فرايند ياددهي – يادگيري امري است كه در بهبود آن شرايط رواني محيطي، مهارتي وكاربست ابزار سخت افزاري و نرم افزاري متعددي لازم است كه امر ياد گيري را سرعت بخشيده و روند آموزش را براي فراگیران جالب، خوش آيند و دل‌پذیر می‌سازد، حضور ذهني در كلاس و رضایت‌مندی ايجاد می‌نماید. فرايند ياد گيري را تسهيل می‌بخشد.

استفاده از تكنولوژي آموزشي يعني «به‌کارگیری مجموعه از معلومات ناشي از کار بست علوم آموزشي و ياد گيري در دنياي حقيقي كلاس همراه با ابزار و روش‌های كه يادگيري را تسهيل می‌کند» (مقدمات تكنولوژي آموزشي، خديجه علي آبادي ص 21) با چشم پوشي از تعاريف گوناگون و جرح و تعديل آن‌ها به اين نتيجه می‌رسیم كه در دنياي مدرن امروز استفاده از تكنولوژي و ابزار آموزشي هم يافته‎هاي كه در زمينه يادگيري كه مربوط به جنبه روان‌شناختی انسان می‌گردد توجه می‌نمایند و هم به روش‌های نوين ارتباط جمعي و ابزار سمعي و بصري اهميت می‌دهند و استفاده از آن را در آموزش امر اجتناب ناپذير می‌دانند و هم به کار گرفتن مجموعه اي از منابع انساني با مهارت‌های تدريس به منظور ايجاد يادگيري بها می‌دهند.

 در افغانستان استفاده از اين ابزار در طول تاريخ تعليمي كشور امر ناشناخته و غريب بوده است نظام آموزشي ما تا همين اواخر نه تنها از مزاياي اين وسايل و ابزار تحصيل بي بهره بوده‌اند كه دانش آموزان حتي اسم خيلي از آن‌ها را كه در دنياي آموزشي كشورهاي ديگر وارد کلاس‌ها شده و پس از مدتي به فراموشي سپرده شده‌اند نشنیده‌اند به طور مثال كدام دانش آموز افغانی نام «پروژکتور اپک، »تابلوهاي الكتريكي، نواركاتريج» فیلم استريب «اسلايد ناطق» پروژکتور اورهد «و بسیاری از ابزار موثر در يادگيري را تا دهه پیش شنیده‌اند كه هركدام روزگاري آمده‌اند و مانده‌اند و رفته‌اند و از دور خارج شده‌اند اين در حالي است که اكنون هر دانش آموز آمريكايي يك كامپيوتر شخصي دارند و از اين جعبه جادوي براي بهبود سطح تحصيلي و سرعت بخشي و جذابيت آموزش استفاده می‌نمایند ولي آيا می‌تواند گفت در آموزش عالي و استاد دانشگاه كشور ما از اين ابزار بهره‌مند بند و برای ارتقا و غنا بخشي در آموزش عالي از آن سود می‌برند چه برسد به معلمين مقطع آموزش عمومي اما دانش آموزان كه ديگر جاي خوددارند.

6/الف : عدم برنامه ريزي دراز مدت

نهاد تعليم و تربيت همانند يك سيستم عمل می‌نماید. سیستم منظومه‎اي از عناصر و اجزايي كه با هم ارتباط و كنش واكنش متقابل داشته كل واحدي را به وجود می‌آورد. (مباني نظري و اصول مديرت آموزشي، ص 122، دكتر علي علاقه بند)

از تعريف بالا به اين مفاهيم می‌رسیم كه در سیستم «هدف» و «درون داد» و : «فرا گرد و يا دگرگون سازی» و «برو ندادها» از موضوع مطرح و مسايلي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. در سيستم آموزش درونداها، دانش آموزان است كه وارد نظام آموزشی می‌شوند و فراگرد و يا دگرگون سازي فعالیت‌های آموزشي است كه به منظور توسعه فكري عقلي، شناختي، و رشد همه جانبه آن‌ها صورت مي گير و بروندادها كساني هستند كه با تحصيل و كسب مهارت‌های علمي و حرفه اي و هنري فارغ‌التحصیل می‌شوند.

b

    در نگاه سیستمی به نظام آموزشي اعضا و عناصر داخلي آن مدارس و فضاي آموزشي از همه مهم‌تر روابط انساني است كه بايد ميان مدیر و دبير، و فراگيران و كارمندان در تمامي رده و موقعيت اداري باروي كرد احترام و کرامت انساني پايه گزاري شود زيرا فعالیت‌ها، تعاملات و گرایش‌ها و همه عوامل انساني در شخصيت دانش آموزان نهادينه شده و در فضيلت خواهي و گشاده نظري و تعصب گريزي، كمال جويي و احترام گزاري به انسان‌ها و اندیشه‌ها و آداب آن‌ها به طور آشكار و پنهان اثر می‌نماید و همين خصوصيت انساني بودن، عناصر سیستم نظام تعليم و تربيت و کرامت انساني سبب می‌شود تا نتوانيم در تعويض و تبديل عناصر اقدامي صورت دهيم از سوي ديگر و محصولاتي كه از این سيستم بدست می‌آید زماني زيادي لازم دارد و در فرايند توليد امكان به هم خوردن تناسب ميان عرضه و تقاضا و در نتيجه تعادل و تناسب ميان عرضه و تقاضا سال‌ها وقت لازم دارد تا كنترل ممكن گردد و از جانب ديگر هزينه هاي زيادي براي تهيه منابع انساني لازم است تا تربيت انسان با مهارت حرفه اي و علمي و فني ممكن گردد. مجموعه اين خصوصيات می‌طلبد كه نظام تعليم و تربيت با مديريت درست علمي و برنامه ريزي جامع و دقيق و با پيش بینی‌های لازم با بلند نظري و روشن بيني اداره و رهبری صورت گيرد.

سير تحولات نظام تعليم و تربيت كشور نشان می‌دهد كه به علت ضعف فرهنگ برنامه ريزي و برنامه هاي اصلاحي و فقدان ضمانت اجرايي، قانوني و عدم پشتيباني مالي؛ وزارت معارف نتوانسته است يك نهاد كارآمد و پويا باشد از این‌رو بر سیاست گذاران وزارت معارف است كه با چشم اندازهاي روشن و بلند مدت و چارچوب مدون و معين و با وضع قوانين متناسب با واقعیت‌های كشور و بافت‌های اجتماعي و فرهنگي، نسبت به مسايل وزارت معارف اقدام نمايد تا با رفتن يك فرد از رأس اداره مديريت گرفتار بحران و سياست زدگي نگردد و در ضمن از شتاب‌زدگی و اعمال سليقه فردي به دور باشد تا با مديرت علمي و برنامه ريزي درازمدت و درست در اين نهاد بزرگ و مهم اجتماعي اما بيمار كشور بهبود حاصل آيد. زمينه رشد علمي و فرهنگي و كشف استعدادهاي نهفته و ظهور نيافته فرزندان اين مرزوبوم فراهم گردد.