مكتبخانگي يك دادِ خدا بود!

چند دقيقهاي طول نكشيد كه "خياط داستان ما" سكوت را شكست، و سفرهاي دلش را باز كرد و آهي كشيد و با لحن غريبانه از وضعيت نابسامان ديني - فرهنگي جاغوري، لب به شكايت گشود، و تمام جان كلامش اين بود، كه : "مكتب خانگي يك داد خدا بود." و اين نكته كنايه از وضعيت ناخوشايند فضاي فرهنگي حاكم در جاغوري بود. وي در حالي كه تمام حواسش و چهارچشم به پارچۀ قيمتي، نخ و سوزن و چرخ خياطي بود، گفت: امروزه تمام مكتبخانهها تعطيل شده است و آموزگاران آنها به مدارس دولتي جذب شدهاند، و ديگر از آن فعالیتهاي شورانگيز ديني و مذهبي كه در سطح مكتبخانهها انجام ميگرفت، خبري نيست، و در مساجد نيز فعالیتهاي فرهنگي، ديني و مذهبي صورت نميگيرند، و آموزشهاي ديني مكاتب دولتي راه به جايي نمي برد و بسياري از دانشآموزان گرفتار رفتارهاي عجيب و غريب شدهاند.
سخنان شكايت گونهاي خياط بهانهاي شد، كه تا اطلاعات كوتاهي در بارهاي نقش تعلیم و تربیت ديني در مكتبخانه، تاسيس نخستين مكتبخانه در افغانستان، مكان مكتبخانه، روشآموزش در مكتبخانه، شيوهاي ارزشيابي در مكتبخانه، تنبيه بدني در مكتبخانه و موادآموزشي مكتبخانه ارائه شوند و ممكن است نقايص و كاستيهاي فراواني در ارائه مطالب وجود داشته باشند.
عمر مكتبخانه يا همان مكتب خانگي با عمر اسلام برابري ميكند و در طول دوران حيات خود نقش موثري در تعلیم و تربیت ديني داشته است، و بعد از مسجد، دومين فضاي آموزشي موثر به حساب ميآيد. با پيشرفت اسلام، مكتبخانه نيز گسترش يافت و هر جايي كه مسلمانان قدم مينهادند و سرزميني را فتح ميكردند، به آموزش ميپرداختند. مكتبخانهها از سدهاي دوم هجري رو به افزايش نهاد و آن قدر زياد گرديد، كه در تمام قرّا و قصبات راه يافتند.
مكتبخانه در افغانستان
نخستين مكتبخانه در افغانستان در بلخ توسط ابن ضحّاك ساخته شد و اولين مدرسه هم به صورت نظاممند در جهان اسلام در شهر بُست افغانستان به وسيلهاي ابن حبّان بُستي تاسيسگرديد. بنابراين مكتبخانه در افغانستان داراي سابقهاي طولاني است و بسياري از نخبگان و شخصيتهاي علمي و فرهنگي مشهور و به نام افغانستان تعليمات ابتدايي را در مكتبخانههاي كوچك فرا گرفتهاند. خواجهعبدالله انصاري، مولوي، ابوعبيد قاسم بن سلام هروي، محمد بن احمد قاضي ابو عاصم هروي و... تحصيلات ابتدايي خود را از مكتبخانه شروع كرده اند. مكتبخانهها در افغانستان تا پيش از سقوط حكومت طالبان نقش اساسی در تعلیم و تربیت كودكان داشتند، ولي با شكلگيري حكومت جديد، جايگاه و موقعيت آموزشي مكتب خانهها، به دليل استقبال مردم از نظام تعلیم و تربیت رسمي محدود و تا حدودي به دست فراموشي سپرده شد.
