پیش در آمد

حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی مشهور به مولوی در ششم ربیع الاول سال 604 هجری در بلخ تولد یافت و در دوران نوجوانی همرای خانواده به سوی غرب رهسپار شد و در رُوم آن روز و ترکیه امروز ماندگار گردید و پس از تحصیلات و طی مدارج کمال و رسیدن به مقام کشف و شهود حقیقت به خوش اقبال ترین دانشمند جهان تبدیل گشت. طوری که از آن زمان تا حال شرق و غرب عالم، مسلمان و مسیحی تشنه تعلیمات آسمانی، انسانی و بشری او هستند و در حق او و کتاب مثنوی اش گفته­اند: «...نیست پیغمبر ولی دارد کتاب». چنانکه در چند سال پی در پی چاپ ترجمه آثار او در آمریکا به پُر تیراژ ترین کتاب شعری آن کشور بدل شد و سخن از تسخیر بی سر و صدای آمریکا توسط مولانا به میان آمد.

و تب مولانا خواهی در غرب آنچنان بالا رفت که سازمان یونسکو سال ۲۰۰۷ را  به نام سال مولانا نامگذاری کرد.

نگارنده این سطورگرچند افتخار آشنایی­اش با این ابر مرد عرفان و تصوف به سالها پیش بر می­گردد؛ اما بیش از دو سالی است که با حمایت مؤسسه زبان و فرهنگ شناسی وابسته به جامعه المصطفی العالمیه کار پژوهشی«کتابشناسی توصیفی مولانا» را زیر نظر استادان فن با جدیت پیگیری کرده و الحمدالله و به مدد روح قدسی آن حضرت، این پروژه بزرگ اکنون به فرجام رسیده و محصول آن که مشتمل بر معرفی توصیفی وتفصیلی چهار صد عنوان کتاب(در ششصد صفحه) است، آماده چاپ شده است. از آنجا که هرسال در این روزها در ترکیه برای مولانا مراسم تجلیل برگزار می­کنند؛ این قلم نیز با ارائه معرفی مثنوی معنوی ( بر گرفته از مقدمه بخش سوم کتابشناسی توصیفی مولانا)، خود را در این تجلیل شریک می­سازد و به منظور آشنایی بیشتر با مولانا، هموطنان عزیز را به خواندن این متن دعوت می­کند. به امید روزی ­که در وطن مادری مولانا هم زمینه مولوی پژوهی فراهم آید و بتوان به این موضوع پرداخت و از آموزه­های آسمانی او بیشتر فیض گرفت. در آخر این نکته را قابل ذکر می دانم که بر اساس حفظ حق مؤلف بدون هماهنگی استفاده از این متن در دیگر فضاهای مجازی و حقیقی اخلاقاً نادرست است.

                                                                                                                  عَلَم عالمی

alamalemi@yahoo.com

مثنوی معنوی مولوی

مثنوي‌ معنوی، منظومه عرفاني، حِكمي، تعليمي و اثر معروف عارف بزرگ و نامدار، حضرت مولانا جلال‌الدين محمد بلخي‌ رومي­است. اين كتاب در شش دفتر بر اساس نسخه معتبر قونيه، داراي25672 بيت، در بحر رمل مسدس مقصور يا محذوف است. مولانا که با خلق این اثر اقبال جهانی یافت، سرودن آن را از حدود سال657 ه. ق. شروع كرد وتا اواخر عمر به نظم و تكميل آن اشتغال داشت. آخرين دفتری كه در آن حكايت شاهزادگان ناتمام مي­ماند، در واقع پايان كلام سرايندة مثنوي است كه با وجود تصميم به اتمام كلام در مجلد ششم، فرصت اتمام آن را نيافته است. مع هذا، مجلدي هم به نام دفتر هفتم مثنوي به آن افزوده­ است كه به اتفاق مثنوی شناسان، نه مطالب آن با دفتر ششم ارتباط دارد و نه سبك بيان و طرز تفكرگوينده آن با فكر و كلام مولانا شبيه است و انتساب آن به مولانا يقيناً مردود است. هريك از شش دفتر با مقدمة كوتاهي به عربي يا فارسي شروع مي شود كه مولانا در آنها اوصاف عظيمي به اين منظومه نسبت داده كه نشانگر ميزان اهميت مثنوي از نگاه او است. وي همچنين گاه پيش از حكايت و مباحث كتاب در چند سطر خلاصه منثوري از حكايت يا زمينه­هاي فكري و ارشادي آن را براي خواننده مي­گويد تا بدين وسيله ذهن مخاطب را براي دريافت معاني باطني اشعار آماده سازد.

