محقق رهبر سنتی یا سیاستمدار مدرن
سفر استاد محقق به لندن را از دوست عزیزم بسم الله تابان شنیدم، تصمیم شد به استقبال یکی از چهره های برجسته ای ملی/سیاسی افغانستان به میدان هوایی هیترو برویم. رفتیم، جمعی زیادی را به شمول اعضای حزب وحدت اسلامی مردم و جبهه ملی در یک صف طولانی درانتظار یافتیم. شب در منزل یکی از بزرگان قوم جناب مرزوق در یچه ای آشنایی روشن تر گردید. چند روزی که گاه گاهی با ایشان هم صحبت بودیم و یا شنوینده ای سوالات متفرقه، بعضی روشنگرانه و سازنده اما بخشی سخت غیر لازم و نا مناسب؛ پاسخ های آقای محقق اکثرا کوتاه و گاه گاهی با حوصله مندی مفصل صحبت میکردند. البته اقای محقق همانند سیاستمداران محافظه کار امروزی با روش های پرسش و پاسخ –غیر مستقیم الفت زیادی ندارد، بیشتر صریح و تا حدودی بازتر صحبت میکند. شاید همیشه این روش را اتخاز نکنند، احتمالا در موارد خاص در جمع دوستان چنین خود مانی سخن بگویند.
شناخت شخصی و شخصیتی انسان ها، بخصوص یک سیاستمدار و یا رهبر حزب سیاسی، با تجربه 35 سال مبارزه ، مردم داری و فراز و نشیب های سیاسی/اجتماعی، در یک صحبت کوتاه و یا همنیشنی چند روزه بحدی امکان پزیر نباشد که بر مسند قضاوت نشست و ابعاد مختلف شخصیتی، سیاسی، خصوصی و اجتماعی وی را مطلقا تجزیه و تعریف کرد، اما میشود در مورد دید گاه های سیاسی، روشهای کاری، برخورد های اجتماعی آن نقد و نظر های سازنده ای ارائه کرد.
آقای محقق سیاستمدارسنتی/مذهبی با معلومات و آشنایی با روش و گرائیش های مدرن مبتنی بر دموکراسی، حقوق مداری، دیدگاه باز و روشن در مورد حقوق و فعالیت های سیاسی/اجتماعی زنان و شیوه های سیستماتیک دولتداری و دموکراتیک زوایای دگری در حریم شناخت و شخصیتی نه چندان پیچیده ای ایشان روشن میسازد. البته این روش را میتوان در سیاست های آقای خلیلی نیز مشاهده کرد، احتمال آن میرود که سیاست قشری رهبران فعلی هزاره ها بخصوص در مورد حقوق و فعالیت های سیاسی/اجتماعی زنان، بیشتر تاثیر پزیر از سیاست های باز استاد مزاری نسبت به طبقه اناث باشد.
بهتر است قبل از هر نقد و نظر،باید جایگاه، امکانات، وضعیت اجتماعی، شرائط سیاسی و موقعیت جیو پولیتیک شخص مذکور را در جغرافیایی مشخص مورد توجه قرار داد. رهبران سیاسی میلیتهای محروم افغانستان حاصل دو قرن محرومیت، بد بختی، تبعیض و تعصب هویتی و دولتی، در موارد قتل عام، در نهایت حاصل سه دهه جنگ بیرون مرزی و داخلی می باشند. بدون شک حاصل جمع این همه اضداد و پرادوکس سنت/مذهب و مدرنته، سیاستمداران همچون محقق را به جامعه تحویل خواهند داد. افغانستان از یکطرف قرنهاست بار و پشتاره دینی را با اعتقادات زمخت و سنگین مذهبی بر دوش دارد، از طرف دیگر شدیدا پاه بند به سنت ها، در بعضی موارد حتی از سنت و رسم و باورهای خرافاتی جدا دفاع و یا پیروی می کند، آیا میشود حاصل همچون جامعه را با دید گاه و توقع غربی شناسایی و تعریف کرد. بهتر است گاهی پیاله را نیمه پر دید و در مواردی تلاشگر و سازنده بود تا فقط اعتراض و تخریب گر!
