكتهی مهم اینكه در درگاه خداوند هریك از این بازیها بار فرهنگی داشتهاست.
با توجه به آثار به جا مانده از گذشته های دور هزاره ها می توان گفت بازی های متعدد و متنوع و جذابی در گذشته در میان مردم هزاره رواج داشته است که متاسفانه به دلیل شرایط زندگی اجتماعی و سیاسی امروزه بسیاری از این بازی ها از بین رفته و یا به فراموشی سپرده شده اند. از این رو، تلاش برای احیای آنها یک ضرورت اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. زیرا این ورزشها و بازی های محلی بخش از هویت ملی و قومی ماست. از این رو، در جهان متمدن روز، برخلاف جهان سوم و مردم ما که از گذشته شان فراری اند و حرف زدن از فرهنگ شفاهی مردم را کوته فکری می شمارند، کوشش برای بهره گیری از سنتها و ارزشهای گذشته به ویژه بازی ها و سنت های شفاهی از اهمیت خاصی برخوردار اند.
بدین سان، بین هزاره ها بازی های زیادی در گذشته معمول و مرسوم بوده است که نمونه های از آنها در گوشه و کنار روستا ها و در بین اقوام و طوایف مختلف نسل به نسل حفظ شده اند و بسیاری از این نمونه ها هم فراموش شده اند. برخی از این بازی های سنتی که در حال حاضر کما بیش در برخی از مناطق و روستاها رواج دارند و در فصل های از سال از جمله بهار که مردم به طبیعت می روند؛ بازی می شوند. این بازی ها که روحیه جمعی و همکاری گروهی را می طلبد برای ایجاد همدلی و همکاری و در نهایت سهم گیری در مساییل سیاسی و اجتماعی را در پی دارد.
در وطن پهناور هزاره ها كه از تنوع اقلیمی و طوایفی ای خاصی برخوردار است، انواع بازی وسرگرمی رواج داشته و دارد. این بازیها در مراسم عروسی، پس و پیش از آغاز كاشت و برداشت محصولات كشاورزی، شب نشینیها، شادی های فصلی، بازی های زمستانی، بازی های کودکانه، شادی های نوجوانان و جوانان و...اجرا میشود. این بازیها ویژگیهای خاص خود را دارا اند كه میتوان به ابزار و امكانات، مكان، گسترهی بازی، سن و جنسیت بازی اشاره كرد.
همین طور، از گذشته های دور تا کنون یكی از بزرگترین دغدغهی انسان به ویژه مردم هزاره چگونگی پر كردن اوقات فراغت انسان هزاره بوده است. امروزه نیز جاذبه نداشتن برنامههای اوقات فراغت دیكته شده و فاقد روح شادی و نشاط، عدم وجود امكانات و شرایط لازم برای گذران اوقات فراغت، نبود شناخت اقشار مختلف نسبت به فرهنگ، آداب و سنتهای گذشته و بازیها و... باعث شده اوقات فراغت بسیاری از جوانان و حتی بزرگسالان به بطالت بگذرد. اما در طرف دیگر، همانگونه كه عنوان شد یكی از ویژگیهای مهم بازی های محلی و بومی، استفاده از ابزار و امكانات محل زندگی و عدم نیاز به تجهیزات و اماكن خاص است. عمده امكانات و ابزار مورد نیاز بازیها شامل چوب، خاك، سنگ، پارچه، استخوان، طناب، توپ،كلاه، كمربند، شلاق ،گردو یا چهارمغز، سیب و... میباشد كه در بیشتر روستاهای هزارستان و شهر ها به وفور یافت میشود. ویژگی دیگر اینكه برای هر گروه سنی بازیهای خاصی وجود دارد. به طور نمونه: مراسم عروسی و اعیاد مذهبی بهترین بهانه و زمان برای پرداختن به بازی و سرگرمی در هزارستان بود كه در برخی نقاط هنوزهم رواج دارد. در حال حاضردر برخی عروسیها به جای پرداختن به این بازیهای زیبا و دیدنی كه ریشه در فرهنگ مردم دارد، فوتبال ومسابقه های نه چندان پرمعنا گرفته اند. با این دلنوشته های غم انگیز، وقت آن رسیده تا بازی های هزارگی این میراث كهن و به جای مانده از نیاکان مان احیا شود. هرچند كه تحولات سریع اجتماعی و نوع تكاملیافته زندگی امروزی امكان پرداختن به بازیها را به صورت اولیه به دست نمیدهد اما همین كه نهادهای فرهنگی به این مهم توجه و زمینهی شناساندن آن را به مردم فراهم كنند، بسیار است. مردم تشنهی فرهنگ اصیل مرز و بوم هزاره خود خواهند كوشید با این بازیها زمینهی لذت روحی و جسمی خویش را فراهم نمایند.
