بنام خدا

شاید بد نباشد وظایف و حقوق دولت و مردم را از دید گاه امام علی اشاره نمایم . سپس به هدف اصلی خویش بپردازم.

وظايف اخلاقي و سياسي حاكمان در قبال مردم

در منشور اخلاقي و سياسي حضرت علي (علیه‌السلام) همچنان كه مردم در قبال حاكمان وظايفي بر عهده دارند، حاكمان نيز بايد برخي از وظايف اخلاقي و سياسي را در قبال مردمي كه آن‌ها را انتخاب کرده‌اند، انجام دهند؛ حضرت در خطبه 34 نهج‌البلاغه می‌فرماید:

1- مهرباني و مدارا با مردم

در منشور اخلاقي و سياسي حضرت علي (علیه‌السلام) مهرباني و مدارا با مردم در رأس توصيه هاي آن حضرت به حاكمان قرار گرفته است و اين حكمت آموزنده حضرت اين مهم را گوشزد می‌نماید؛ « رأس السياسه استعمال الرفق؛ رأس سياست، به‌کارگیری مدارا است.»

امیرالمؤمنین علي (علیه‌السلام) در عهدنامه خود به مالك اشتر چنين توصيه می‌کند؛

«بدان كه هيچ چيز گمان مردم را نسبت به والي خوب نمی‌کند بهتر از نيكي و لطفي كه والي به مردم می‌نماید و هزينه هاي آن‌ها را سبك می‌کند و بر چيزي كه بر آن‌ها حقي ندارد ناراحت نمی‌شود. بنابراين بايد كاري كني كه خوش بيني مردم را به خود جلب نمايي، زيرا كه حسن ظن مردم نسبت به تو رنج و سختي فراوان را از تو دور می‌سازد.»

 برابر رعيت فروتن باش و آنان را با گشاده رويي و نرم‌خویی بپذير و با همگان يكسان رفتار كن، گاهي كه گوشه چشمي به آنان افكني يا خیره‌شان نگاه كني، يا يكي را به اشارت خواني، يا به يكي تحيتي رساني، تا بزرگان در تو طمع ستم- بر ناتوان- نبندند و ناتوانان از عدالتت مأیوس نگردند.»

2- برخورد صادقانه با مردم

حضرت علي (علیه‌السلام):

« اي مالك ... اگر رعيت بر تو گمان ستم برد، عذر خود را آشكارا با آنان در ميان گذار و با اين كار از بدگمانیشان درآور. كه بدين رفتار نفس خود را به فرمان آورده باشي و با رعيت مدارا كرده و حاجت خويش را برآورده و رعيت را به راه راست واداشته اي.»

برخورد صادقانه حاكم با مردم به اين معني است كه حاكم اسلامي مردم خود را محرم اسرار خود بداند و برخي از مسايل حكومتي را كه بايد مردم از آن آگاه باشند، با آنان در ميان بگذارد و از آنان مشورت بخواهد؛ برخورد صادقانه حاكم با مردم خود به اين معني است كه اگر حاكم خود را در اجراي مسئوليتش ناتوان می‌بیند و يا نمی‌تواند خودش را از چنگال اطرافيان خائن و نادان نجات دهد، بي درنگ استعفا دهد و از اعتماد مردم سوء استفاده ننمايد و وقتي می‌بیند كه نمی‌تواند امانت داري كند، صادقانه و دلاورانه امانت را باز پس دهد.

3- فاصله نگرفتن از مردم

حضرت علي (علیه‌السلام) در عهدنامه خود به مالك اشتر می‌فرماید: « مبادا به طور طولاني خود را از ديد مردم پنهان كني كه رو نشان ندادن زمامداران حكايت از نامهرباني و تنگ نظري و ناآگاهي در كارها می‌کند و اين رو نشان ندادن زمامداران باعث می‌شود كه ايشان از آنچه بر مردم می‌گذرد بي اطلاع بمانند. در نتيجه كار بزرگ نردشان كم اهميت و كوچك و كار كوچك برايشان بزرگ جلوه كند و همچنين خوبي به شكل بدي و بدي به صورت خوبي درآيد و حق به باطل و غلط آميخته گردد.»

حضرت علي (علیه‌السلام) در نامه اي به والي مكه ، در اين خصوص ، چنين توصيه می‌کند؛ « بامداد و شامگاه براي آنان مجلس ساز، آن را كه فتوا خواهد ده و نادان را بياموز و با دانا به گفتگو پرداز و جز زبانت پيام رسان مردمان نباشد و جز رويت دربان. و هيچ حاجتمند را از ديدار خود محروم مگردان، چه اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود و در پايان حاجت او برآورده، تو را نستايند.»

