قریه " جاله " در حدود 12کیلومتری به طرف غرب سنگماشه موقعیت دارد و جاده سنگماشه ــ بابه از دل این قریه سرسبز میگذرد                        

   در باره وجه تسمیه (نام گذاری ) این قریه با وجود تلاش های زیاد و جمع آوری اطلاعات از افراد خبره و موسفیدان متاسفانه موفق نشدم که دلیل موجه برای نام گذاری این قریه به جاله پیدا کنم.

 این قریه در دامنه  باد آسیاب و قله خاکریز یکی از بلند ترین قله های جاغوری واقع است قریه جاله درواقع متشکل از سه قریه یا ایالت  میباشد که بنام های جاله ، سرقول جاله و نیقول جاله یاد میشود که در روزگاران گذشته تماما یک ملا و یک مسجد داشته است اما امروز بنا به افزایش نفوس و دوری راه قریه سرقول دارای مسجد و ملای جداگانه میباشد ، گر چند تابه حال در امور خارجی یا به اصطلاح (بال جایی) مانند بازی های " گیرک" (مسابقه تیر اندازی ) والیبال  مراسم عروسی ، انتخابات و غیره با هم متحد میاشند.

قریه جاله دقیقا در وسط را ه عمومی بین بازارهای سنگماشه و بابه قرار دارد این قریه سرسبز و حاصلخیز محدود به قریه های ذیل میباشد طرف شرق آن قریه سنگ سوراخ و دریای خروشان که از بین این دو قریه میگذرد این دوقریه را از هم جدا کرده است  ، طرف جنوب آن قسمت از قریه سنگ سوراخ و سادات نوجوی خرکوش میباشند به طرف غرب آن قریه " پیدگه " و به طرف شمال آن کوه های سر به فلک کشیده و قله مشهور خاکریز واقع است. سرقول به سمت شمالغرب و نیقول در شمال جاله واقع است.

وضعیت اجتماعی_اقتصادی

نفوس:

در قریه جاله 65خانوار زندگی میکند که جمعا با نیقول (20خانه )وسرقول( 35خانه) جمعا 120خانوارمیشود وحدود 1200نفر جمیت دارد

حاصلات:

در این قریه انواع میوه های که در جاغوری رشد میکنند فراوان پید ا می شود و به ویژه سیب ، انگور ، ناک و شفتالوی سرقول و نیقول قابل یاد آوری است این قریه در گذشته های نزدیک (پیش از خشک سالی های اخیر) تمام احتیاجات غذایی خود را نه تنها خودش تولید میکرد بلکه منبع خوب صادرات غلات و میوه جات به بازار بود ، خشک سالی های چند سال اخیر خسارات جبران نا پذیری را به این قریه  (مانند دیگرمناطق جاغوری ) وارد کرده است که در نتیجه آن هزاران اصله نهال خشک شد و بیش از50فیصد زمین های زراعتی به حالت بایر قرار دارد. و هم چنان صدها نفر از جوانان که نیروی کار ومنبع درآمد به حساب می آمدند در پی کسب رزق حلال راهیی دیار بیگانه شدند ، و البته این مهاجرت ها مزیت های هم داشت که در فرصت دیگر به بررسی میگیریم.

شریانحیاتیاینقریهرارودخانهخروشان و پرآبتشکیلمیدهدکهازکوه هاوقریههایبالادستمانندچهلباغتوی اوقی،سرچاکه،پشتچوب،سیاهزمین، وکرملاسرچشمهمیگیردووادیهایسرسبزمسیرخودراسیرابمیکند و در قریه دهن قول با آب دریای سنگماشه میپوندد. و آب این رود خانه توسط شاجوی که در دل صخره ها ایجاد گردیده است به سمت جاله راهنمایی میشود.

منابع آبی دیگر این قریه کاریزها و قنات های است که آب آن ها را در حوض ها ذخیره میکند و در اوقات معین بالای مزرعه هدایت  میشود.

.

آموزش وپرورش:

مکتب ابتداییه جاله در واقع بعد از مکتب مرکز(لیسه استاد عبدالغفور سلطانی) از جمله اولین مکاتب جاغوری است که در سال 1344تاسیس شد،وتوسط آموزگار محترم حاجی میرزا علی دریاب جاله به فعالیت آغاز کرد

 به گفته ریش سفیدان محل شاگردان درفضای آزاد در جای مکتب کنونی جاله مصروف تحصیل بودند و این تپه تا بحال بنام " کوته مکتب " یاد میشود.

این مکتب تا اوایل انقلاب فعال بود وبعد به دلایل نامعلوم در سال 1361 در قریه کته سنگ انتقال میگردد و بنام لیسه فیضیه یاد میشود.

انتقال مکتب بهانه خوبی را بدست مردم میدهد که بچه های خود را از رفتن به مکتب باز دارند و این باعث دورماندن بچه ها از سواد و تحصیل میشود از همین سبب قریه جاله  شاید کمترین دانشجو را نسبت به نفوس و قدامت مکتب ، در دانشگاه های افغانستان داشته باشد و هم چنان در سالهای جنگ و اختناق بیشتر جوانان این قریه که در مکتب مصرو ف آموزش بودند بدلیل بیکاری و وضعیت اقتصادی بدی که داشتند مکتب را ترک گفتند و راهی دیار بیگانه شدند ،به طورمثال از تعداد 20نفر شاگرد صنف اول حتی  یک نفر هم از صنف دوازده فارغ نمیشدند و همه شان در جریان مکتب به ایران یا پاکستان می رفتند که این دو علت به نظرمن موجب کم بودن پسران و دختران جاله در دانشگاه میباشد.

