باسمه تعالي

سالروز ميلاد يگانه منجي عالم بشريت حضرت صاحب الزمان(عج) مبارك باد!

ضمن عرض تبريك ميلاد مسعود حضرت صاحب الزمان(عج) به شما دوستان و همه شيعيان و عدالت طلبان جهان،سه پرسش مهم راجع به مهدويت همراه با پاسخ آن را خدمت شما تقديم مي كنم.

سه پرسش مهم در مورد مهدويت و پاسخهاي آن:

۱- آيا مساله مهدويت تنها در دين اسلام و مذهب شيعه مطرح است؟

۲- آيا كساني ديگري هم غير از امام زمان (عج) در پرده غيبت هست؟

۳- آيا رابط امام زمان و مردم در عصرغيبت صغري چه كساني بوده اند؟

پاسخ پرسش اول:

مساله موعودگرايي و اينكه فردي از جنس بشر در آخرالزمان آمده و به عنوان منجيي جامعه بشري ، آنها را از ضلالت و گمراهي و از دست حكام جور نجات مي بخشد، در همه اديان آسماني و حتي غيرآسماني مطرح است. از اين آموزه تحت عنوان «موعودگرايي» و يا «منجي گرايي» ياد مي گردد.اديان يهوديت و مسيحيت و زرتشت و نيز بوديسم در اصل اعتقاد به موعودگرايي با دين اسلام اشتراك دارند. هرچند از نظر مصداقي و اينكه آن منجي چه شخص و با چه صفاتي مي باشد؟ و از كجا و كي ظهور مي كند؟ از نظرعقيدتي اختلاف ديدگاه دارند.

در دين مبين اسلام مساله موعودگرايي به صورت واضح و شفافتري نسبت به اديان ديگر مطرح است.در دين اسلام از اين آموزه به صورت مشخص تحت عنوان «مهدويت» ياد مي شود. يعني در اسلام اعتقاد همه فرق اسلامي براين است كه آن منجي موعود، اسم مباركش مهدي و از تبارقريش است. بسياري از بزرگان فرق اسلامي سني مذهب همانند شيعه تولد آن حضرت را نيز قبول دارند.براي اثبات اين مطلب از منابع اهل سنت به آدرس زير مراجعه شود.http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=22967)).

اما برخي از فرق اسلامي تولد حضرت را منكر هستند. مذهب تشيع اثناعشري مي گويند كه حضرت تولد يافته و هم اكنون در پرده غيبت به سرمي برد.حضرت امام زمان(عج) در اوايل و زمان غيبت صغري با افراد صالح و با نواب خاص خود در ارتباط بوده است.در دوران غيبت كبري نيز برخي از بزرگان ديني و افراد صالح با حضرت در ارتباط بوده وهستند.(حديث شريف كه مي فرمايد ادعاي ارتباط را تكذيب كنيد ناظر به جنبه عمومي آن و جلوگيري از سوء استفاده است).

حضرت امام مهدي (عج) هم اكنون همانند حضرت خضرنبي (ع) و در كنار ايشان به رتق و فتق امور جهان هستي و شيعيان مشغول است.

پاسخ پرسش دوم:

غير از حضرت مهدي موعود كساني ديگر هم هستند كه همانند آن حضرت در پرده غيبت هستند. در قرآن كريم به اين مساله اشاره شده است كه كساني هستند با همين بدن جسماني و مادي خود در پرده غيبت هستند.همانند الياس و ادريس پيغمبر و حضرت عيسي مسيح و  نيز حضرت خضرنبي (ع) كه در قرآن كريم ازحضرت موسي (ع)‌به عنوان مصاحب و همسفر وي ياد شده است.در اين مورد به كتابخانه تخصصي مهدويت با اين آدرس مراجعه كنيد.http://www.m-mahdi.info/farsi/books/159/005.htm).

بنابراين اعتقاد به زنده بودن برخي از افراد بشري و در پرده غيبت قرارداشتن آنها با همين بدن جسماني منحصر به تشيع و تنها راجع به حضرت مهدي (عج) نيست بلكه در تاريخ و اديان آسماني سابقه دارد و مورد تاييد قرآن كريم و احاديث صحيحه نبوي نيز مي باشد. بلي ممكن است برخي بپرسند و يا خدشه كنند كه اين امر از نظر علمي امكان پذير نيست، اما درجاي خود به اين خدشه نيز پاسخ گفته شده و اثبات شده است كه محال وبعيد نيست در صورتيكه شرايط فراهم باشد و مقتضي حيات طولاني موجود و مانع بريدن حيات مفقود باشد كسي بتواند ساليان دراز و مدتهاي طولاني عمر كند.