بازيهاي محلي هزاره ها به دو بخش تقسيم ميشود: 1ـ بازيهاي شبانه 2ـ بازيهاي روزانه
بازيهاي شبانه:
بازيهاي شبانه همانگونه كه از نام آنها پيداست به بازيهايي گفته ميشود كه رنگ و بويي شبانه دارند. گويا شروع آنها در گردهمايي شبانة جوانان و نوجوانان مربوط می شود. يكي از رويكردهاي مهم مردم هزاره به بازيهاي شبانه، بيشتر وضعيت اقليمي و آب و هوايي بوده است. در شب، بازيها از تحرك بيشتري برخوردار بوده و مردم هم در اين وضعيت بيكارتر و آمادهتر بودهاند. به دليل نبودن راديو و تلويزيون، اذهان مردم در شكل بخشيدن به اين بازيها بسيار مؤثر واقع ميشده است.
بازيهاي روزانه:
بازيهاي روزانه تدبير خاص خود را داشتند. اين بازيها به نور كافي نيازمند بودند و تمام جزئيات آنها ميبايست ديده ميشد. بعضي از اين بازيها پايبند اعتقاد سنتي بودند. براي مثال: بازي «تناب بازی با شاخه درخت » به دلايل استفاده از درخت، در شب به ندرت بازي ميشد، زيرا مردم اعتقاد داشتند كه در شب درختان محل تجمع اجنّه است.
نمونه های بازی های هزارگی:
توپ بازی( توپ دنده):
این بازی در فضای باز در دو گروه مساوی حداقل شش نفره اجرا می شود و ابزار آن تعدادی توپ پشمی و تکه چوب به قطر ۵ سانتیمتر و طول یک متر است. دو نفر سردسته به نام" میر" انتخاب می شود و این دو سردسته یارگیری می کنند. نقطه ای را به عنوان محل شروع بازی مشخص می کنند و در فاصله چهل متری آن، جایی را به نام دمرس جای انتخاب می کنند.
سپس به روش برانداختن مشخص می کنند کدام گروه باید بازی را آغاز کند. گروه برنده، توپ را دراختیار می گیرد و گروه بازنده در داخل زمین جای می گیرد. از گروه بازنده یک نفر به نقطه ای شروع بازی که گروه برنده از آنجا توپ را پرتاپ می کند، می رود تا توپ را به زننده توپ پاس دهد. بازیکن گروه برنده که چوب در دست دارد، باید توپی را که بازیکن گروه بازنده به او پاس داده است، با چوب بزند و بازیکنان گروه پایین تلاش می کنند بی آنکه توپ به زمین اصابت کند آن را در هوا بگیرند. اگر موفق شوند جای دوگروه عوض می شود.
بازیکنی که توپ را با چوب زده است باید بلافاصله با حالت دویدن خود را به دمرس جای برساند و برگردد. در این فاصله افراد گروه پایین که توپ را به دست آورده اند، سعی می کنند او را بزنند که اگر موفق شوند جای دو گروه عوض می شود. ولی اگر گروه بازنده نتواند دونده را بزند، نوبت به یک نفر دیگر از اعضای همان گروه می رسد که توپ را با چوب بزند.
تاشه بازی:
در این بازی دو گروه 6 نفره هستند. نخست یار گیری می کنند. آن وقت با انداختن سنگ تر یا خشک بازی را شروع می کنند. گروه اول سنگی و چیزی را پنهان می کند و گروه دوم باید آن را پیدا کند. اگر گروه دوم پیدا نکردند باید گروه اول را به پشت سوار کنند و یک دور، دور میدان را بچرخند. و یا به همین حالت حرکت کنند تا به هر یکی از بازیگران برسند و بلند بپرسند: سواره یا پیاده ؟ اگر گفت: سواره بر پشت سواری ادامه می دهند و اگر گفت: پیاده، سواری را زمین می گذارند. تمام سه نفر بازی باخته، باید حریف خود را سواری بدهند. با پایان سواری، بازی از سر گرفته می شود. گاهی اندازه سواری را به دور میدان تعیین می کنند. معمولا دو دور چرخیدن برای هر باخت کافی است. پس از چند دور بازی، بازی گروهی پایان می یابد.
