Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin:0cm; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;}

قسمت چهارم

روحانيت انگوري

انگوري، شخصيت‌هاي برجسته‌اي داشتند و دارند و از مردمی بسيار خونسرد، مؤمن و متدين برخوردارند. جوانان و روشنفکران آگاه و فهيم دارند.

علما و شخصيت­هاي که دست‌شان از اين دنيا کوتاه شده و به دنياي ابدي شتافته‌اند عبارتنداز :

1. مرحوم آخوند ملاکلبي رضا، چنانچه گفته مي‌شود ايشان در غزني تحصيل نموده است و اولين روحاني بوده که وارد جاغوري مي‌شود. وي به محض ورود به جاغوري به انجام وظيفه‌‌ي شرعي و بيان احکام مي‌پردازد. ايشان از مؤسسين عقد و نکاح و حلال و حرام در ولايت غزني و به ويژه جاغوري است. در دوره‌اي که وي زندگي مي‌کرد،  خشونت بسیار و خفقان در کشور حاکم بوده است، اين عالم و روحاني برجسته با کمک شير علي خان سنگماشه توانست مردم را با مسائل شرعي آشنا کند. پس از سالها خدمت و بيان احکام و تعليم و تربيت کودکان مسلمان داعي حق را لبيک گفت و به‌ ديار ابدي شتافت و روحشان شاد و يادشان گرامي باد و قبر اين مرد بزرگ در قبرستان بزرگ انگوري قرار دارد.

2. ملا عبدالکريم فرزند ملا کلبي رضا، ايشان تحصيلات مقدماتي خود را نزد پدر به پايان بردند و براي تحصيلات عالي، عالم هجرت را انتخاب نمودند و مدتي در مشهد مقدس مشغول تحصيل علوم ديني بود و پس از بازگشت به کشور به آموزش قرآن کريم و بيان احکام شرعي و هدايت مردم پرداختند و سالها خدمت به مردم و زندگي در ميان آنان درد و فقر و تنگ‌دستي مردم اين کشور را از نزديک لمس‌ نمودند. وي پس از سالها خدمت سر انجام بديار ابدي شتافت.

ناگفته نماند، به اعتبار اين عالم برجسته و صاحب نفوذ، يک قوم بزرگ را امروز در انگوري به نام ملايان ياد مي‌کند که خود اين قوم به شاخه ها و فرزندان مختلف تقسيم‌بندي شده‌اند.

3. مرحوم ملاي اسلام که از مؤمنين و متدينين و اشخاص برجسته‌ بودند و در ميان مردم از شهرت فوق‌العاده‌اي برخوردارهستند و مردم به ويژه بزرگان از او به نيکي ياد مي‌کنند. در فضل، قداست و علم و دانش سرآمد روزگار خود بود.

4. مرحوم حاجي  محمد جمعه فاضل انگوري, شخصي ملا ، متدين‌، دلسوز، مؤمن، مردم‌دار که نه مردم حتقول-انگوري و داود بلکه بزرگان جاغوري او را به خوبي مي‌شناختند و مي‌شناسند و خاطرات ميانجي در دعاوي و مصالحه ميان مؤمنين زبان‌زد عام و خاص بودند. در دعاوي که او دست به قلم برده است ، احدي شهامت امضاء روي قلم وي را بخود نمي‌دهد و پس از سالها از رحلت وي، بازهم احدي جرئت نمي‌کرد سند او را مورد تجديد نظر قرار بدهد. سند او از اعتبار خاصي برخوردار است. وي تحصيلات علوم ديني خود را در نجف اشرف به پايان برد و براي خدمت به مردم اين ديار به وطن بازگشت و مشغول بيان احکام شرعي شدند. ايشان سالهاي متمادي سرگرم تعليم و تربيت و آموزش قرآن به جوانان و نوجوانان اين ديار بودند. در ايام انقلاب اسلامي، از دست عده‌اي دوستان نادان و عده‌اي مجاهد‌نماها، رنج‌هاي فراوان کشيدند و احدي سخنان اين عالم رباني را در زمان حيات با برکتش نفهميدند و پس از رفتن وي فهميدند چه گنج پربهايي را از دست دادند و سخنان گوهر ناياب وي در اين روزها معناي کامل و مصداق عيني خود را نشان مي‌دهد و جاي او براي هميشه‌ي در تاريخ خالي خواهد بود.