4- رعايت عدالت و دوستي مردم

در منشور اخلاقي و سياسي حضرت علي (علیه‌السلام) رعايت عدالت از جانب حاكمان در همه شئون حكومتي نه تنها از وظايف اخلاقي حاكمان است؛ بلكه يكي از راه‌های نفوذ در دل و جان مردم به شمار می‌رود؛ حضرت می‌گوید:« كسي كه عدالت بورزد، حكمش نافذ می‌شود.» و« عدالت بورز تا قدرت و حكومتت تداوم يابد.»

حضرت علي (علیه‌السلام) در عهدنامه خود به مالك اشتر در اين خصوص، چنين توصيه می‌کند؛ « بهترين چيزي كه زمامداران را شادمان می‌سازد اجراي عدالت و برپايي آن در شهرها و آشكار ساختن دوستي مردم است و دوستي مردم آشكار نمی‌شود مگر موقعي كه دل‌هایشان از كينه و خشم خالي شود و دلسوز نمی‌مانند مگر وقتي كه زمامداران خويش را براي كارهاي خود نگاه دارند و ادامه حكومت آنان را سنگين نشمارند و نخواهند كه هر چه زودتر اين حكومت تمام شود. بنابراين آرزوهاي مردم را برآورده كن و آن‌ها را به خوبي ياد كن و تلاش و همت اشخاصي كه مورد امتحان قرار گرفته‌اند و سختی‌هایی را متحمل شده‌اند، يادآوري نما، زيرا كه يادآوري كارهاي نيك نيكوكاران، انسان دلير را تهييج می‌کند و به تلاش وادار می‌نماید.»

5- آموزش‌های ديني

حضرت علي (علیه‌السلام) يكي از حقوق مردم بر امام و حاكم اسلامي را حق تعليم و تربيت ديني آنان دانسته می‌فرماید: « اي مردم مرا بر شما حقي است و شما را بر من حقي می‌باشد، اما حق شما بر من اين است كه شما را نصيحت كنم و حقوقتان را از بیت‌المال بپردازم و شما را تعليم دهم تا نادان نمانيد.»

و در جايي ديگر می‌فرماید: « امام و حاكم اسلامي موظف است معارف اسلامي و ايماني را به افراد تحت حكومتش‌ آموزش دهد.»

6- ساده زيستي و توجه خاص به طبقه محروم جامعه

يكي ديگر از وظايف حاكمان در قبال مردم، ساده زيستي و توجه خاص به طبقه محروم جامعه است؛ حضرت علي (علیه‌السلام) در نامه اي به والي بصره كه در مهماني شركت كرده بود كه نيازمندان در آن مهماني جايي نداشتند، او را از اين كار بر حذر داشته و به ساده زيستي دعوت می‌کند. آن حضرت همچنين در عهدنامه خود به مالك اشتر چنين توصيه می‌کند؛

«به كارهاي افرادي از طبقه محروم كه به تو دسترسي ندارند رسيدگي كن، همان‌ها كه دیده‌ها آنان را كوچك مي شما رد و مردان و اطرافيانت آن‌ها را حقير و كوچك به حساب می‌آورند. بنابراين براي بررسي اوضاع و احوال اين قشر از جامعه كسي را انتخاب كن كه متواضع و خداترس باشد تا چنين شخصي كارها و احتياجات ايشان را به تو گزارش كند ... همچنين به حال يتيمان و سالخوردگان توجه كن؛ همان‌هایی كه راه چاره اي در زندگي ندارند و اهل سئول و تكدي نمی‌باشند … مقداري از وقت خود را به كساني كه نيازمندند و تظلمي دارند اختصاص بده كه خود را براي كار آنان فارغ ساخته باشي و در مجلسي عمومي بنشين و براي رضاي پروردگار تواضع را انتخاب كن و به سپاهيان و دربانان و نگهبانان خود سفارش كن كه مانع ورود آن‌ها نشوند تا سخنگوي ايشان بدون لكنت زبان و ترس حرفش را بزند كه من از رسول خدا (صلّی الله علیه و آ له و سلّم) بارها شنيدم كه می‌فرمود: « مردمي كه ضعيفشان نتواند بدون ترس و لكنت زبان حقش را از قوي بگيرد روي سعادت و پاكيزگي را به خود نخواهد ديد.»