گرگ و گوسپو( گوسپند) گرگ و بره
تعداد بازیکنان این بازی باید زوج و از 20 نفر بشتر نباشند. افراد در داخل دایره (که قبلا با چوب یا گچ روی زمین کشیده شده است) و گرگ و گوسپند به قید قرعه در خارج از دایره قرار می گیرند. افراد داخل دایره مرتب در حالت حرکت و راه رفتن هستند و گرگ و گوسپند خارج از دایره در حالی که آماده حمله و فرار هستند، متناوبا به داخل دایره حمله برده و در صدد گرفتن گوسپند است. گوسپند درون دایره است.وقتی گرگ به داخل دایره حمله می برد، افرادی که دایره شده اند مانع می شوند. وقتی با فشار وارد دایره شد، راه برای فرار گوسپند باز می شود و گرگ در درون دایره گیر می افتد. سرنجام باید گرگ گوسپند را بگیرد اگر نه بازی پایان می یابد. بازی برنده و بازنده ندارد و با توافق پایان می یابد.
سنگ چوقو( سنگ چکان):
قبل از شروع بازی هر یک از بازیکنان ۵ ریگ جمع آوری می نمایند. در صورتی که بازیکنان دونفر باشند، فردی که نوبت اوست تمام ریگ ها را(۱۰ ریگ) در دست خود گرفته و آهسته به هوا پرتاب می کند تا آنان را در هوا بقاپد. سپس شخص پرتاب کننده، ریگ ها را می قاپد و آنچه در زمین افتاده را دوباره در هوا می اندازد و از هوا می قاپد. سپس ریگ ها را در زمین با یک حرکت پخش می کند. برای بازی بهتر، بایستی فاصله ریگ ها از یکدیگر بگونه ای باشد که بتوان یک بند انگشت را به آسانی از بین آنها عبور داد، وقتی به این ترتیب ریگهای نزدیک به هم انتخاب شدند، بازیکن با ضربه دست یکی از ریگ ها را به ریگ دیگری می زند. سپس باید تلاش نماید تا با دقت تمام همان ریگ را بگونه ای با دست بردارد که ریگ دیگر به هیچ وجه تکان نخورد. هر گاه به این ترتیب هر ۱۰ ریگ بازی را از زمین بردارد، و از زیر انگشت کلان خم شده بر زمین رد کند و در پایان ریک نشان شده( سقه) را رد کند، بازی را برده است. هر گاه ضمن برداشتن یکی از ریگ ها، ریگ نزدیک یا چسبیده به آن نیز تکان بخورد فرد بازیکن، بازی را باخته است. همچنین اگر هنگام پرتاب آنها در ابتدای بازی، ریگ ها به همدیگر برخورد نکنند، نوبت بازی با حریف مقابل است. بازی با توافق دو طرف پایان می یابد.
چم تشکی( چشم پوتوکان):
تعداد نفرات این بازی جفت هستند که به دو دسته مساوی تقسیم می شوند. قبل از هر چیزی برای بدست گرفتن نوبت بازی قرعه کشی می کنند. گروه بازنده روی زمین دایره ای را رسم نموده و درون آن می نشینند. سردسته گروه برنده چشم سردسته گروه بازنده را می بندد و در این هنگام بازیکنان دسته برنده در جایی خودشان را مخفی می کنند. سپس سر دسته گروه برنده چشم سر دسته گروه بازنده را می گشاید و اطراف را برای یافتن افراد مخفی شده جستجو می کند. وقتی پنهان شده را یافتن، همه با فریاد و شادی آن دو را همراهی می کنند. این بازی برنده و بازنده ندارد. با توافق به پایان می رسد.
قطار بازی:
با زغال بر روی زمین تعدا سه مربع داخل هم کشیده و قسمتهای میانی هر دسته را با خطی قطع نموده، یک بازیکن تعداد 9 ریگ ریز و دیگری 9 هسته زردالو را به ترتیب روی زوایای مربع و نقاط تقاطع مربع ها گذاشته و با به حرکت در آوردن ریگها و هسته های زردالو بازی ادامه پیدا می کند. چنانچه سه تا از یک نوع در یک راستا قرار گرفت قطار ایجاد شده و فرد برنده می تواند یکی از مهره های رقیب را خارج کند و این ادامه می یابد تا یکی شکست بخورد.