5. مرحوم شيخ کربلايي کريز(غلامرضا)مشهور به شيخ مقدس، يکي ديگر از مؤمنين، ملا و شخصيت برجسته‌ي اين منطقه بودند که مردم و بزرگان از او به خوبي ياد مي‌کنند. وي سالها در نجف اشرف مشغول تحصيل بودند و پس از تحصيل به حکم آيه قرآن کريم(لولا نفر من کل فرقة.....) به وطن برگشت و مصدر خدمت براي مردم و هدايت آنان شدند. ايشان عمر با برکت خويش را در راه تعليم و تربيت کودکان مسلمان سپري نمودند

6. مرحوم ملا پنجعلي، از شخصيت‌هاي بر جسته، مردم‌دار و از لحاظ فضل، ادب و علم در ميان مردم زبان‌زد عام و خاص بودند و در مصالحه ميان مردم در دعاوي زمين به جز فاضل، براي او بديلي نمي‌توان يافت. در دعاوي که او قلم زده بود، احدي از علماي پس از وي جرئت نداشتند روي مصالحه او اظهار نظر نمايند. يکي از ويژگي‌هاي برجسته وي داشتن قلم خوش بود که تا هنوز دست‌نوشته‌ها و آثار مکتوب ايشان همگي را به تحسين وا مي‌دارد. سر انجام آن اسوه‌ي تقوي و فضل سر بر تيره تراب گذاشته راهي ديار ابدي شدند.

7.شهيد شيخ علي شفا احمدي انگوري، (معروف به شيخ‌لالي)يکي ديگر از شخصيت‌هاي مؤمن و متدين و ملاي اين منطقه بودند و ايشان شخصي فاضل و متدين در دوره‌ي خود بودند و کمترين اهميت را براي مال دنيا مي‌دادند و هر چه را بدست مي‌آوردند؛ همگي را يکجا بين خانواده خود و مردم تقسيم مي‌کردند و بقول فرزند ايشان گاهي مي‌شد که براي خانواده خودش سهمي نمي‌رسيد و اکثر مهمانان مدرسه و مسجد را از غذاي شخصي خود در آن دوره پذيرايي مي‌کردند و روزهاي جمعه براي روضه‌ خواني به علت کمبود فرش مسجد، فرشهاي خانه‌ي خود را زير پاي مخاطبين پهن مي‌کردند.

شهيد شيخ احمدي، از ويژ‌گي‌هاي منحصر بفردي برخوردار بودند و يکي از ويژگي‌هاي ايشان تبحر کامل به خاصيت‌ داروهاي گياهي بود و خود، داروهای گیاهی را جمع‌آوري نموده و درست مي‌کردند و اغلب ‌مردم ندار و تنگ‌دست را رايگان تداوي مي‌کردند. دوم، بسياري از مردم را به کار، زندگي و زحمت کشيدن ترغيب مي‌نمودند. آنچه از فرزند ايشان نقل شده اين است که وي از پول شخصي پارچه تهيه کرده و جوانان را تشويق به دوخت و دوز و يادگرفتن هنر خياطي مي‌کردند. سوم، در نهال کاري مهارت تمام داشت. ايشان در زماني که کسي در کاشت درخت وارد نبودند وي حدود 7000هزار درخت زردآلو داشت که اغلب مردم اين منطقه از ميوه‌هاي درختان وي استفاده مي‌کردند. چهارم، جوانان و نوجوانان را به تعمير ساعت و راديو، خياطي و ... تشويق مي‌کردند و از ويژگيهاي منحصر بفرد ايشان اين بود که وي از نگاه اخلاق در ميان مردم فردي شناخته شده و الگو بودند. علاوه بر اينها، ايشان اولين کسي بودند که در سال 1330ش حسينيه را در انگوري تأسيس نمود و حسينيه‌ عمومي انگوري اولين حسينيه‌اي است که بدست مبارک ايشان تأسيس شد. سر انجام در سال 1358 توسطه مزدوران شوروي ربوده شد و تا کنون از سرنوشت اين شخصيت بزرگ اطلاعي در دست نيست. يادشان گرامي باد.