وظايف اخلاقي مردم بعد از انتخاب در قبال حاكمان

بعد از آنكه مردم حاكم عادل را انتخاب كردند بايد در قبال او وظايفي را انجام دهند كه مهم‌ترین آن‌ها همراهي و امر به معروف و نهي از منكر است؛

1- همراهي

حضرت علي (علیه‌السلام) در خطبه 34 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «حقي كه من بر شما دارم اين است كه در بيعت خود وفادار باشيد و در بود و نبود من خيرخواه باشيد و هنگامي كه شما را می‌طلبم و به دعوت من پاسخ گوييد و موقعي كه فرمان می‌دهم اطاعت كنيد.»

نكته مهمي كه ذكر آن ضروري است، اين است كه هر چند مردم بايد حاكم را همراهي كنند اما اين همراهي و پيروي از حاكم تا آنجا الزامي است كه فرمان‌ها و برنامه هاي او در چارچوب شريعت باشد و با اسلام و احكام الهي مخالف نباشد.

2- امر به معروف و نهي از منكر

حضرت علي (علیه‌السلام) در عهدنامه خود به مالك اشتر اين گونه توصيه می‌کند؛ « كسي را در بين آن‌ها انتخاب كن كه سخن حق را هر چند تلخ باشد، بگويد و در هر آنچه انجام می‌دهی يا می‌گویی و خدا آن را از دوستانش نمی‌پسندد كمتر یاری‌ات كند و كمتر ترا بستايد در حالي كه چنين كاري در اثر هواي نفس تو واقع می‌شود در هر جا كه باشد.

3- پرهيز از چاپلوسي

امیرالمؤمنین علي (علیه‌السلام) به مالك اشتر می‌فرماید: « به اهل ورع و صداقت نزديك شو و به آن‌ها بياموز و عادتشان ده كه براي تو چاپلوسي نكنند و تو را براي و كارهايي كه نکرده‌اند خوشحال نسازند چرا كه چاپلوسي زياد باعث طغيان و نخوت انسان می‌گردد و وي را وادار به سركشي می‌کند.»

اما افغانستان

در طول سال‌های که کشور افغانستان حکومتی داشته است تا آنجای حافظه تاریخی ما بیا د می‌آورد همیشه حکومت طلب کار بوده است مردم باید سعی می‌نموده است حق حکومت را تمام و کمال انجام دهد در قبال این عمل هیچ خدمتی نه حکومت ارایه می‎کرد و نه حتی مردم به ذهنشان می‌رسید که می‌شود از حکومت هم مطالبه خدمت نمود. این اصل در درون و نهاد آحاد ملت خانه کرده بود که حق همیشه با حکومت است و اوست که باید از مردم طلب کار باشد و مردم هیچ گاه ذی‌حق نیست و نخواهد بود به دلیل همین امر نگارنده را اعتقاد بر این است که عدم مطالبه خدمات از سوی مردم و عدم باور عمومی مبنی بر انتظارات و توقع خدمت رسانی از سوی دولت برای رفاه و آسایش مردم، موجب شده است که کشور حالت استایی و توقف داشته باشد از انکشاف و توسعه در عرصه های گوناگون باز ماند.

پس از سال‌ها که دوران تاریک را مردم تجربه کردند در زمان پساطالبانیسم فرجه‎ای به وجود آمد و افکار عامه عوض شد. دنیای ارتباطات و قدرت رسانه‌ها که در خدمت افکار جهانی قرار داشت و از سوی دیگر مردم نسبت به گذشته رشد سیاسی یافته بود دولت تن داد که بالاخره مردم هم حقی دارند و باید حد اقل‌های خدمت رسانی برای مردم داشته باشد

در یکی از پرگرامها که به «همبستگی ملی» نام داشت قرار شد دولت بودجه برای قریه‌ها و قصبات اختصاص دهد حال این بار نوبت مردم بود که از این فرصت استفاده نماید برای مردم معلومات داده شد که مبلغی از سوی همبستگی ملی داده خواهد شد ولی مورد مصرف آن را خود مردم باید پیدا نمایند.

اهالی قریه‌ها که بعد از گذشتن قرن‌ها می‌دیدند مرغ بخت بر سرشان نشسته به فکر افتادند از این فرصت به دست آمده کمال استفاده را داشته باشند بگو مگوی زیادی بین بزرگان قوم در گرفت. شاید ساعت‌ها بحث و جدل برسر این بود که این بودجه را در کجا مصرف نمایند در برخی از قریه این جنجال‌ها به اختلاف منجر شد البته از سوی دولت گفته شده بود که این هزینه را نمی‌توانند در ساختن مسجد و حسینیه به مصرف برسانند اما برخی از جاها فکر بکری نمودند گفتند این همه سال دولت سر ما کلاه گذاشته است این بار نوبت ماست که سر دولت کلاه بگذاریم و آن اینکه این هزینه را به مصرف ساختن ساختمان می‌رسانیم ولی اسمش را مسجد و یا حسینیه نمی‌گذاریم بلکه نام این ساختمان را سالن اجتماعات می‌گذاریم هم بودجه را مصرف کرده‌ایم هم بالاخره یک بنای در منطقه بنا کرده‌ایم و هم اسم آن مسجد و یا حسینیه نیست که دولت مانع شود می‌بینیم که چطور این طرح هوشمندانه سر دولت کلاه گذاشت که تا ناف عمیق بود!!

