معرفی اجمالی از انگوری قسمت اول
غم هميشگي من «وطن وطن» شده است // به گردنم غم آوارگي رسن شده است
وطن به پهنة شعر من آرمانشهر است // تمام فلسفة شعر من وطن شده است(تابش)
دوستان و عزيزانٰ من آمدم اما خيلي دير(آمدي جانم به قربانت- ولي حالا چرا) به قولي معروف هروقت ماهي را از آب بگيريم تازه است.
بعد از قيل و قال مدرسه اندک فراغتي پيش آمد تصميم گرفتم به معرفي منطقه اي از مناطق جاغوري به اندازه وسيع و توان خويش بپردازم. شايسته بود قلم بدستان و آگاهان و بزرگان اين منطقه به اين مهم ميپرداختند تا بتوانند حق مطلب را به خوبي اداء نمايند. متأسفانه کسي نپرداخته است، من به تقاضاي دوست و برادر عزيزم جناب اقاي رحيمي، )مدير سايت جاغوري يک(، تصميم گرفتم که به اندازه توان به معرفي منطقهي زيباي و شاهرک هزارهجات يعني «انگوري» بپردازم . البته حرف ناگفته را در همین جا باید گفت؛ و آن است که ممکن برخی مطالب جا بماند و بعضی از شخصیت ها ممکن است از قلم بیافتد و برخی از اماکن دیدنی شاید به یاد من نباشد؛ ولی دوستان آگاه ميتوانند از طريق پيامک به نکات مهم جا ماند، بنده را ياري نمايند.
ورود به معرفي جاي جاي منقطهي زيباي دانشدوست و دانش پرورجاغوري، در هر وقت و هر زمان؛ خالي از لطف نخواهد بود؛ من هر چند دير به اين کاروان پيوستم اما اميدوارم به کمک دوستان و راهنمايهايشان بتوانم اين کار را انجام دهم. ديدم منطقه انگوري از لحاظ جغرافيايي و استراتژيک مهم و موقعيت فوق العادهي در هزارهجات دارد؛ که بر تک تک مردم جاغوري، مالستان، کمرک، پشي، ناهور و ارزگان و ... مخفي نيست؛ پرداخته نشده است و من برخود لازم ديدم اشارهاي فهرست وار به اين منطقهي زيبا داشته باشم. امکان دارد حق مطلب را اداء نکنم ولی مقدمه خواهد برای دوستان که به جزئیات میپردازند.
نکته:
من تلاش دارم به صورت اشاره وار به معرفي منطقه و اقوام ساکن در منطقه و مدارس، مکاتب، بزرگان موجود و ... وارد شوم و ممکن است برخي آماري که از منطقه داده ميشود تقريبي باشد و اگر کساني هستند که آمار واقعي را دارند، از طريق پيامک خويش اطلاع رساني کنند و از لطف شان خوشحال خواهم شد.
جاغوري:
رسول گرامي اسلام(ص) : حب الوطن من الايمان.
سعديا «حبّ وطن» گر چه حديثي است صحيح نتوان مُرد به سختي که من اينجا زادم.
جاغوري يک منقطهي زيبا و خوشنام و خوشآب و هوا و معروف و مشهور به دانشدوستي و دانشپروري در ميان مردم افغانستان و به ويژه در ميان مردم هزارجات است. مردم اين منطقه از فکر و انديشهي روشن برخوردار هستند و از عالمان و دانشمندان و روشنفکران نسبتا خوبي برخوردارند. جاغوري از لحاظ جغرافيايي از توابع ولايت غزني هست و در غرب آن ولايت قرار دارد و حدفاصل آن تا غزني از 150الي 200کيلومتر(تقريبي) است. راههاي مواصلاتي مختلف اين شهر(جاغوري) به ولايت و ولايتهاي ديگر دو راه عمدهاي وجود دارد مثل جنده، قرباغ و عمده مردم هزارات از اين دو مرز وارد هزارهجات ميشدند مثل جاغوري، مالستان، کمرک، پشي و اغلب ارزگان، ناهور و ... بيشتر در زمان انقلاب يکي از شاهراههاي مهم و بزرگ مواصلاتي، تصليحاتي، معشتي، پوشاکي و اجناس مختلف راه رسنه و انگوري - جنده محسوب ميشدند که تمام مايحتاج مردم هزارهجات از اين دو مرز وارد و صادر ميشدند و ورود و خروج مردم اين مناطق به خارج از هزارهجات از اين مرزها انجام ميشدند.