پاسخ پرسش سوم:

از زمان حضرت امام صادق (ع) به بعد كه حكومت به دست عباسيان افتاد،حاكمان عباسي براي اينكه خيال شان از ناحيه امامان شيعه كه تنها افرادي لايق و مورد توجه مردم و مسلمانان بودند، راحت باشد آنان را يا زنداني مي كردند، همانند امام كاظم (ع) كه چندين سال در زندان بوده است و يا از نزديك زير نظر مي گرفتند، همانند امام رضا(ع) و يا هم محصور كرده و در پادگان نظامي زير نظرگرفته اند، همانند امام هادي و امام حسن عسكري (ع). در همه اين دوران مردم و شيعيان با امامان معصوم خود از طريق بزرگان ديني شيعه و نمايندگان خاص آنها در ارتباط بوده اند.در اين دوران مساله نيابت خاصه يعني افرادي مشخص كه منصوب از ناحيه امام(ع) براي نيابت بوده اند وجود داشته است. و حتي زماني كه حضرت امام زمان(عج) به دنيا آمد چون خانواده ايشان در حصر نظامي زندگي مي كردند و لذا بسياري از مردم و دولتيها متوجه تولد ايشان نشدند، فقط نزديكان امام (ع)‌ و نيز بزرگان شيعه و نواب خاص آن حضرت متوجه بودند. از زمان شروع غيبت صغري كه از سال 260 شروع مي شود و امام زمان در آن زمان 5 سال سن بيشتر نداشته است، بازهم عامه مردم از طريق همين نواب خاصه كه رابطان امام حسن عسكري(ع) و امام هادي(ع) با مردم بوده اند و براي مردم و شيعيان شناخته شده و مورد اطمينان و وثوق بوده اند، به نيابت خاصه از امام زمان (ع) با آن حضرت در ارتباط بودند. در تمامي طول غيبت صغري عامه مردم مشخصا توسط چهار نايب و رابط مشخص با امام زمان (ع) در ارتباط بوده اند.كه به عنوان نواب اربعه ياد مي شوند.

براي آشنايي بيشتر با اين افراد به اختصار به معرفي آنها نيز پرداخته مي شود:

نواب اربعه يا نايبان خاص امام زمان(عج)

نایبان خاص حضرت امام مهدى(عج) در دوران غیبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ شیعه بودند كه «نوّاب اربعه» نامیده شده‏اند. اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از:

1 - ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى،

2 - ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى،

3 - ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى،

4 - ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.

1-   عثمان بن سعید: از قبیله بنى اسد بود و به مناسبت سكونت در شهر سامرّأ، «عسكرى» نیز نامیده مى‏شد.عثمان بن سعید قبلاً نیز از وكلا و یاران مورد اعتماد حضرت امام هادى و حضرت امام حسن عسكرى - علیهما السلام - بوده است. «احمد بن اسحاق» كه خود از بزرگان شیعه می‏باشد، میگوید: روزى به محضر امام هادى رسیدم و عرض كردم: من گاهى غایب و گاهى (در اینجا) حاضر و وقتى هم كه حاضرم همیشه نمى‏توانم به حضور شما برسم. سخن چه كسى را بپذیرم و از چه كسى فرمان ببرم؟ امام فرمود: «این ابو عَمرو (عثمان بن سعید عَمرى)، فردى امین و مورد اطمینان من است، آنچه به شما بگوید، از جانب من می‏گوید و آنچه به شما برساند، از طرف من میرساند».

احمد بن اسحاق می‏گوید: پس از رحلت امام هادى - علیه السلام - روزى به حضور امام حسن عسكرى - علیه السلام - شرفیاب شدم و همان سؤال را تكرار كردم.حضرت مانند پدرش فرمود: این ابو عَمرو مورد اعتماد و اطمینان امام پیشین، و نیز طرف اطمینان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید از جانب من مى‏گوید و آنچه به شما برساند از طرف من می‏رساند.[ طوسى،، الغیبه، ص .215]