8.مرحوم ملا نجفعلي، يکي ديگر از شخصيتهاي برجسته انگوري است. شخصي مؤمن، متدين و ملا که در آن زمان بسياري از کتابهايي که اکثر علما بخاطر گرفتاريها و مشکلات مردم فرصت خواندن آنها را نداشتند؛ ايشان به خوبي خوانده و ياداشت‌برداري مي‌نمودند و از ياداشت برداري و حاشيه‌زني و نقد ايشان به خوبي فهميده مي‌شد که ايشان از ملاهاي چيره‌دست و با سواد زمان خود بوده است. و از ايشان کتابهاي دست‌نويس به جا مانده است که متأسفانه عده‌اي از آنها نابود شده است. و عده‌ي اندکي از آنها موجود است.

9. مرحوم شيخ علي‌گوهرانگوري، (معروف به شيخ آخوند انگوري)، يکي ديگر از مؤمنين و متدينين و ملا و شخصيت برجسته‌ي دوران خود بودند که در اين اواخر دنياي فاني را وداع کرد و راهي سفر آخرت گرديد. ايشان از کساني بود که عشق و علاقه‌ي فراوان به کتاب و کتابي‌خواني داشتند و بسياری از اشعار عربي و فارسي را از حفظ بودند. وي از حافظه‌ي فوق‌العاده‌اي برخوردار بودند و بسيار از سخنانش را با شعر آغاز مي‌کرد و از اين که زندگي دوره وي او را از پيشرفت علمي باز داشته بود، سخت ناراحت بودند و افسوس مي‌خوردند و گاه گاهي از شدت ناراحتي اشک مي‌ريخت. علي(ع)من کرم المرء بکائه علي ما معني من زمانه و حنينه الي او طايفه،از نشانه هاي ارزش و شخصيت انسان آن است که نسبت به عمر از دست رفته (که در آن کوتاهي کرده است) اشک بريزد و نسبت به وطنش علاقه مند باشد.[1] اين شخصيت بزرگ مصداق واقعي اين حديث شريف بود. روحش شاد و يادشان گرامي باد.

10. شهيد ملا اسحاق انگوري،معروف به حاجي اخوند انگوري، يکي ديگر از شخصيت‌هاي دوره ي خود بود. وي عمر با برکت خويش را در راه تعليم و تربيت کودکان مسلمان صرف نمود. ايشان شخصي گوشه‌گير مؤمن و ملاي دوران خود بود . او در سال 1357 هـ ق در انقلاب بر عليه متجاوزين شوروي نقش رياست کميته انقلاب را به عهده داشتند. شش‌ماه خدمت در اين کميته سرانجام در همان سال توسط هواپيماهاي دشمن در بازار انگوري بدرجه‌ي شهادت نايل آمد و شهادت نصيب‌شان شد. روحشان شاد و يادشان گرامي باد.

11. ملاعبدالله انگوري، معروف( به آخوند شنيه) وي يکي از علماي بزرگ و برجسته منطقه بود. ايشان عمر با برکت خويش را در راه تعليم و تربيت کودکان مسلمان سپري نمودند. او فردي دلسوز و مردم دار بودند و سعي وي بر اين بود که بيشترين وقت خويش را در ميان مردم سپري کند و متقابلا مردم علاقه‌ی خاص و اعتقاد فراوان نسبت به وي داشتند . ايشان بر اين عقيده بودند که سخنراني و روضه‌خواني بايد از روي کتاب خوانده شود و مردم به اين عقيده ايشان به شدت پايبند بودند و روزي که او روي منبر قرار مي‌گرفت، ديگر نياز به سخنراني و روضه‌خواني نبود و مردم از شدت گريه از خود بي‌خود مي‌گرديد و خود نيز از شدت گريه نمي‌توانست روضه را به آخر برساند و تا هنوز که 18سال از رفتن وي از اين دنيا مي‌گذرد، در ايام محرم و عاشورا ياد و خاطرات وي زنده است.