هشت خین بازی:
تعداد 6 مربع در کنار هم با گچ روی زمین کشیده و با یک تخته سنگ کوچک، با یک پا آنها را در خانه ها به حرکت در می آورند. اگر سنگ بر روی خطوط بماند فرد باخته، برای دور بعدی شروع، از یک خانه جلوتر آغاز می شود تا کار به پایان برسد. گوشه های این مربع ها را بهشت و دوزخ و یکی مانده به آخر را تنگی غارو و وسط را دمرس جای می گویند.
لنگی پشتی(کشتی):
از جمله بازی های سنتی که جذاب و دلپذیر است و موجب شادابی بازیکنان و تماشاچیان می شود بازی لنگی پشتی می باشد که در هنگام رفتن به طبیعت خصوصاً در فصل بهار انجام می شود و با انتخاب یک نفر سرپرست یا مربی در محدوده زمینی که آن را خط کشی کرده اند به بازی اقدام می کنند. این بازی به دو صورت انجام می گیرد: یکی به صورت دو نفره و مبارزه تن به تن می باشد و یکی به صورت جمعی حال اگر تن به تن باشد دو نفر از هر دو گروه وارد دایره میدان بازی می شوند و به بازی اقدام می کنند و هر کدام از پای در آید بازنده است و آن که برنده باشد اگر توان لازم را داشته باشد می تواند مجدداً با حریف دیگری روبه رو شود. این مبارزه تا آخرین نفر هر گروه ادامه دارد. دو بازیگر با شانه های خود سر و کار دارند دو شانه راست یا دو شانه چپ، ضربات از مرفق تا انتهای بالایی دست که حد آن همان شانه است و در حین بازی هر ضربه ای به غیر از شانه به شانه انجام بگیرد خطاست و عامل از بازی خارج می شود تمام بازیگران در حالت بازی با یک پا و پای دیگر خود را از پشت تنه با دست محکم می گیرند و در حال بازی یکی رو به پشت، یکی رو به جلو مبارزه می کنند تا خطرات ضربات پیش نیاید.
چارمغز بازی( گردو بازی ):
این بازی یکی از بازیهای مشهور و معروف هزارستان است. در ابتدا بسته به تعداد نفرات بازی که بیشتر چهار، پنج، شش بیشتر و یا کمتر بودند نفری یک یا بنا به توافق، دو گردو در یک نقطه به ردیف قرار می دادند. فرض کنیم تعداد نفرات بازی پنج نفر باشد تعداد پنج یا ده تا گردو به ردیف قرار می دادند که اصطلاحا به آن مال می گفتند و هر شخص برای خود یک گردوی خیلی گرد و درشت داشت که به آن تیره یا تیره مال( سقه) می گفتند.و بهترین تیره تیره ای بود که هم درشت باشد و هم اگر از ارتفاع یک متری به روی زمین پرت می شد ارتفاع نمی گرفت و به سطح زمین می ماند. و پنج تیره پنج نفر در دست یکی قرار می گرفت و آن شخص تیره ها را در دو دستش تکان می داد تا خوب قاطی شوند و تقلب نشود و بعد آنها را با هم به روی زمین می انداختند و تیرهای که بیشترین فاصله را از بقیه تیره ها می گرفت اول و به تناسب فاصله بقیه تیره ها از تیره اولی نفرات دوم سوم چهارم و پنجم مشخص می شد. و بعد نفر اول و بقیه افراد به ترتیب در پشت سر او رو به سمت مالها که قبلا روی زمین در فاصله حداقل دو متری یا بیشتر، از مالها قرار می گرفتند. و بعد نفر اول تیره خود را به سمت مالها با دقت پرت می کرد اگر تیره به یکی از مالها برخورد می کرد تمام گردوها مال او می شد و چار مغز ها را جمع می کرد ولی تیره او باید سر جایش می ماند و بقیه نفرات باید تیره او را می زدند. اگر نفر دوم تیره او را می زد نصف گردوها را از شخص اول می گرفت و بازی تمام می شد و دور تازه از اول شروع می شد. در قسمت بالا اگر نفر اول تیره اش به چارمغز ها برخورد نمی کرد نوبت به نفر دوم و اگر مال او نیز برخورد نمی کرد نوبت به بقیه افراد به ترتیب می رسید. این بازی دو نوع دیگر نیز بازی می شد. نوع دیگر بازی: چارمغز ها را ردیف در یک خط قرار می دادند و از فاصله یک متری با چوب ( پرراک) و یا قوزک پای گاو( گولی) می زدند. در صورت برخورد هر مقدار که از حد معین خارج می شد. مال برنده بود. تمام بازیگران به نوبت این کار را تکرار می کردند. نوع دیگر زمین را گود می کردند و به نوبت چارمغز ها را به سمت گودی از فاصله یک متری می انداختن و هر چه داخل گودی کوچک می رفت مال برنده بود. تمام بازی گران این عمل را تکرار می کردند. بازنده کسی بود که چارمغز هایش تمام می شد.