آقای محقق بدون شک کم و کاستی، شکست و پیروزی، کار کردها با دست آورد های مختلف ملی/قومی را دردرازایی سی سال با مردم شریک ساخته است، چنانچه نمی شود از اشتباهات سیاسی ایشان چشم پوشی کرد، اما درمیدان نا هموار و دلدلزار سیاسی افغانستان هر پایی توانمند خواهد لغزید و هر پهلوان چیره دست مزه شکست و پیروزی را خواهد چشید. ولی انچه محقق را برای بخشی از مردم افغانستان منحیث رهبر و یا مرد هیمشه در صحنه مورد توجه و و احترام قرار داداه است همانا مقاومت، شهامت با تجربه غنی نزدیک به 35 سال حضور دائمی ایشان در صحنه های مختلف سیاسی، اجتماعی، نظامی، عدالت خواهی و دموکراسی بشمار میرود.
بی انصافی خواهد بود که زوایایی مختلف بعضا روشن را در اندیشه و چهره ای سیاسی، مبارزاتی محقق نادیده گرفت و ایشان را در حد یک خان کوچک قبیله تعریف کرد ومنزوی ساخت. بلی! اینکه آقای محقق بیشتر به یک رهبر مردمی/سنتی/مذهبی می ماند تا یک سیاستمدار حرفه ای ومحافظه کار، یک واقعیت آشکاراست. در کنار مشخصات سیاسی و مبارزتی و روش های منحصر به خودش، اما آنچه جناب محقق را در نزد مردم محبوب ساخته است، تعریف نا گفته یا کم گفته شده ای است: همانا دریا دلی، رسم عیاری، شهامت گفتن، اعتماد بنفس، در صورت نیاز رویایی با حقایق تلخ، اکثرا اجتناب از محافظه کاری های تکراری و بی مورد، صریح صحبت کردن، پرهیز از طفره رفتن و به کوچه حسن چپ زدن است. اما این قضاوت یا شناخت مطلق نیست، فقط شناخت نسبی و سیقل نخورده است، که حتما در بعضی موارد ناقص یا نامکمل می باشد.
و...اما اینکه اقای محقق با روش مقابله ای با سیاستمداران محافظه کار و حرفه ای غربی مورد مقایسه و تعریف قرار گیرد؛ بدون شک نقاط ضعف آشکارا در محور شخصیت سیاسی ایشان از قبیل: کم آشنایی یا عادت نداشتن با روش و ظرافتهای ریز دیپلوماسی، برخورد غیر حرفه ای دیپلوماتیک در حضور جمع، گاه گاهی حرکات و سکونات ( بادی لینگویج) غیر معمول در وجود یک سیاستمدار (رهبر) بوضح دیده میشود. احتمالاویا حتما برای تازه واردان و نو آشنایان جالب بنظر نمی رسد، و یا حتی با ایجاد سوئتفاهم باور وذهنیت منفی خلق شود. اما کم کم با گذشت زمان با آشنای نسبی ، مشخصات فوق، چهره انسانی تر، محبوب تر و حقیقی محقق را به نمائیش می گذارد. نیکو خواهد بود اگر کارکرد های استاد محقق با همه دست آورد ها ، کاستی ها، اشتباهات سیاسی و برجستگی ها، انصافانه و هوشیارانه مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
نا گفته خواهد ماند اگر محقق را تنها بعنوان رهبری سنتی/مذهبی به معرفی گیریم؛ ایشان با سیاست مشخص، با دید نسبتا روشن، اندیشه نسبتا باز، به ارزشهای دینی، مردم سالاری، حقوقمداری و عدالت کشوری سخت پای بند می باشند. جدا در راستای اتحاد همه اقوام بخصوص میلیتهای محروم و به چالش کشاندن اندیشه برترطلبی، زدودن روحیه ای حذفی و انحصارگرایی تلاش می ورزند. معلومات خوبی با طرح و پالیسی مشخص در مورد تمرکز زدایی قدرت، ایجاد توازن قدرت میان مرکز و ولایات را دارا هستند. از اگاهی لازم در مورد مسائل روز افغانستان، منطقه و حتی جهان برخوردار می باشند، یا به عبارت انگلیسی بیشتر از آنچه تصور میشود در مورد سیاست های جهانی آپدیت هستند.