سبب و محرّك نظم مثنوي، چنانكه از خود كتاب و روايات متعدد و مختلف بر مي‌آيد، حسام­الدين چلبي بوده است كه وقتي از مولانا درخواست تا كتابي به طرز الهي نامه سنايي(حديقه الحقيقه) يا منطق الطير عطار نظم كند، مولانا كه خود نيز اندكي قبل از استدعاي حسام الدين به اين فكر افتاده و حتي هجده بيت آغاز دفتر اول را به همين قصد سروده بود، به جذبه و كشش حسام الدين، دست به اين كار عظیم زد و طي چندين سال به نظم مثنوي پرداخت. مجلد اول كه به پايان رسيد مواجه شد با وفات زوجه حسام الدين و دو سالي شروع مجلد دوم به تأخير افتاد. سرانجام در سال662 ق. كار دفتر دوم آغاز شد و از آن پس مرتب ادامه يافت تا اواخر عمر مولانا كه وي حوصله و شوري براي اتمام آن نيافت و در روزهاي آخر عمر، به قولي در6 سال آخر عمر، با وجود ناتمام ماندن حكايت، رغبتي به اتمام كتاب نيافت و دفترششم ناتمام ماند. درآغاز مجلدات مثنوي به مناسبت، نام حسام ‌الدين چلبي با شوق و ارادتي تمام ذکر مي­شود و در همه جا، مولانا او را محرك واقعي‌خود معرفي مي­كند.

مثنوي مشتمل است بر بيان حقايق تصوف و شرح رموز آيات قرآني و اخبار نبوي؛ مولانا در بيان مطالب آن، اسلوب كتب قصص قديم را كه عبارت از آوردن حكايت در ضمن حكايت است، به كار برده و در طي ‌حكايات و قصص، راجع به انبيا و اوليا مخصوصاً نظر داشته است، تا سرّ ياران خويش و مخصوصاً‌ احوال خود را در ضمن حكايت ديگران بيان كند. مثنوي طرح و نظم از پيش طراحي شده و مشخصي ندارد و ابيات به مقتضاي جوشش طبع سيّال وي در پي هم قرار گرفته ­است. گاه حكايت­ها از يك دفتر شروع مي­شود و در دفتر ديگر به پايان مي­رسد و در جاهاي ديگر باز به آنها اشاره مي­شود. مولوي در ضمن بيان حكايت­ها به مناسبت­هايي از بيان قصه و حكايت بيرون مي­رود و انديشه­ها و اندرزهاي خود را بيان مي­كند و باز به قصه بر مي­گردد. در بيان اين تعاليم و ارشادها و حتي در خود قصه­ها، وي مكرّر به آيات قرآن و احاديث و سخنان بزرگان دين مي­پردازد وگاه به مناسبت روايت­ها و حكايت­هايي ديگر را ذكر مي­كند و آنها را در درون قصه جاي مي­دهد.

مولوي مثنوي را به شيوه سنتي با حمد و ثناي الهي و نعت پيامبر و صحابه آغاز نمي­كند و در عوض آن را با حكايت و شكايت« ني» شروع مي­كند. ني­نامه مثنوي همان لُب و اساس پيام وي در مثنوي است و آنچه در دفترهاي شش­گانه اين منظومه آمده است در حقيقت شرح وي بر اين ابيات است. قراین نشان می­دهد که مولانا نخست در عالم غربت گرفتار درد فراق وطن بود و خود را نی بریده از نیستان بلخ می­دانست ودر عشق وصل آن بی قراری می­کرد؛ و شکوه داشت که: در سفر گر رُوم بینی یا خُتن/ از دل تو کی رود حُبُّ الوطن. اما دیری نپایید که به غربت بزرگتری پی­برد و از این عشق زمینی به عشق آسمانی صعود کرد و در مثنوی به شرح فراق وطن حقیقی پرداخت. به اعتقاد مولانا، انسان مبدأ و اصلي دارد كه در اين عالم كثرت از آن دور افتاده است و تمام كوشش­هاي وی باید به منظور بازگشت به اين اصل باشد و می­گفت راه نيل به آن، اصل تمسك به شريعت وگذر از طريقت است، تا نيل به حقيقت حاصل آيد. مولانا در این راه نه ترك شريعت و تسليم به طامات صوفيه را قبول داشت و نه گرايش به فقر و عزلت و رهبانيت را توصيه مي­کرد و مرد كامل كسي را مي­دانست كه جامع صورت و معني باشد.

