شعر :در سرزمین کیست؟؟
در سرزمين كيست كه انسان مهار شد
دولت به زور وجبر وستم استوار شد ؟؟
آزادي وعدالت وحق وبرابري
تنها به روي كاغذ و تنها شعار شد
شهروديار ودهكده وباغ وراغ او
ويرانه شد خرابه شد وماين زار شد
در سرزمين كيست كه كار فروش خاك
بر رهبران چو قاعده ای ماهوارشد؟؟
چندين كرت به مدت كمتر زدو دهه
تحت الحمايه گشته وسلب اختيار شد
كشور به دور محور بيگانه چرخ زد
محتاج نان ارزن وجو و جوار شد
در سرزمين كيست كه خاين زخون خلق
در بنزهاي پنجصد وششصد سوار شد؟؟
از جنگ وجهل وظلم وستمها وقتل عام
مشهور گشت ومعتبر روزگار شد
در سرزمين كيست كه كلتور ودانش و
بود ونبود وثروت او تار ومار شد ؟؟
بتهاي (باميان) كه شكوه هزاره* هاست
ازدست بد ترين كسان انفجار شد
دانش به دار جهل بياويخت وهمچنان
اهل هنر زكشور وميهن فرار شد
در سرزمين كيست كه زن درملاي عام
با تير بسته گشته ويا سنگسار شد؟؟
انسان بكوچه همچو بره ذبح گشت و يا
در شاخ وپايه زينت ريسمان دار شد
قاچاق وقتل ودزدي همه مود روز گشت
بيحرمتي به ناموس كس افتخار شد
در سرزمين كيست كه در پايتخت او
قربانيان كينه بيرون از شمار شد؟؟
در سرزمين كيست كه توب وتفنگ وتانك
اسباب فخر وقدرت و افزار كار شد ؟؟
اين سرزمين كيست كه ازدرد ورنج او
روح وتنم فسرد ودلم بيقرار شد؟!
(محسن) مباش منتظر فصل رستخیز
آنجا كه كار شد درآنجا بهار شد...
*- هزاره-هزار سال