اما حال باید تحلیل کرد که نقش این سالن اجتماعات چیست و برای مردم چه فایده ای داشت همان طور که می‎دانیم ساختار قریه های جامعه مردم ما به گونه‎ای است که در هر قریه هم مسجد وجود دارد وهم حسینیه و مردم نیازمندی عبادی و شعایر دینی خود را در این دو مکان برطرف می‌نمایند و از سوی دیگر مهمان خانه های بسیار مجلل و بزرگ هم از واجبات امروزی است که مراسم شادی و عروسی را به خوبی می‌توان در این مهمان خانه‌ها انجام داد مضافاً این که همه میدانیم که به دلیل عدم زمینه اشتغال قریه‌ها خالی است و غیر از زن‌ها و پیر مردها و کودکان افرادی که بتواند کار کند بسیار کم وجود دارد با این حال وجود مسجد و حسینیه‌ها و مهمان خانه های بزرگ هرچه فکر کردم وجود سالن اجتماعات چه کارکردی می‌تواند داشته باشد نتوانستم برای آن توجیه پیدا نمایم. این در حالی است که درب مسجد و حسینیه از 365 روز حد اقل 150روز آن بسته است و کسی نیست که حتی درب آن را باز کند و از طرف دیگر در همین جاهای که سالن اجتماعات در کنار مسجد و منبر قد برافراشته است مدرسه نزدیک وجود ندارد و کودکان بعد از یک ساعت و نیم پیاده روی به مدرسه می‌رسند.یکی دیگر از سالن اجتماعات

این عمارت ها نه تنها دردی از دردهای مردم را دوا نکرد بلکه درد و مشکلی به مشکلات مردم افزود زیرا باید هزینه های زیادی برای فرش کردن آن شود هزینه ای تقریبی این سالن حدود چهل لک افغانی بدون فرش آن بود. در یکی از این سالن اجتماعات حدود یک میلیون افغانی برای فرش آن هزینه شد و یک نفر را هم باید مأمور نگهداری و برف جاروی زمستان و .. این عمارت نمود. یکی از رفقا از سر دل دردی می‌گفت که حد اقل سالن اجتماعات بهتر است در منطقه ای ما هزینه را برای پلی خرج کرده‌اند که در یک سال یک مورچه هم از روی آن رد نمی‌شود! حال آیا نمی‌شد این سرمایه را جمع کرد و برخی از پر گرام‌های که هم شغل ایجاد می‌کند که چند نفر مشغول کار شود و مجبور نشود یا در راه استرالیا در کام دریا رود و یا در کشورهای دیگر هدف گلوله قرار گیرد و هم به استقلال کشور کمکی نماید؟ آیا نمی‌توان بجای سالن اجتماعات، در منطقه کم آب مرغ داری کوچکی راه انداخت که هم چند نفر در این واحد مشغول کار شد و هم از شر پیر مرغ‌های پاکستان و... نجات یافت این در حالی است که در دورترین منطقه روستایی کشور تخم مرغ‌های با برچسب کشور همسایه به فروش می‌رسد و آیا نمی‌شود در کنار رودخانه های جاغوری به جای هزینه کردن و تبدیل کردن پول به ساختمان بی استفاده، زمینی خرید و حوض پرورش ماهی به وجود آورد تا از گوشت تازه و سر شار ازکلسیوم و مواد مفید غذای به جای پیر گاوهای برزیل و ... استفاده نمود؟  

مردمی که تمام فکرش مصرف کردن باشد و حتی نمک سر سفره و آب در بطری کشور بیگانه و تخم مرغ و... آن وقت ادعای استقلال و عزت و مفاهیم غرور و افتخار و... از خنده‌آورترین مفهوم ها خواهد بود.

آری! نوبتی هم که باشد نوبت ما بود و با یک طرح هوشمندانه دولت! را چطور دور زدیم و کلاه گشاد گذاشتیم که تا ناف دولت پوشاند؟!!! این چنین می‌خواستیم کلاه بگذاریم کلاه رفتیم

  یکی دیگر از سالن اجتماعات