مثنوي چون در بيان مطالب گاه­ گاهی به كنايات دقيق و مستتر پرداخته است، فهم مطالب آن در بعضي موارد مشكل و محتاج شرح شده است. از اين رو شروح بسيار به فارسي، انگلیسی، عربي، تركي و پشتو به نظم و نثر بر تمام يا قسمتي از آن نوشته شده است. همچنين حجم زياد و ساختار به ظاهر نامنظم مثنوي باعث­گرديده كه عده‌اي از ديرباز به فكر گردآوري و نگارش منتخبات و گزيده­هايي از آن بيفتد، طوري كه تا حال گزیده­های بسیار و با عناوين مختلف به چاپ رسيده است.

به نظر مثنوي پژوهان، نخستين منبع مولانا در سرايش مثنوي، قرآن است و تأثير قرآن در لغات وتعبيرات و مفاهيم و معاني آن، چنان هويدا است كه برخی مثنوي را از تفاسير لطيف قرآن دانسته است‌ و تا کنوی برای کشف پیوندهای آشکار و پنهان قرآن و مثنوی تحقیقات گسترده و به شیوه­های مختلف انجام گرفته است. همچنين در اين اثرگرانسنگ از احاديث نبوی به وفور استفاده شده كه مولوي مطابق مشرب عرفانی خاص خود به تأويل و تفسیرآنها پرداخته که امروز آن­هم از نگاه تیزبین محققان به دور نمانده است. علاوه بر اين مي­توان از معارف بهاءولد، معارف محقق‌ ترمذي، مقالات شمس به عنوان منابع مثنوي و از مثنوی­های سلطان ولد به حیث نخستین تاریخ و شارح مولانا نام برد که این موارد هم از ابعاد گوناگون و به منظور رسیدن به برخی از ریشه­های فکری مولانا، موضوع پژوهش­های بسیاری واقع شده است.

زبان مثنوي نسبت به حديقه سنايي و مثنوي­هاي عطار به زبان مردم نزديك­تر است. اين زبان، سرشار از كنايات و مثل­هاي رايج و اصطلاحات قشرهاي مختلف می­باشد که حتی گاهي واسطه حكاياتي رکیک نیز مي‌گردد و در این حالت است که جهان مثنوي را به شدت واقعي و ملموس مي­سازد و تصوير واقعي از جامعه و زندگي مردم عادي را نشان مي‌دهد. سبك مثنوي متأثر از بلاغت منبري است که در آن انتقال دايم از گويندة اول شخص به سوم شخص و با العكس كه اهل بديع و بلاغت بدان صنعت التفات مي­گويند، فراوان به چشم مي­خورد. این مسائل و ده­ها مسائل ریز و درشت دیگر مثنوی، خصوصاً قصص، حکایات و تمثیلات آن، هرکدام عرصه­ای برای جولانگاه نویسندگان و هنرمندان ژرف­اندیش گردیده وسرانجام آثار فاخری خلق شده است. بررسی موضوعات مثنوی هرگز پایانی ندارد، چنانکه بر اساس یک تحقیق که به عنوان رساله دکتری انجام گرفته، مثنوی مولانا در حوزه­های ادبیات، علوم انسانی و معارف بشری حدود سه هزار موضوع برای پژوهش­های آکادمیک دارد. اگر این موضوعات به صورت تطبیقی با موضوعات مشابه و اندیشه­های دیگر بزرگان علم و ادب مورد بررسی قرار گیرد، مسلّماً سوژه­های مثنوی پژوهی بیشتر از این خواهد بود. اما آنچه که تاکنون آنجام گرفته، علاوه برکتابها، تنها در دانشگاه­های ایران بیش از هزار پایان نامه و رساله دکتری در موضوعات مولوی و مثنوی معنوی نگاشته شده و این در حالی است که اغلب آثار گرانسنگ، فخیم و فاخر مولوی پژوهی در جهان غرب پدید آمده است.

از سوی دیگر تاپیش از نیم قرن، از مثنوی معنوی نسخه­ها و چاپ­های بسیار متفاوت یافت می­شد؛ اما با تصحیح و چاپ مثنوی نیکلسون، خصوصاً با کشف نسخة بسیار معتبر قونیه، همة نسخه­های دیگر که تعداد آنها بر اساس فهرست نسخ خطی به صدها می­رسید، منسوخ شد و از رواج افتاد و امروزه آنها را جز در مخازن کتابخانه­های قدیمی نمی­توان یافت و در نتیجه مشاغلی مثل نسخه پژوهی، تصحیح و مقابله و فهرست نگاری نُسخ خطی و چاپی مثنوی از رونق ماند و متوقف گردید و مسلماً دیگر معرفی و توصیف این نسخه­ها کار بیهوده خواهد بود.