12. مرحوم ملا محمد انور انگوري، معروف به (علي بازار)، وي از شخصيت‌هاي مؤمن و متدين منطقه بود. او بيش از نيم‌قرن از عمر شريف و با ارزش‌شان را در راه تعليم و تربيت بچه‌هاي مسلمان نقاط مختلف جاغوري و غير جاغوري سپري نمودند و خود شمع بود و براي روشنايي قلوب کودکان مسلمان عمر بابرکت خويش را سپري کردند. ايشان تا اين اواخر در قيد حيات بودند و از زندگي عده‌اي از جوانان و طرز رفتار مردم و بها ندادن به بزرگان و شخصيت‌هاي علمي و ارزش براي نماز و عبادت و راز و نياز با خدا، کمتر اهميت مي‌دادند، به شدت ناراحت بودند. وي از شخصيت‌هاي متدين اين دوره بودند و تا اخر عمر کمترين تغيير در عبادت و راز و نياز شان وکوچکترين خلل در رفتار و گفتارشان ايجاد نشد و ثابت قدم و استوار در سال 1390 هـ ق داعي حق را لبيک گفتند و روحشان شاد و يادشان گرامي باد.

13. ملااقبال لوخک، وي از ملاهاي مؤمن و متدين دوره خود بودند وي عمر با برکت خود را در راه هدايت و تربيت کودکان مسلمان جاغوري گذراند. ايشان در منطقه از شهرت در تدين و فاضل بودن زبان زد عام و خاص بودند و عده ی کمتری از ملاهاي فعلي از نگاه فضل و تدين به پاي وي مي‌رسند.

14. ملا چمن عسکري انگوري، يکي از ملاهاي جوان و توانمند دوره خود بودند وي عمر کم ولي با برکت داشتند. ايشان عمر کوتاه و شريف خويش را در راه تعليم و تربيت و هدايت مردم اختصاص دادند. او در گوشه و‌کنار منطقه خوش‌آب و هواي جاغوري مشغول انجام وظيفه مقدس ملايی بودند. يکي از خصوصيت‌هاي ايشان اين بود که کاری به کار مردم نداشتند و تا آنجايی که برخلاف رسم و رسومات و عنعناد ديني و اسلامي و شعاير اسلامي نبود برخورد نمي‌کرد، اما اگر کار که بر خلاف عنعناد ديني انجام مي‌شد، بسيار با قاطعيت به مسئله برخورد مي‌نمود که صريح و جدي بودن ايشان از بزرگان به کرار نقل شده است.

15. ملاچمن رجبي، از ملاهاي خوب، جوان و جدي دوره‌ی خود بودند که عمر کوتاه و شريف شان در راه خدمت به بچه‌هاي مسلمان و تعليم و تربيت آنان گذراند و عمده عمر شريف خويش را در راه هدايت مردم منطقه سپري نمودند. ايشان در دوره انقلاب براي خدمت و انجام وظيفه‌ي بهتر  و بيشتر ديني و اسلامي و هدايت مجاهدين و آشنا نمودند، آنان در سالهای آخر به حزب حرکت اسلامي پيوست تا بتواند از اين طريق سهمی در انقلاب و پيروزي مردم مسلمان و انقلابي نيز داشته باشد. بعد از سالها خدمت در ايام جواني داعي حق را لبيک گفت و روحشان شاد و يادشان گرامي باد.