استاد محقق با استفاده از تکنالوجی و امکانات وسیع آنلاینی فیسبوک، راهش را از خیلی از رهبران جهادی/مذهبی محافظه کار جدا کرده است. با شهامت و شفافیت مرز نا گفته ها و راز و رمز ها را میان ( من ) محقق با همه من های عالم باز گذاشته است. تداعی همان شعری: ( هر چی می خواهد دل تنگت بگوی) را عملا با هر پیر و جوان، با هر دانشجو و کار گر، رقیب و دوست، با هر ملامتگر و نوازشگر، با هر نقاد و تقدیر کننده و در یک مثل هزارگی (با هر دوست و دشمن) عملی ساخته و با همه هم خانه و هم صحبت در جهان مجازی شده است. در جامعه ای که هنوز رهبر پرستی رواج دارد، جامعه و مردمی که هنوز سخت معتقد به ادب و باورهای سنتی و مذهبی هستند، ایجاد صفحه فیسبوکی نیاز مند انگیزه، و روحیه ای عالی و قوی می باشد که آقای محقق از آن ها برخوردار می باشند.
از طرف دیگر در جامعه ای عقب مانده و سنتی/مذهبی مثل افغانستان ساز و کارها و پیام و نظر های فیسبوکی میتواند مشکل ساز، جنجال بر انگیز و یا حتی توهین آمیز باشد، اما استفاده دقیق از فیسبوک یکی از ویژه گی های برجسته استاد محقق بشمار میرود، که در خیلی موارد میتواند ایشان را از مسائل مهم گرفته تا موضعات خرد و کچک روزتوسط کار بران فیسبوک در سنن مختلف با سطح دانش و تحلیل های گوناگون در گیر نماید. بدون شک دست یابی به معلومات و اخبار هر لحظه ای فیسبوکی میتواند ایشان را پیوسته آپدیت و با دنیایی بیرونی وصلت بخشد و بر آگاهی خبری/سیاسی و معلومات عمومی ایشان ارزنده و افزاینده و سازنده گردد. البته خیلی از رهبران جهان از چنین روش تازه استفاده درست میکنند، از جمله رئیس جمهور مصر یکی از رئیس جمهوران جهان هستند که شخصا فیسبوک اش را مدیریت می کند و خیلی از سیاست های عمومی و نظریه هایش را با مردم شریک و از مردم نظر خواهی می کند.
و اما در مورد سفر ایشان در لندن: آنچه برای من بعنوان یک فرد عادی و غیر حزبی سوال بر انگیز بود، نبود مدیریت منسجم و عدم طرح و برنامه ریزی دقیق توسط ستاد مدیریتی و مسولین حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان چه در داخل و چه درسطح اروپا. مسولین بخش اروپا درقبال سفررسمی بسا مهم آقای محقق اکثرا سلیقه ای، نا منظم و غیر دیپلوماتیک برخورد و تصمیم می گرفتند. البته سمینار، برنامه و کار های عمومی که مردم تصمیم گیرنده و اجرا کننده هستند احتمال این نوع کم و کاستی بیشتر توقع میرود، اما در مورد یک حزب سیاسی با کمیسیون های مختلف در سطح اروپا کمی درواز انتظار است:
1: بیخبری مردم از بازگشایی رسمی دفتر حزب وحدت مردم در بریتانیا و انتصاب مسولین که میزان تحصیلات عالی آنان نا معلوم و شاید از تجربه کافی در محیط پیچیده ای بریتانیا برخوردار نباشند......! این تصمیم بیشتر به یک رسم سنتی و غیر حرفوی می ماند تا یک روش انتخاباتی حزبی بر اصول دموکراتیک . اما بی انصافی خواهد بود که از زحمات و تلاش مسولین اروپا و کمیسیون های مربوطه که شخصا شاهد تلاش شان بودم تقدیر نشود، اینکه آنان تا چه حد تحصیلات عالی دارند یک بحث، ولی اینکه تا چه حد عمل گرا و تلاشگر هستند قابل تمجید است.