مكانآموزشي مكتبخانه
تعلیم و تربیت كودكان در سدهاي اول هجري معمولا در مساجد انجام ميگرفت، ولي با آغاز سدهاي دوم هجري مراكزي را به نام مكتبخانه احداث گرديد. دليل احداث اين مراكز مخصوص اين بود كه كودكان نابالغ احكام مسجد را رعايت نميكردند، و مكان ديگري را براي تعلیم و تربیت آنان اختصاص دادند. مكتبخانهها معمولا در كنار مساجد بنا ميگرديد. گاهي نيز از خانههاي بزرگان، دكانها و فضاي آزاد براي آموزش و پرورش كودكان استفاده ميگرديد.
روشآموزش مكتبخانهاي
روش آموزش در مكتب خانهها بيش تر به شيوهاي انفرادي بوده است. به اين معني كه آموزگاز در آغاز، شاگردان بزرگتر را درس مي داد، و سپس شاگردان ارشد به نيابت از معلم به تعلیم فراگيران سطح پايين ميپرداختند. كودكان تازه وارد همراه با نان مخصوص و يا شيريني در طي مراسم خاصي وارد مدرسه ميگرديدند و معلم براي موفقيت آنان دعا مينمودند. يكي از نكات قابل توجه در شيوهاي آموزشي انفرادي اين است كه تا حدودي به تفاوتهاي فردي كودكان توجه ميگرديدند.
شيوهاي ارزشيابي مكتبخانه
ارزيابي (امتحان) در پايان هر هفته و يا در پايان هر ماه به صورت شفاهي انجام ميگرفت و به ضعف درسي كودكان رسيدگي ميگرديد و معمولا كودكاني كه در ارزيابي و امتحان موفق و كامياب نميگرديدند، گاهي با تنبيه شديد بدني رو به رو ميگرديدند. تنبيه بدني انواع و اقسام مختلفي داشتند، كه از آن جمله ميتوان به تنبيه بدين با چوب، شلاق، سيلي و... اشاره كرد. لذا خشونت و رفتارهاي خارج از توان جسمي كودكان از ضروريات مكتبخانه بوده و است.
چرا تنبيه بدني در مكتبخانه؟
بسياري از آموزگاران معتقد بودند، كه كودكان داراي طبيعت سركش و طغيانگر هستند و امروزه نيز برخي از روان شناسان بر اين باور اند كه انسانها داراي طبيعت شرور ميباشند. لذا آموزگاران مكتبخانهها معتقد بودند كودكاني كه آرام نمي گيرند و بر اثر طبيعت سركش تربیت پذير نمي باشند و دست از سركشي و طغيانگري برنميدارند، بايد از اهرم تنبيه استفاده شوند، تا به كارهاي نيك هدايت و بر انگيخته شوند. ولي اين نظريه مورد پذيرش نيست؛ زيرا آدمي بر طبيعت و فطرت پاك آفريده است و مورد كرامت خداي منان قرار گرفته است و بر خلاف دستورات دين مقدس اسلام است. هم چنين در نظام آموزشي نوين از تنبيه بدني كودكان پرهيز ميشود و بيشتر بر تشويق و رفتارهاي خوشايند تاكيد ميگردد.
منابع آموزشي مكتبخانه
نظام آموزشي مكتبخانه با آموزش حروف الفبا، روخواني و روانخوانيقرآنكريم، خواندن و نوشتن به زبان بومي (پارسي دري)، آموزش خط شروع، و به اطلاعات كلي از اصول اعتقادي، احكام و اخلاق اسلامي پايان ميپذيرد. ولي در برخي مكاتبخانگي به آموزش صرف و نحو نيز پرداخته ميشوند. به طور كلي ميتوان گفت كه بيشترين برنامههاي درسي مكتبخانه را، اصول عقايد، دستورهاي عملي (احكام) و مسايل اخلاقي تشكيل ميدهند.