ترکی( شب) بازی:
اين بازی بيشتر در شب های تاريک انجام می شود و تعداد بازيکنان آن نيز بايد زوج باشند تا بدو دسته مساوی تقسيم گردند. يکی از بازيکنان با قید قرعه تر و خشک، ابتدا کولاهی را به همه نشان داده و سپس آن را به نقطه ای دور پرتاب می کند . همه بازيکنان برای پيدا کردن کولاه به تکاپو می افتند. هرگاه يکی از هر دو دسته کولاه را بيابد، پايش را کنار آن قرار داده و فرياد می زند: اینجی، اینجی، به محض اينکه ديگر بازيکنان صدای او را شنيدند به طرف او می دوند. افراد دسته برنده از نقطه ای که کولاه را يافته اند تا نقطه ای که کولاه را پرتاب کرده اند، بر دوش گروه بازنده سوار شده و بازی به همين منوال ادامه می يابد. پایان بازی اختیاری است. هر وقت یکی از گروه خواست بازی تمام می شود.
چو بازی ( بازی با چوب):
این بازی با استفاده از دو چوب یکی بلند یکی کوتاه برای زدن به کوتاه انتخاب می شد. دو تیم پس از یارکشی در نفرات سه یا چهار نفره ابتدا به( تر و خشک) می پرداختند. بعد بازی شروع می شد. هر فردی بیشتر می توانست با چوب بلند بیشتر به چوب کوچک ضربه بزند شبیه روپا زدن در فوتبال، می زد. سپس چوب کوچک را روی یکچاله می گذاشتند و با چوب بلند به یک سر چوب کوچک ضربه می زدند تا از زمین فاصله گیرد. با همان چوب ضربه سنگینی به چوب کوچک می زدند تا فاصله افقی زیادی را در زمین بپیماید. سپس از جایی که چوب کوچک می افتاد دوباره بسته به تعداد چوب هایی که طرف زده بود، به چوب کوچک ضربه می زد در پایان مشخص می شد که کدام تیم مسافت بیشتری را کسب کرده و ما به تفاوت فاصله دو تیم را تیمی که فاصله کمتری کسب کرده بود باید با صدای بلند بدون نفس کشیدن می دوید و هرجا که نفس بریده می شد آن شخص بازنده بود و باید فاصله باقیمانده را با کول کردن نفرات تیم برنده طی می کرد. و بعد راند بعدی مسابقه شروع می شد. بازی با اختیار یک گروه و با توافق هم پایان می یافت.
پشتی بازی:
تعداد نفرات اين بازی ۶ نفراند. ابتدا بازيکنان در دو دسته سه تايی بين خود قرعه کشی می کنند. آنگاه سه نفر از بازيکنان دسته اول پشت به پشت همديگر خم شده و دست های خود را از ميان پاهايشان عبور داده و به يکديگر قفل کرده يا اصطلاحا قلاب می کنند. در اين هنگام سه نفر دسته دوم شروع به پشتک زدن های پی در پی بر روی نفرات دسته اول که دولا شده اند می کنند و اين کار را آن قدر ادامه می دهند تا بالاخره يکنفر در اين ميان تحمل نياورده و اصطلاحا بسوزد و بازنده شود. زمانی که يک نفر از گروه پشتک زن ببازد، اين گروه جای خود را با گروه خم شده عوض می کنند و بازی به همين منوال توسط گروه پشتک زن جديد ادامه می يابد. این بازی برنده و بازنده ندارد. با توافق پایان می یابد.
تشکی بازی:
این بازی 8 نفره یا بیشتر اجرا می شود و در آن ابتدا بازکنان پشت سر هم صفی را تشکیل می دهند و یک نفر را بعنوان سر دسته انتخاب می نمایند. سردسته تکه چوبی را در کف دست افراد می گذارد. کسی که در بغل دست فردی که سر دسته، تکه چوب کف دستش نهاده است باشد، باید زود متوجه شده به محض حرکت او با پا از پشت به او بزند. در این موقع آن فرد مجبور است تکه چوب را به سر دسته برساند تا سردسته نیز این تکه چوب را در کف دست بازیکن دیگری بگذارد.