2: سفر رسمی استاد محقق بعنوان یک شخصیت برجسته سیاسی/ملی از افغانستان تا بریتانیا به تنهای با ترانزیت در کشور های عربی که القاعده و تروریستان ید طولای در ترور دارند، به مصلحت و خیر مردم و افغانستان نیست، که این خود ضعف مسولین و تدارک کنندگان این سفر را به نمایش می گذارد.
3: عدم هماهنگی دقیق و گسترده تر با مردم، خبررسانی یا سوئتفاهم مبنی بر اینکه که کمیسیون های سیاسی و فرهنگی حزب وحدت مردم مسولیت برنامه ریزی و تدارکات سفر، ملاقات ها و سمینار را به عهده دارند. بنا نیروی والینتییر و فعالین مردمی یا داخل قضایا نشدند و اگر شدند افراد محدود بودند. از طرف دیگر کمبود و حتی نبود کمیسیون خدمات اجتماعی و تدارکاتی، اشخاص محدود در کمیسیون های سیاسی و فرهنگی حزب به تنهایی بار تمام مشکلات را بر دوش می کشیدند، با اینکه ضعف در مدیریت نه تنها در لندن بلکه در سطح اروپا را نشان میداد اما قابل درک است.
4: نا آشنایی مسولین و سکرترآقای محقق از بریتانیا بخصوص مهاجرین افغانستانی مقیم لندن، موارد بودند که نتوانستند زمینه ای خوب و بسا بهتری را که در خور شان استاد محقق باشد فراهم آورند. بهتر می بود اگر سفر استاد محقق رنگ و رونق مردمی و ملی می گرفت تا حزبی و کمیسیونی، در آنصورت فرصت های بیشتر و زمینه های خوبتر برای این سفر فراهم می شد.
چنانچه ایشان در سخنرانی خود اظهار داشتند که چه بهتر می بود اگر سخنرانانی از میلیت برادر پشتون، تاجک و یا ازبک در این جمع تشریف می داشتند، یقینا که نظر ایشان درست و بجاست، با مسولین و ستاد برگزاری روی همین موضع صحبت شد که چه بهتر اگر سمینار ملی باشد تا قومی، چه خوب اگر میلیت های دگر در جمع ما حضور و از جمله سخنرانان باشند، اما ستاد برگزاری و مسولین مربوطه دلائل و تاکید بر این داشتند که این سمیناراز طرف جبهه ملی نیست بلکه یک نشست خودی استاد با مردم است. به هر حال آنچه در آن چند روز توقع می رفت کمتر امکان پزیر بود، کمبود نیروی فعال مردمی در کنار مسولین مربوطه یکی از چالشهای اصلی؛ در نتیجه چند فعال فرهنگی/اجتماعی با احساس مسولیت در قبال کشور و مردم دست به همکاری ( والینتییر) زدند و در کناراستاد محقق و مسولین قرار گرفتند که از آن جمله نگارنده نیز در مواردی همکاری میکرد.
5: نگارنده خلاف آنچه یک فعال فیسبوکی با بی انصافی اشاره به یک لشکر چاکر و نو کر و چاپلوسان تملق و تزویردر اطراف محقق نموده اند، شاهد تلاش و فعالیت اشخاص محدودی در کنار ایشان بودم: بعضی وقت ها آدم بهتر است با انصاف باشد، و همه قضایا را با زربین منفی گرایی نبیند بهتر است. انصافا نه! نه از لشکر چاکران خبری بود و نه از فوج نوکران.