اقوام در جاغوري
بد نيست براي ورود به بحث اشاره گذرا به اقوام منطقهي جاغوري داشته باشم. جاغوري از چهار دسته تشکيل شده است به نامهاي( آته، ايزدري، باغچوري، و گري) جاغوري دو برادرا (جاغوري و آته)بودهاند. آتة خود به شاخههاي بزرگي تقسيم شدهاند به نامههاي( اوقي، مسکه، بابه و ...). جاغوري داراي سه فرزند بوده است به نامههاي( گري، يزدري، و باغچوري)،ايزدري داراي چهار فرزند به نامههاي( ميرداد، خواجه علي، مشيد احمد)است. باغچوري نيز داراي سه فرزند به نامههاي(لومان، خدايداد، شيرداد) است و گري يکي از فرزندان جاغوري است که خود يک از چهار طايفهاي بزرگي است که جاغوري فعلي را تشکيل ميدهند و خود داراي شش فرزند ميباشد به نامههاي (دولتشه، انگوري، زيرک، داوود، حيدر و .قره). هماکنون هر کدام آنها به اقوام بزرگي تبديل شدهاند و هرکدام داراي خانوارهاي بزرگ است و هر خانوار بزرگ داراي خانوارهاي کوچکتري تقسيم شدهاند و در مناطق مختلف به نام«ناوهگري و نيرو» زندگي ميکنند و با همان نامهاي قوميشان شهرت دارند مثل داوود در يک منطقه وسيع قرار دارد که خود داراي دستهها و اقوام هستند و هرکدام منطقهاي بزرگ داراي منقطهاي کوچکتر و تقسيمبنديهاي مختلف هستند؛ مثل منطقهاي به نامهايي بلو، نوآباد، گردو، حيدرا، اشکه و ... و همچنين اقوام و دستههاي مختلف و ملابستيهاي مختلف تقسيم شدهاند و همچنين منطقه انگوري متشکل از خانوارهاي بزرگ که خود همين خانوارهاي بزرگ داراي خانوارهاي کوچکتر تشکيل شده است و داراي منطقهاي جداگانه و اقوام و دستههاي و ملابستيهاي مختلف تشکيل شده است و هکذا زيرگ، حيدر، قره و دولتشه که تعداد از مردم دولت شه و قره در منطقهاي جغرافيايي انگوري ساکن هستند جزء اين منطقه هستند.
انگوري در ابتدا به دو طائفه بزرگ تقسيم ميشود مثل غريبه و سرشته.
1. سرشته داراي سه فرزند بوده است (1. محمد پناه(وليداد، تيمور، جيفا و مطلب) 2. ملاخيل،3. شونهده)
2.غريبه داراي هفت فرزند بوده است (نورنگ، غوله، لشکري(عاقل و روزي)، خوديتو، ياغوطي، خجاشي (از فرزند نسلي باقي نمانده است) و سليمان و هرکدام از اين اقوام بزرگ داراي دستههاي بزرگ و ملاييهاي بزرگ و منطقهي بزرگ تقسيم شدهاند.
انگوري:
عمرت البلدان بحب الاوطان، شهرها با حب وطن آباد مي شود.[1]
يکي از مهمترين منطقه «جاغوري» شهرک انگوري است که ميان دو منطقه حتقول و داوود قرار گرفته است. اين منطقه به دليل موقعيت استراتژيک جغرافيايي و گلوگاهي مهم تجاري هزارجات و به ويژه جاغوي را تشکيل داده است و از پر رونقترين بازار که همة اجناس مايحتاج جاغوري و اطراف از اين بندرگاه تهيه ميشود، انگوري است و اغلب پشتونهاي رسنه و شنکيه ميوههاي خود را از قبيل انگور، خربزه، هندوانه(تربوز) و... وخوراک احشام از قبيل کاه و ريشقه و ..(اشقه) خويش را به اين بازار آورده و به فروش ميسانند و بسياري از لوازم زندگي خود را از اين بازار تهيه ميکنند و بازار انگوري، بسياري مردم را از ساير مناطق جاغوري و غير جاغوري به خود جلب نموده است که در اين ديار سکونت داشته و مشغول کارند و بسياري از آنان مغازه و سرپناهي دارند و يا اجاره نمودند و در اين منطقه مشغول معامله و سرگرم خريد و فروش اجناس مختلف ضروري زندگي هستند.
مسجد جامع و مدرسه بازار ولي عصر(عج) که يکي از مهمترين مساجد جامع و پايگاه فرهنگي مذهبي اين منطقه است که در مرکز بازار انگوري قرار دارد که در آن نماز عبادي جمعه و جماعت مرتب برگزار ميشود. اين مسجد که مهمترين مرکز عبادي بازار انگوري، از زمان ساخت آن، تا کنون به شمار ميرود، به اجازة حضرت آيت الله العظمي خوئي(رح)توسط مرحوم حجت الاسلام و المسلمين آقاي الحاج خرّمي داوود در سال 1364 هـ . ش تأسيس گرديده است. اين مسجد مدرسه حوزة علميه علاوه بر مرکزيت عبادي- مذهبي، در سالهاي پس از وي بدليل موقعيت ويژه اش، همواره مرکز مهم اجتماعات مردمي در گردهماييهاي سياسي- اجتماعي تمام مناطق«ناوه گري و يا ناوه نيرو»[2] نيز بوده است که متأسفانه در شرايطي فعلي براي مردم و بازاريهاي اين منقطه کفاف نميدهد و به ويژه که در ماه مبارک شعبان و رمضان هر روز بعد از نماز ظهر و عصر محفل سخنراني و روضهخواني نيز برقرار است.
تجديد بناي اين مسجد و توسعه آن، منتظر دستان خير است؛ چون اين مسجد براي جمعيت بيست سال پيش ساخته شده است و در شرايط فعلي جوابگوي جمعيت حاضر نيست .
در اين اواخر به کمک علما و طلاب اين منطقه انگوری يک از اطاقهاي مسجد جامع و مدرسه بازار انگوري کتابخانه داير گرديده است. هرچند در ابتداي کار است و نواقص زيادي دارد. کتاب کم دارد و ميز و صندلي بسيار محدود است انشاالله به کمک دوستان و برادران خير بتوانيم در آيندهي نزديک توسعه دهيم.
[1] علي(ع) بحار الانوار، ج 75، ص 45..
[2] از بزرگان شنيدم که ميگفت: اين ناوه را بدليل اين که مردان پهلوان و نيرومند و تواناي داشتند و در مقابل کوچيها استادگي ميکردند؛ ناوه نيرو ميگفتند مردم اين منقطه از نيرو و توانايي خاصي برخوردار بودند و از اين جهت که اکثر مردم و بجههاي گري در اين منقطه سکونت دارند؛ ناوه گري ياد ميکنند.