یک سفر یک خاطره!!

یک شبنه هفته گذشته تک و تنها به سنگماشه مرکز جاغوری سفری داشتم، هرجا لازم بود سری زدم بر فراز تپه شهدا رفتم و برای همسفران بابه مزاری فاتحه ای خواندم. دنبال کافی نت دوست دنیای مجازی مومن زاده گشتم، از پله آهنی که بالا میشدم امید نداشتم که ایشان را آنجا بیابم، اما خوشبختانه آنجا بود با دقت تمام نگاهم کرد شاید تردید داشت که بنده آنجا باشم، اما از قدیم گفته اند: کوه به کوه نمیرسه ولی آدم به آدم میرسه! همدیگر را تنگ در آغوش گرفتیم انگار سالهای زیادی در کنار هم بوده باشیم، حال آنکه تنها دوستان جهان مجازی بودیم همین!! با اصرار زیاد به میثم هوتل رفتیم، کباب وطنی جای تان خالی!! ساعتی گپ و گفت دوستانه داشتیم بسیار جالب بود، شاید همانند نصرالله خان مومن زاده جوانی پرتلاش در میان جوانان ما انگشت شمار باشد، آنهم در وادی بی فرهنگی کشوری جنگ زده ای مثل چیجوش آباد!؟ بدون مبالغه پرتلاش، پراندیشه و سرشار از نوآوری! یقینا آدم های این گونه ای پیش از زمان خود متولد گشته اند. ثمره تلاش های خستگی ناپذیر شان، راه اندازی رادیو جوان و نیز ماهنامه ای است بنام((پیام جوان)) که در خور ستایش و بی مانند است. میخواست شعبه ای از رادیو را به ناوه گری انتقال داده و قول دادم که با مسؤلان شرکت روشن صحبت کنم تا اجازه دهند که آنتن رادیو در کنار آنتن این شرکت بر فراز تپه سرخگاه نصب و راه اندازی گردد تا مردم ناوه گری نیز بتوانند از نشریات رادیو جوان استفاده کنند. زمینه سازی گردید امید که شرکت روشن این اجازه را داده باشند. برای نصرالله خان مؤمن زاده آرزوی موفقیت دارم. یاحق.