هرگاه هنگام گذاشتن تکه چوب در کف دست یکی از بازیکنان، نفر بغل دستی او متوجه این کار نشود، شخص تکه چوب را برداشته و فرار می کند و این بار بازیکن بغل دست او باید بدنبال او دویده و تکه چوب را از دستش بگیرد، اگر شخص تکه چوب بدست بتواند فرار کند و خود را به مقصد (محلی که قبل از شروع بازی بعنوان محل مورد قرار داد انتخاب می شود) برساند، شخص تعقیب کننده او را بایستی بر کول خود سوار نموده و تا محل قرار گرفتن صف بازیکنان سواری دهد. در صورتی که شخص تعقیب کننده موفق به گرفتن تکه چوب شود، آن دیگری او را بر دوش خود سوار نموده و به صف بازیکنان می رساند و بازی به همین ترتیب تا به آخر ادامه می یابد.
بازی سه پرش:
تعداد بازيکنان اين بازی بايستی جفت باشد(مثلا شش نفر) که به دو دسته مساوی تقسيم می شوند. بازيکنان ابتدا نقطه ای را روی زمين مشخص می کنند و از آنجا سه پرش يکجا انجام می دهند و آن را اندازه گيری می نمايند. دسته سه نفری بعدی هم از همان نقطه، يکجا سه پرش انجام می دهند. پس از اندازه گيری پرش ها نفرات دسته ای که بيشتر پريده باشند، سوار بر کول نفرات دسته بازنده می شوند و سواری می گيرند.
کوله دبه و کفش دبه:
این بازی بازی ای دو نفره است که هر کدام از دو نفر يک سنگ صاف و تخت از قبل برای خود انتخاب می کنند. با تر و خشک بازنده کولاه و یا کفش خود را هر چه دور تر می اندازد و برنده با سنگ می زند. اگر اصابت کرد بازی را برده و اگر خطا کرد باید کولاه یا کفش خود را بیندازد. این بازی معمولا با گریه بازنده تمام می شود.گاهی بازنده راه به خانه ندارد. زیرا مادر و پدر با چوب و کتک او را به پیشواز خواهد آمد.
تشله بازی:
این بازی با کندن حفره کوچک شروع می شد. این حفره های عمقی حدود ۴ سانتی متر داشتند و بچه ها از فاصله ای مشخص بازی را شروع می کردند البته قبل از شروع بازی تعیین می شد که هر شخص چند تیله(تشله) بیاورد و یچه ها باید بطور مساوی تیله می آوردند.
بچه ها به نوبت تیله های خود را به سمت حفره ها می انداختند. اگر بازی کنی موفق می شد تیله اش را در حفره می انداخت و یا با زدن تیله خود بر تیله حریف آن را در حفره می انداخت، یک تیله دریافت می کرد و اگر بازیکنی می توانست در حین بازی تیله یکی دیگر را هدف قرار دهد و با تیله آن را بزند نیز یک تیله دریافت می کرد و آن بازیکن از بازی خارج می شد. بازی به همین صورت ادامه می یافت تا زمانی که یکی از بازیکنان تمام تیله ها را ببرد.
تشله بازی دوم:
تعداد 3 تا 4 سوراخ کوچک در زمین مسطح با فاصله های مشخص از یکدیگر حفر نموده، در ابتدا یکی از تشله ها را که از شیشه یا سنگ می باشد در فاصله معینی گذاشته و افراد دیگر به قصد زدن تشله رقیب، بازی را شروع می کنند و با هر دفعه انداختن داخل یکی از حفره ها، به قصد زدن تشله رقیب ادامه می دهند تا یکی از آن دو از صحنه خارج شود.
هفت سنگ بازی:
افراد به دو گروه مساوی تقسیم شده و هر کدام یکی از بازیکنان خود را به عنوان سردسته و رهبر برمی گزینند. یک گروه در فاصله ی معینی از محل هفت سنگ، که روی هم چیده شده اند قرار می گیرند تا به نوبت با توپ سنگها را مورد هدف قرار داده و بزنند.