 16. ملاجمعه لوخک, وی از علمای خوب منطقه بود. علما و ریش‌سفیدان از وی به خوبی یاد می‌کنند. او نیز مانند عالمان دینی به وظایف شرعی و دینی عمل نمود و برای با سواد کردن بچه‌های مسلمان سعی و تلاش فراوان می‌نمود. سرانجام داعی حق را لبیک گفت. روحش شاد و یادش گرامی باد.

17. ملاعوضعلی شفیعی، از ملاهای خوبی منطقه‌ی انگوری بود. وی عمرشریفش را در منطقه گذراند.در طول این مدت مشغول تعلیم علوم دینی و مذهبی به کودکان مسلمان بود. در هنگام اشغال آن کشور بدست شورویها،‌ روحانیون سرشناس و معلمان یا منطقه را ترک کردند و یا خانه نشین شدند وی در طول انقلاب نگذاشت لیسه انگوری تعطیل و سرانجام تخریب گردد چنانکه سایر نقاط نه تنها مدارس انان تعطیل شد بلکه تبدیل به ویرانه شدند. وی آمد لیسه را باز کرد و چندین نفر از معلمین دلسوز و فداکار را گرد آوردد و  حقوق بسیار اندک از مردم برای معلمین جمع‌آوری کرده و نگذاشت لیسه تعطیل شود. فداکاری وی را معلمین، دانایان  و احاد مردم منطقه فراموش نخواهند کرد.

18. شیخ داود رجایی، فرزند رمضانعلی لوخک، وی از طلاب جوان و  پر انرژی این دوره بود .  وی در انگوری و در منطقه‌ی لوخک به دنیا آمد و درس‌های ابتدایی را از مکتب‌خانه شروع کرد و در سال 68 رسما وارد مدرسه علمیه مبارکه باقریه شد و درصف شاگردان استاد صادقی لوخک و استاد اوحدی قرار گرفت.  بعد از چند سال تلمز از خدمت اساتید؛ برای تحصیلات عالی راه مهاجرت را در پیش گرفت وارد حوزه علمیه قم شد وی پس از چند سال رسما در جامعة‌المصطفی العالمیه (ع) پذیرش شد و درس‌های حوزه را به صورت جدی شروع کرد. وی از طلاب مؤمن و متدین این دوره بود. ایشان در حال گذراندن  سطوح عالی حوزه علمیه قم بود . او از استعداد فوق العاده برخوردار بود. رفته رفته تسلط کامل به زبان عربی پیدا می‌نمود. وی در این اواخر بر ادبیات عرب مهارت خاص داشت اگر می ماند بی‌شک از ادبای دوره خود می‌شد. وی چند سال متوالی از میان طلاب  جامع المصطفی‌العالمیه (ع) طلبه‌ی ممتاز شناخته می‌شد و پایان نامه ارشد(ماستری)فقه و معارف خود را با نمره بیست به پایان برد. ایشان کل قرآن کریم و بخشی از نهج‌البلاغه را از حفظ بود. او طرح بسیار بالا و بلند برای پیشرفت علمی خود داشت؛ اما متأسفانه، دست روزگار به او امان نداد، او را از جمع ما برد . در سال 1390 ش در سفر تبلیغی و هنگام مسافرت در مسیر راه جاغوری و قندهار بر اثر سانحه‌ی تصادف جان خود را از دست داد و همراه با مادر و خواهر و جانعلی راه دیار ابدی را در پیش گرفت.

شخصیت‌های غیر روحانی که امروز در میان ما و شما نیستند:

1.      نوروز علی قریه‌دار

2.      سلطانعلی قریه‌دار

3.      حسن قریه‌دار

4.      حاجی محمدعلی قریه‌دار

5.      کربلای محمد نظر‌قریه‌دار

6.      عبدالقریه‌دار

آنان در دوره‌ی خود از بزرگان و شخصیت‌های منطقه به حساب می‌آمدند و گره‌ از مشکلات و گرفتاریهای مردم می‌گشودند.

 

 

 



[1] بحارالانوار ج7 ص 264