رؤوس برنامهاي درسي اصول اعتقادي نظام آموزشي مكتبخانه را اصولدين، اصول مذهب، صفات ثبوتي و صفات سلبي خداوند تشكيل ميدهد كه براي سالم سازي فكري و اعتقادي كودكان برنامهريزي شده است و فرايند آموزش مباحث اعتقادي تدريجي است و ممكن است يكي دو سال به طول انجامد و روزهاي بخصوصي در ايام هفته براي آموزش اعتقادات اسلامي اختصاص دارند، و معمولا زمان آموزش اعتقادات اسلامي از هنگامي آغاز ميشود، كه فراگير توانايي بر خواندن و نوشتن را بدست آورد.
برنامههاي عملي بيشتر بر آموزش احكام به ويژه آموزش نماز و ساخت وضو به صورت نظري و عملي متمركز است، و كودك در مدت زمان كمتري به دستورات وضو، غسل و تيمم و نيز خواندن نمازهاي يوميه آشنا ميگردد. ولي ساير احكام و دستورات اسلامي مانند نجاسات، مطهرات، احكامنماز، مقدماتنماز، واجباتركني و غيرركني نماز، مبطلاتنماز، شكياتنماز، فروع دين و... نياز به زمان بيشتري دارند و به تدريج و در بيستر زماني بيشتري آموزش داده ميشوند.
مهمترين بخش آموزش ديني كه در مكتبخانگي به فراگير ياد داده ميشود، آموزش اخلاق اسلامي است و تا زماني كه كودك به مكتبخانه رفت و آمد ميكند و در نظام آموزشي مكتبخانهاي تحصيل مينمايد، هر روز با سفارشات اخلاقي آموزگار رو به برو ميشود و تاثيرات به سزايي در روح و روان كودك بر جاي ميگذارد و به پرورش روح و سلامت روان آدمي منجر ميشود.
نقش تربيتي كتاب پنجگنج
يكي از منابع درسي، كه براي فرا گيري خواندن زبان پارسي در مكتبخانهها مورد استفاده قرار ميگيرد، كتاب پنجگنج (پنج كتاب) است. بدون شك تمام مردم افغانستان با اين كتاب آشنا هستند و بسياري از اشعار آن را از حفظ دارند. گنج اول اين كتاب به نام "كريما" است، كه در اين بخش بيشتر بر سفارشات اخلاقي تاكيد شده است. با توجه به اين كه مهمترين مواد درسي مكتبخانهها را مسايل و سفارشات اخلاقي تشكيل ميدهد، در اين جا نمونههاي از آموزههاي اخلاقي بخش اول كتاب "پنجگنج" آورده ميشود، كه در آغاز چند صفت از صفات پسندديدهاي اخلاقي مانند كرم، سخاوت، تواضع، قناعت ذكر ميشود
كرم:
دلا هر كه بنهاد خانه كرم - بشد نام داري جهان كرم
كرم نام دار جهانت كند - كرم كامگار امانت كند
وراي كرم در جهان كار نيست - وزين گرمتر هيچ بازار نيست
كرم مايۀ شادماني بود - كرم حاصل زندگاني بود
دل عالمي از كرم تازه دار - جهان را ز بخشش پر آوازه دار
همه وقت شو در كرم مستقيم كه هست آفرنندۀ جان كريم
سخاوت:
سخاوت كند نيكبخت اختيار - كه مرد از سخاوت شود بختيار
به لطف و سخاوت جهانگيرباش - در اقليم لطف و سخا مير باش
سخاوت بود كار صاحب دلان - سخاوت بود پيشۀ مقبلان
سخاوت مسِ عيب را كمياست - سخاوت همه دردها را دواست
تواضع:
دلا گر تواضع كني اختيار - شود خلق دنيا ترا دوستدار
تواضع كند هوشمند گزين - نهد شاخ پرميوه سر بر زمين
تواضع عزيزت كند در جهان - گرامي شوي پيش دلها چو جان
تواضع كليد درِ جنت است - سر افرازي و جاه را زينت است
و...