گروه دوم نیز در پشت هفت سنگ، منتظر نتیجه اند تا هرگاه توپ پرتاب شده توسط گروه اول به هفت سنگ برخورد نکرد، فوراً جایشان را با آن گروه عوض کنند. ولی اگر برخورد کرد و آرایش آنها را برهم زد، توپ را بردارند و با پاسکاری و هدف گیری سعی کنند نفرات گروه اول را با توپ بزنند که اگر اصابت کند، از دور بازی اخراج می شود.
و همچنین نفرات گروه اول در هر فرصتی که به دست آورند به سراغ سنگها می روند تا آنها را روی هم بچینند و یک امتیاز بگیرند و مشخص است که برای انجام چنین کاری، یکی از دوستان بایستی خود را به خطر انداخته و یارش را در مقابل ضربات توپ پوشش دهد و چنانچه اگر باز هم مورد ضرب توپ قرار گرفت و از بازی اخراج شد، دیگری کار را به اتمام می رساند ولی اگر دیگر بازیکنی نمانده باشد، بازی تمام و در دور بعدی جای و نقش گروه ها عوض می شود.
در پایان، گروهی که زودتر 7 امتیز را کسب نماید برنده است.
ارسنی( توب بازی):
بازیکنان یا دانش آموزان به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و به قید قرعه یا شیر و خط یکی از گروه ها در وسط محوطه بازی می ماند و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطه ی بازی روانه می شوند. شروع بازی با پرتاب توپ به وسیله یکی از بازیکنان گروه کناری آغاز می شود. گروه کناری سعی بر این دارد که با نشانه رفتن و زدن افراد گروه وسطی باعث سوختن و اخراج آنها بشوند.
و تلاش گروه داخلی هم بر این است که با حرکات سریع از اصابت توپ در امان بمانند و چنانچه اگر یار سوخته داشته باشند با ایثار و گرفتن توپ در فضا، که یک امتیاز محسوب می شود، او را به بازی برگردانند. حال، شاید به این مرحله از بازی رسیده باشیم که تنها یک نفر از گروه وسطی، در داخل میدان بازی باشد که اگر تا 10 شماره پرتاب نتوانند او را هدف گیری بکنند و بزنند، تمامی یاران سوخته ی گروهش را احیا کرده، و همگی در وسط میدان باقی مانده و بازی را ادامه خواهند داد
گاهاً با در نظر گرفتن موقعیت وسطی ها، به جای نشانه گیری و زدن حریف وسطی، توپ را برای فریب و شیرینکاری هم که شده به دوستان مقابل پاسکاری می کنند تا آنها حسابشان را برسند.
طناب کشی:
در این بازی کودکان هم سن و سال، به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و به صورت دو گروه ستونی روبروی هم قرار می گیرند (بهتر است نفرات اول قدری قوی تر باشند)
خط وسط به وسیله ی گچ مشخص می شود. دو گروه از طناب می گیرند و با سوت مربی یا معلم ورزش شروع به کشیدن طناب به طرف خود می کنند. در این بازی گروهی برنده می باشد که طناب را آنقدر کشیده باشند که نفر اول گروه مقابل، از خط وسط گذشته باشد.
شاه دزد بازی:
به وسیله جعبه کبریتی توسط گروهی 5 الی 10 نفره که دور آن جمع می شوند و مشخص می کردند که هر ضلع کبریت چه اسمی دارد مثل( شاه – دزد- وزیر – جلاد ) و با نوبت کبریت را بالا پرتاپ کرده، آن ضلعی که روی زمین می ایستد مشخصه فردی بود که آن اسم را داشت مثل شاه یا وزیر و اگر تخت می افتاد رد می شد. با این کار شاه هر کسی بود به تخت می نشست و دستور می داد تا جلاد دزد را مجازات کند. آن وقت با صلاح دید شاه دزد به سختی مجازات می شد. نوع دیگر این بازی با کبریت بود و توسط دو گروه انجام می گیرد, فقط به جای استفاده از اسامی شاه یا وزیر از ارقام و اعداد استفاده می شود و برای هر ضلع کبریت یک عدد را نام گذاری می کنند. هر گروه به نوبت کبریت را به بالا پرتاپ می کنند. هر ضلعی که می ایستاد رقمی داشت تا زمانی که جمع ارقام دو گروه مشخص می شد. گروهی که رقم بیشتری داشت از رقم گروه مقابل کم می کردند و رقم بدست آمده می شد میزان تعداد ضربه های کمربندی که گروهی که امتیاز بیشتری داشت به روی دست گروه مقابل می زدند.