فعال فیسبوکی با احساسات دچار تناقض گویی گردیده با تحلیل و بررسی نا سالم از محقق و هئیت همراهش تا حد غلو و حتی حمله شخصیتی به میهمانان، اشخاص و اطرافیان آقای محقق به پیش تاخته است. به تعبیر فعال فیسبوکی، آقای محقق خان قبیله وحتی آدم غیر استاندارد تعریف شده است با یک لشکر چاکر، نوکر و چاپلوسان تملق و تزویر، تهی از ادم های اهل دانش و فکر، خالی از اشخاص با تدبیر و صاحب شخصیت.
واقعا وقتی که سردرگمی و ادعای روشنفکری لبریز میشود دیگرتوقع بیشتر از این نمی توان کرد که: میهمانان اقایان حمزه واعظی و هادی میران، و مسئولین و میزبانان: اقایان توفیق ارزگانی مسول جبهه ای ملی در اروپا، امید جعفری فعال فرهنگی/اجتماعی، ناصر احمدی فعال سیاسی از هالند، حبیب احمدی فعال اجتماعی ، آقای رجبی روحانی منطقه، عبدالله عزیزی دانشجوی اقتصاد و ورزشکار توانا، ، ریش سفید فعال و خیر خواه ماما مرزوق، میزبان و صاحب خانه حاجی داوود و تجار موفق جعفرجان مهرابی که یک هفته از کار و زندگی شان بخاطرمنافع، آبرو و حیثیت مردم شان در کنار استاد محقق زحمت کشیده اند: به یک لشکر نوکر چاکر و چاپلوسان تملق و تزویر تعبیر، تشبیه و تعریف شوند. جز این اشخاص ، خدا وکیلی ما که کدام لشکر چاکران و نوکران و چاپلوسان را ندیدیم.
ای کاش مردم ما دارای ظرفیتهای مختلف کمتر از سیری و چایرکی می بودند، تا حتی در روز های نیاز و ضرورت از یک لشکر نوکر و چاکربرخوردار می شدند، مثل هزارگی" مشت پر باشد، پر از زنبور باشد" ولی در آن چند روز حتی لشکر زنبور هم وجود نداشت چه رسد به یک لشکر نوکر و چاکر.
تعبیر خان و نوکر/چاکر! به همان انداز که برایم جالب بود، به همان اندازه بر سیاست زدگی، عوام گرایی و احساستی بودن مغز صاحبش تاسف خوردم.
اینجا هدف تعریف و تمجید از شخص خاص یا اشخاصی نیست، و نه تخریب کس یا کسانی! و نه تائید و تاکید بر سیاست های حال و گذشته ای احزاب وحدت و رهبران جامعه هزاره. بدون شک رهبران فعلی بدون همکاری مردم نمی توانند به تنهایی حلال مشکل، کارساز و کار گذار باشند، چنانچه در گذشته ها فرصت های خوبی را از دست داده اند. و اما! نگارنده بعنوان یک فرد مستقل و غیر وابسته حزبی، با اندک شناختی که از روابط مغلق، نگران کننده و پر پیچ و خم سیاست های جهانی در جهان، منطقه و بخصوص در افغانستان دارد، با در نظر داشت رشته تحصیلی " روابط بین المللی" نگران یک مسله است؛ و آن شکستاندن، از بین بردن و تخریب همه نوع ارتباط و روابط سازی جامعه هزاره با اقوام کوچک و بزرگ با هم برادر افغانستان، کشور های همسایه و جهان. در شرائط حساس و شکننده ای فعلی هزاره ها شدیدا نیازمند بر قراری و ایجاد روابط ستراتیژیک چند لایه ای است. این بحث روابط ستراتیژیک چند لایه ای را در آینده ادامه خواهیم داد.
بسم ا لله الرحمن الرحیم