نسخه قونيه که از آن یاد شد، نسخه‌اي است كه در شهر قونيه تركيه و در كتابخانه موزه زیارتگاه مولانا نگهداري مي­شود. اين نسخه به نظر مثنوي شناسان كهن‌ترين و صحيح‌ترين نسخه مثنوي است و به خط کاتبی به نام محمد بن عبدالله قونوي با مراقبت و نظارت حسام الدين و سلطان ولد، فرزند مولانا، از روي پيش نويس­هاي حسام الدين كه در محضر مولانا قرائت و تصحيح می­شده، استنساخ گردیده است. گفته می­شود به احتمال قوي پس از اتمام استنساخ همين نسخه، در 25 رجب677 پيش نويس­ها طبق عادت ديرينه به خاك سپرده شده است. اگر اين پيش نويس­ها به دست نيايد، اين نسخه، اصيل­ترين وكهن‌ترين نسخه مثنوي خواهد بود كه هر شش دفتر آن در يك مجلد گردآمده است. این نسخه از سوي مركز نشر دانشگاهي در تهران به صورت عكسي به چاپ رسيده و با مطالعة آن مشاهده می­شود که کاتب فرد دانا و بسیار ماهر بوده و در کتابت و رسم الخط نسخه نهايت دقت را به کار برده است. اشعار عربي و بسياري از كلمات فارسي، عربي و تركي را اعراب­گذاري کرده، و علامت سكون و كسره اضافه را همه جا گذاشته و بسیاری از نکات لازم استنساخ را رعایت کرده است.

اما نسخه نيكلسون، نسخه‌اي است كه حدود نود سال قبل توسط رينولد نيكلسون (1868-1945 م.) محقق و دانشمند انگليسي به روش علمي تصحيح و به چاپ رسيده است. نیکلسون شيفته تعاليم مولانا بود و بیست سال از بهترين سال­هاي عمرش را به تصحيح،‌ ترجمه و شرح مثنوي سپري کرد. او بر اثر تحقيقات خود به اين نتيجه رسيد كه در متن مثنوي به مرور زمان نه تنها غلط­هايي راه يافته، بلكه ابيات بسياري هم توسط نسّاخ به آن افزوده شده، به طوري كه اين كتاب هم از حيث كيفيت و هم از حيث كميّت با آنچه مولانا گفته فرق زيادي كرده است و با اين فكر بود كه درصدد تصحيح مثنوي برآمد و با تهيه پنج نسخه خطي متعلق به قرن هشتم هجري كه در موزه­هاي بريتانيا و آلمان نگهداري مي­شد، كار تصحيح و تنقيح را با روش انتقادي آغاز نمود و پس از مقابله و تصحيح دفتر اول و دوم به نسخه معروف قونيه (677 هجري) دست يافت و از آن به بعد تصحيح بقيه دفاتر را براساس نسخه قونيه به پايان رساند. و او بود که برای نخستین بار ابیات مثنوی را شماره دار کرد. از آن به بعد، مثنوي مصحح نيكلسون که با نسخه قونیه تفاوت بسیار جزئی دارد، از نگاه مثنوی شناسان بهترين و منقح­ترين نسخه به حساب آمد و اقبال عمومی پیدا کرد. اما قابل ذکر است که در سال­های اخیر و با دسترسی آسان به نسخة عکسی قونیه، تصحیحات جدیدتر و به مراتب بهتر و به روزتری از مثنوی مولانا فراهم آمده است.

تعداد ابيات دفترهاي شش­گانة مثنوي برحسب چاپ نيكلسون 25632 بيت و بر اساس نسخه قونيه25672 بيت است. تعداد ابيات دفترهاي شش­گانه مثنوی طبق این دو نسخه مشهور به اين ترتيب­ است: نسخه قونيه: دفتر اول4018 بيت؛ دفتر دوم3822 بيت؛ دفترسوم4811 بيت؛‌ دفتر چهارم 3855 بيت؛ دفترپنجم4240بيت؛ دفترششم4930بيت. نسخه نیکلسون: دفتر اول4003 بیت؛ دفتر دوم 3810 بیت؛ دفتر سوم 4810بیت؛ دفترچهارم 3855 بیت؛ دفترپنچم 4238 بیت؛ دفترششم4916 بیت.

منابع: دايره المعارف دکتر مصاحب، متن وشرح مثنوي استعلامي،كتابشناسي توصيفي عرفان و تصوف، ارزش ميراث صوفيه، مثنوي معنوي مصحح توفیق ه. سبحانی و نسخه چاپ عکسی قونیه.