2-   محمد بن عثمان بن سعید عَمرى: محمد بن عثمان نیز همچون پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا و عدالت و بزرگوارى مورد قبول و احترام شیعیان و از یاران مورد اعتماد امام عسكرى - علیه السلام - بود، چنانكه حضرت در پاسخ سؤال «احمد بن اسحاق» كه به چه كسى مراجعه كند؟ فرمود: عَمرى (عثمان بن سعید)، و پسرش، هر دو، امین و مورد اعتماد هستند، آنچه به تو برسانند، از جانب من میرسانند، و آنچه به تو بگویند از طرف من می‏گویند. سخنان آنان را بشنو از آنان پیروى كن، زیرا این دو تن مورد اعتماد و امین منند. پس از درگذشت عثمان، از جانب امام غایب توقیعى مبنى بر تسلیت وفات او و اعلام نیابت فرزندش «محمد» صادر شد.«عبد الله بن جعفر حِمیَرى» مى‏گوید: وقتى كه عثمان بن سعید در گذشت، نامه‏ اى با همان خطى كه قبلاً امام با آن با ما مكاتبه می‏كرد، براى ما آمد كه در آن ابو جعفر (محمد بن عثمان بن سعید) به جاى پدر منصوب شده بود. [طوسى،، همان كتاب، ص 220 - بحار الأنوار، ج 51، ص .349] همچنین امام، ضمن توقیعى در پاسخ سؤالات «اسحاق بن یعقوب»، چنین نوشت: خداوند از عثمان بن سعید و پدرش، كه قبلاً مى‏زیست، راضى و خشنود باشد. او مورد وثوق و اعتماد من، و نوشته او نوشته من است. او پیش از مرگ، از تاریخ وفات خود خبر داد، و دقیقاً در همان تاریخى كه گفته بود، در گذشت.

3-   ابو القاسم حسین بن روح نوبختى: در روزهاى آخر عمر ابو جعفر، گروهى از بزرگان شیعه نزد او رفتند. او گفت: چنانچه از دنیا رفتم، به امر امام، جانشین من و نایب امام «ابو القاسم حسین بن روح نوبختى» خواهد بود. به او مراجعه كنید و در كارهایتان به او اعتماد نمایید. [طوسى،، همان كتاب، ص 226 و 227 - بحار الأنوار، ج 51، ص .355}.

4-   ابو الحسن على بن محمد سَمَرى: به فرمان حضرت امام عصر (ع) وبا وصیت و معرفى نوبختى، پس از حسین بن روح، على بن محمد سمرى منصب نیابت خاص و اداره امور شیعیان را عهده دار گردید.سمرى از اصحاب و یاران امام عسكرى - علیه السلام - بوده است. او تا سال 329 كه دیده از جهان فرو بست، مسئولیت نیابت و وكالت خاص را به عهده داشت.چند روز پیش از وفات او توقیعى از ناحیه امام به این مضمون خطاب به وى صادر شد: اى على بن محمد سمرى! خداوند در سوك فقدان تو پاداشى بزرگ به برادرانت عطا كند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهى رفت. كارهایت را مرتب كن و هیچ كس را به جانشینى خویش مگمار. دوران غیبت كامل فرا رسیده است و من جز با اجازه خداوند متعال ظهور نخواهم كرد و ظهور من پس از گذشت مدتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین ازستم خواهد بود. افرادى نزد شیعیان من مدّعى مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نایب خاص) خواهند شد. آگاه باشید كه هر كس پیش از خروج «سفیانى» و «صیحه آسمانى» چنین ادعایى بكند، دروغگو و افترا زننده است و هیچ حركت و نیرویى جز به خداوند عظیم نیست. [. طوسى،، الغیبه، ص 242 و 243 - مجلسى،، بحار الأنوار، ج 51، ص 361] در ششمین روز پس از صدور توقیع، ابو الحسن سمرى از دنیا رفت. پیش از مرگش از وى پرسیدند: نایب بعد از تو كیست؟ پاسخ داد: اجازه ندارم كسى را معرفى كنم. با در گذشت ابو الحسن سمرى دوره جدیدى در تاریخ شیعه آغاز گردید كه به دوران غیبت كبرى معروف است.

از اين زمان به بعد براساس حديث شريف از ناحيه امام زمان (عج) كه مي فرمايد « اماالحواث الواقعه فارجعوا فيها الي روات احاديثنا» بايد به نواب عام آن حضرت كه فقها و مجتهدين جامع الشرايط هستند مراجعه كرده و مشكلات ديني خود را از اين طريق حل كرد.

به اميد روزي كه غيبت كبري خاتمه يافته و انتظار به سرآيد، خورشيد عالم تاب امامت از پرده غيبت سر برآورده و عالم را با نور پرفروغ خويش روشناي بخشد.

والسلام علیکم و علی جمیع عبادالله الصالحین