سوختم بازی:
بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند. یک گروه (گروه بالا) دور دایره ای که با آب یا هر چیزی دیگری روی زمین کشیده اند، می ایستند و گروه دیگر در وسط دایره قرار می گیرند. یک نفر از گروه بالا گرگ می شود و پای خود را بلند کرده و به صورت «لی لی ایرانی» دنبال افراد وسط دایره می دود. گرگ دستش را به هر کدام از آنها بزند، آن بازیکن سوخته و کنار می رود. وقتی همه سوختند، دو گروه جای خود را با هم عوض می کنند. این بازی را به صورت دونفره هم می توان انجام داد.
چم پوتک بازی:
در این بازی دو دسته ۵ نفری یا بیشتر شرکت می کنند. برای شروع بازی قرعه کشی می کنند. سنگی را یک طرفش را تر می کند یک طرفش خشک می ماند، به طرف بالا پرتاب می کنند. روی تر یا خشک را هر کدام از گروه ها گفته بازی را شروع می کنند. گروهی که می خواهد بازی را شروع کند. سر یکدیگر را به گریبان می گیرند و اطراف خود را نگاه نمی کنند. رئیس یا سرگروه مقابل با یک دستمال چشم های سرگروه رقیب را می بندد و به گروه خود دستور می دهد که با دست به سر یا پشت بازیگر حریف بزند. سرگروه از پی آن با آواز بلند می گوید: که بود؟ اگر درست بگوید، بازی را برده است. آنکه زده باید سرش را زیر چادر و یا سر گروه چشمان او را ببندد. بازی با توافق تمام می شود.
شیر و بز:
ابتدا در روی یک برگ مقوایی شکل مربوط به بازی را با قلم (یا روی زمین با گچ ) رسم می کنیم
هر دو بازیکن دارای 2 شیر و 12، 20 و یا 40 بز: مهره مشابه با رنگهای مختلف یا فقط ریگ هستند. به قید قرعه یکی از آنها با قرار دادن یکی از مهره ها در نقطه مرکزی مربع (اگر حرفه ایی باشد )که بر تمام نقاط تسلط دارد؛ بازی را شروع می کند و نفر دوم مهره خود را از گوشه ها (اگر حرفه ایی باشد )که از لحاظ موقعیت در رده دوم قرار دارد می گذارد و نفر اول یکی دیگر و ازگوشه ها و... باید مانند شطرنج دانه ها را حرکت داد تا در گوشه ای شیر را در بند کشند و او را از خط بازی خارج سازند. بازی معمولا از گلخن شروع می شود و بز درصدد به بند کشیدن شیرند و شیر ها در صدد خوردن بز ها.
این بازی به همین منوال ادامه می یابد تا هر بازیگر مانند شطرنج شیر ها بز ها را بخورند و یا بز ها شیر ها در بند کشند و از میدان بازی خارج سازند. این بازی انواع زیادی دارد که به آن ها دوازده بزه ، چل بزه و نوع دیگر آن را گوش خر بازی می گویند. این بازی از نظر ذهنی مانند شطرنج پیچیده است و شاید در گذشته شطرنج از این بازی درآمده باشد.
دستمال پشتی:
تعداد شرکت کنندگان این بازی از ۴ تا ۱۵ نفر یا حتی بیشتر است. کودکان به شکل دایره روی زمین مینشینند. یکی از بچهها گرگ می شود و دور دایره پشت سر دیگران میچرخد. او بی سرو صدا و بدون این که کسی بفهمد، دستمالی را که در دست دارد، پشت سر یکی از کودکان میاندازد. آن ها باید حواس شان را جمع کنند و او را زیر نظر داشته باشند تا اگر دستمال را پشت سرشان انداخت، بفهمند. نفری که گرگ دستمال را پشتش می اندازد، باید آن را بردارد و دنبال گرگ بدود، اگر او را بگیرد، برنده میشود و نفر اول در جای او مینشیند. در حال تعقیب و گریز گرگ، بچهها با هلهله و هیجان دوست شان را تشویق می کنند که گرگ را بگیرد. حالابرنده جای گرگ را میگیرد و دور دایره میچرخد و دستمال را پشت یکی از بچه های دیگر میاندازد. اگر کودکی که دستمال پشتش انداخته شده، نفهمد، بازی را باخته است. می سوزد و از بازی خارج می شود. پایان بازی توافقی است.