قناعت:
دلا گر قناعت بدست آوري - در اقليم راحت كني سروري
اگر تنگدستي ز سختي منال - كه پيش خردمند هيچ است مال
ندارد خرمند از فقر عار - كه باشد نبي را ز فقر افتخار
و...
صبر:
ترا گر صبوري بود دستيار - بدست آوري دولت پايدار
صبوري بود كار پيغمبران - نه پيچند زين روي دين پروران
صبوري كني گر ترا دين بود - كه تعجيل كار شياطين بود
و...
صفات رذيلهاي اخلاقي نيز در كتاب پنجگنج آمده است و فراگير را با صفات پست و زشت آشنا ميسازند، و مهمترين صفات زشت و ناپسند اخلاقي. مانند بخل، تكبّر، حرص و... را نام ميبرد
بخل:
اگر چرخ گردد به كام بخيل در اقبال باشد غلام بخيل
وگر در كفش گنج قارون بود وگر تابعش ربع مسكون بود
بخيل ارچه باشدتوانگر به مال بخواري چو مفلس خورد گوشمال
سخيان ز اموال بر ميخورند بخيلان غم سيم و زر ميخورند
و...
تكبّر:
تكبّر مكن زينهار اي پسر كه روزي ز دستش در آيي بسر
تكبّر ز دانا بود ناپسند غريب آيد اين معني از هوشمند
تكبّر بود عادت جاهلان تكبّر نيايد ز صاحبدلان
تكبّر عزازيل را خوار كرد به زندان لعنت گرفتار كرد
كسي را كه خصلت تكبّر بود سرش پُر غرور از تصور بود
و...
حرص:
ايا مبتلا گشته در دام حرص شده مست لا يعقل از جام حرص
مكن عمر ضايع به تحصيل مال كه هم نرخ گوهر نباشد سفال
چنان عاشق روي زَر گشتهاي كه شوريده احوال و سر گشتهاي
چنان گشتهاي صيد بهر شكار كه يادت نيايد ز روز شمار
مبادا دل آن فرومايه شاد كه از بهر دنيا دهد دين بباد
مذمتشيطان:
دلا هر كه محكوم شيطان بود شب و روز در بند عصيان بود
كسي را كه شيطان بود پيشوا كجا باز گردد به راه خدا
دلا عزم عصيان مكن زينهار كه فردا ز آتش شوي رستگار
ز عصيان كند هوشمند احتراز كه از آب باشد شكر را گداز
مكن خانهاي زندگاني خراب به سيلاب فعل بد و ناصواب
و...
اين اشعار نمونههاي از سفارشات اخلاقي است كه در كتاب پنجگنج آمدهاند، كه كودكان در مكتبخانهها فرا مي گيرند و حفظ مينمايند. ممكن است كودكان در سنين پايين معني و مفهوم اين اشعار را نفهمند؛ ولي در سنين بالاتر به معناي اين ابيات آگاه ميشوند و تحليل و تفسير مي كنند و از آن برداشت خوبي مينمايند. لذا فراگيري كلياتي از اصولدين، احكام عملي و اخلاق اسلامي بر رفتارهاي آيندهاي كودكان و فراگيران تاثير فراوان دارند. امروزه خميرمايههاي ديني و مذهبي بسياري از جوانان كه در نقاط مختلف اين كرهاي خاكي زندگي ميكنند، و در ميان فرهنگها و اديان گوناگون به سر ميبرند، و به معتقدات اسلامي و مذهبي خود پايبند هستند، برگرفته از تعلیم و تربیت مكتبخانهاي هستند.
بنابراين به جرأت ميتوان گفت كه فضاي مكتبخانه، يك فضاي معنوي است و تعلیم و تربیت مكتبخانهها بيشتر حول و محور قوانين و مقررات ديني دور ميزند و اگر تغيير و تحولي در سيستمآموزشي مكتبخانه به وجود بيايد، بايد به وسيله كارشناسان علوم تربيتي پديد آيد.
بسم ا لله الرحمن الرحیم