Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin:0cm; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;}

                                  بنام خداوند!

" سعادت " یک امر مطلق نی، بلکه نسبی بوده؛ که بازتاب تکاپو و تلاش شریف و ارزشمند انسان های " شریف و شعور " مند ی را در گستره تاریخ بشریت به بازتاب نشسته است! این انسان ها ی آگاه و درد مند تاریخ بشری بوده اند که در پیوستگی و بازتاب از تکامل، و تعالی شخصیت ی نهاد خویش، و در پرتو از مسئولیت درد مندانه و شریف ی از " شعور و شرف " جوامع سعادت مند ی را در پروسه مبارزه پیگیر، و گاه خونین، به وادی سعادت هدایت نموده اند!. " سعادت و خیر "، مقوله های مترادف هم اند؛  و این مقوله ها بازتاب اکسیر عقلانیت و شرف در نهان فرد و جامعه میباشند! عقلانیت،  وجدان، و شعور مند ی فرد و جامعه سالم و شریف، پیش شرط و لازمه اساسی نیل به جامعه توام با سعادت میباشد..!

امر متضاد سعادت، رنج است! رنج و سعادت هر دو زاییده ه خصلت های درونی شخص، و جامعه میباشند. رنج و شر، نیز به نوبه خویش زاییده وضعیت ( درون مایه) جامعه مریض، نگون بخت، مفلوک و عاری از « وجدان شرف » میباشد!. جامعه مریض : این منبع بی منتها ی " شر " و رنج : برای خویش، و محیط و فضای ماحول خویش بوده اند..!

پروسه ایجاد تاریخ و امر تنازع خیر و شر، سعادت و رنج، بر همین اصل ها مبتنی و استوار بوده اند..!

 یکی از پدیده های رنج آدمی، پدیده " تحمیل و استبداد " میباشد. همین دو اصل فوق ( تحمیل و استبداد)  عامل ابقا و تداوم رنج بر پیکره  کتله های انسانی در طول حیات تاریخی آنان  بوده است. رنج پدیده یی از گونه های درد میباشد. و هیچ درد ی منهای عوامل خارجی فشار، و نفوذ  "اغیار "  بقا و تداوم خویش را نه می تواند به استحکام بگیرد! بنا؛ رنج و سعادت فردی و جمع، زاییده اندیشه و کنش های فردی و جمعی کتله های بشری در بستر زمان و تاریخ میباشد! حال سوال چنین مطرح میگردد که : ما نسل در کدامین  یکی از این دو جبهه از " خیر و شر " موقعیت تاریخی خویش را به ثبت میگیریم؟!

. و اما در افغانستان....

تعداد از فرزندان درد مند جامعه ام در فرا خوانی از جنبش دانشجو یی، و از محیط دانشگاهها، فریاد " درد " تاریخی یک استبداد خشن و نفس گیر چندین سده را به فریاد بر نشستند! در یک حرکت مدنی به تمام عیار، " عدالت و صرف عدالت را " برای یک نسل و جامعه، در گلو گاه  به خفه گرفته شده تاریخ عصر و زمان خویش بر دمیدند!. به کس و کسان دیگری هیچ گونه اسیب ی را متحمل نگردیدند.. الی بر خود؛- خورد و خوراک و آسایش را بر بسته بودند؛ و.در " سوز و درد " استبداد  و ستم، "  خون " گریستند و " خون " پس دادند، اما در یک فضا و محیط کاملا مدنی...!

بحث در باب این حرکت مدنی در جای خود؛ امام تیغ و نشان کشیدن های عوامل تاریخی استبداد در قبال آن بسی جای تامل و درنگ را از نسل ما بر میطلبد! در رسانه ها ی خبری، بسی "  انگ " ها یی که بر این حرکت  دانشجویی  بر چسب نزدند. از وابستگی آن به کشور های خارج گرفته، تا به ربط دادن آن به قوم و قبیله های خاص و...!  باز تاب حرکات مضحک و خدشه دار کننده، در تقابل با این حرکت مدنی دانشجویان کابل، چیزی نیست جز نمک پاشیدن بر زخم های خونین پیکره زخمی و استبداد زده ملت و جامعه افغانستان!. کنش های منفی و خط و نشان کشیدن های "طالبان ی  " در قبال دانشجویان معترض، بیان گر این امر است که : استبداد با تمام وقاهت و بی شرمی خویش همچنان در عصر تمدن و تکنالوژی، افغانستان را میدان تاخت و تاز خویش قرار داده است! از ورا ی چنین تاخت و تاز ها، بافت و تنیده گی عنکبوتی افکار طالبانیزم را در ساحات مختلف  کشور، حتی دانشگاههای افغانستان به خوبی به مشاهده مینشینیم!

در جریان بحث های  رسانه یی در تلویزیون« ژوندون» که در حقیقت همان تداوم بر نامه های اخته سازی و خصی نمودن شخصیت های تاثیر گذار تاریخی ملیت ها ی تحت ستم میباشد، این بار نیز نماینده گان دانشجویان معترض، و شخصیت های تاثیر گذار تاریخی مورد هدف و هجمه استبداد تاریخی قرار داده شده اند! شخصیت کشی، توهین، تهدید و ارعاب و تحقیر، یکی از اساسی ترین شیوه های شخصیت کشی استبداد " اوغانی " در افغانستان بوده است...!

" انگ " بر چسب زدن وابستگی جنبش دانشجویی به کشور های خارجی، یک فرضیه بیش نه میباشد! اما تداوم استبداد چندین  " سده " تاریخی در افغانستان، یک واقعیت عینی است! استبداد سوزنده، کشنده و ویران کننده تاریخی در این کشور را مردمان شریف و آگاه این دیار با گوشت و پوست و خون خویش حس نموده، و با عقل و شعور  بصیرت مشاهده نموده اند! استبداد، این پدیده منفور تاریخی را که بانیان اندیشه طالبانیزم در دانشگاههای افغانستان میخواهند  از آن چشم پوشی نموده و بر ان خاک بریزند؛ این در حقیقت خاک در چشم ملت و تاریخ آنان پاشیدن میباشد

بانیان اندیشه استبداد طالبانیزم در درون ارک ریاست جمهوری و دانشگاههای کشور باید بدانند! شمارش لحظات مرگ استبداد تاریخی در افغانستان رو به اتمام میرود! این یعنی برچیدن استبداد در افغانستان یک امر حتمی تاریخی میباشد...! استبداد میرود و این  روسیاهی تاریخی است که برای بانیان استبداد در افغانستان باقی خواهد ماند!!!