البته در سال های اخیر رجوع مردم به مکتب فوق العاده زیاد  بوده که این روحیه مردم امید وار کننده است.

 بالاخره در سال 1381درخواست مردم برای ایجاد یک باب مکتب در قریه منظور شد و رویای بچه های مردم که همانا داشتن یک مکتب نزدیک بود تا چندین کیلومتر راه را پیاده طی نکنند و در صورت دیر رسیدن به مکتب با چوب های سرمعلم استقبال نشوند، به واقعیت پیوست و فصل نوینی در تاریخ آموزش وپرورش این قریه وقریه های هم جوار بازشد.

 اولین روزهای مکتب را با شور و اشتیاق فراوان ناشی از آغاز به کار یک مکتب جدید در قریه خودمان به مکتب می رفتیم . گرچند اوضاع مناسب نبود و امکانات تدریسی نداشتیم و مکتب ساختمان که چی، حتی تخته و تباشیر برای نوشتن وجود نداشت ، دقیق به یادم هست که معلم هندسه به خاطرکه تخته نداشتیم اشکال هندسی را به روی زمین میکشید که خوشبختانه فرش هم نداشتیم تا مانع نوشتن شود و زمان که تخته چوبی را موسسات خارجی به ما دادند آن وقت تباشیر برای نوشتن نداشتیم و معلم ریاضی با مغز پوسیده درخت بروی تخته می نوشت و کارخانگی آوردن ما " گندلی " بید بود.

از اینکه دیگر نگران پاره شدن بند چپلی و منتظر استقبال چوب سرمعلم به علت نا وقت آمدن نبودیم خدا را شکر می کردیم

روزهای زیادی را در گرما و سرما درسایه درختان و در خیمه و در فضای آزاد سپری کردیم ولی به تحصیلات ادامه دادیم.

در سال 1386یک موسسه ای کوریایی کار اعمار ساختمان مکتب را به عهد ه گرفت و با همکاری و تلاش بی دریغ مردم در مدت چند ماه کار ساختمان این مکتب تکمیل شد و به مکتب به بهره برداری  رسید. ساختمان مکتب دارای 9 صنف درسی اداره و کتاب خانه به طور پخته و اساسی اعمار شده است موقعیت مکتب بالای تپه بلند و هموار نما و چشم انداز مناسب را برای دانش آموزان داده است طوری که از جاهای دور قابل رویت است .

و فعلا این مکتب به مکتب متوسطه ارتقا یافته است که دارای 10صنف میباشد و حدود 360نفر دانش آموز دختر پسر توسط10نفرآموزگارمصروف آموزش وپرورش میباشند

کورسهایسوادآموزی:

دراوایل حکومت جدیدکه سواد وسوادآموزی مدشد، یک نوع رقابت شدیدبین مردم برای فراگیری دانش به راه افتاد و دراین جریان که موسسات خارجی ازسوادآموزی به ویژه بانووانحمایت می کردند اولین کورس سوادآموزی به واسطه یک بانویفرهیخته جاله که داکتر نیز بود وبا موسسات خارجی همکاری داشت درقریه افتتاح شد وبانو وان باشور و شوق فراوان به کورس سواد آموزی میرفتند و امید میرفت که ریشه بیسوادی کم کم ازجامعه برچیده شود اما متاسفانه این آموزشگاه بعد از چند سال فعالیت تعطیل شد.

کورس زبان انگیلیسی:

اولین آموزشگاه زبان انگیلیسی در اوایل دهه هشتاد توسط یکی از دانش آموزان قریه بنام " نعمت الله فرهمند" و با همکاری گسترده ملا امام قریه جناب آقای موسوی به فعالیت آغاز کرد. این کورس کاملا رایگان بود و برای آشنایی مردم به زبان انگیلیسی  ایجاد شد و به مدت دوسال فعال بود و با مهاجرت آموزگار این کورس به خارج، این کورس تعطیل شد.

دانشجو و دانشگاه :

به دلایل متذکره که در بالا یاد آورشدم قریه جاله نظر به تعداد نفوس و افتخار داشتن اولین مکتب بعد از مرکز  متاسفانه تعداد کمی دانشجو را در دانشگاه های افغانستان دارد و این تعداد در دانشگاه های کابل مزارشریف ودیگر شهرهای افغانستان مصروف تحصیل میباشند.

و همین طور تعداد دانش آموخته گان دارای مدرک لیسانس در ادارات دولتی و غیر دولتی مصروف کار میباشند.

مها جرت:

هزارستان در مجموع به علت تراکم نفوس و کم بودن زمین تعداد قابل ملاحظ ای مهاجرین را در کشورهای همسایه و کشورهای اروپا ، آمریکا و استرالیا دارند که از این امر جاله مستثنی نمی باشد و تعداد زیادی از جوانان فعال و کوشای این قریه در ممالک یاد شده برای امرار معیشت و زندگی بهتر به سر میبرندکه  حدود100نفر در ایران و بیشتر از50نفر از این سه قریه در ممالک غربی و استرالیا زندگی میکنند.

دلایل عمده مهاجرت جوانان عبارت اند از تراکم نفوس و کم بودن زمین که رژیم های غاصب گذشته زمین های مارا گرفتند و ما را در تنگنا قرار دادند و هم چنان بیکاری و رضایت ندادن مردم به زندگی بخور و نمیر میباشد.


آثار تاریخی:

یکی از مشهور ترین آثار تاریخی در کوه خاکریزکه در بین قریه های جاله ،چهل باغتوی پشی ،پیدگه ،آبروشان وریخی واقع شده است، آبده تاریخی آسیاب بادی (باد اسیه ) است این کوه حدود 4000متر ارتفاع دارد و ویرانه های آسیاب بادی دریکی از شانه های این کوه واقع است.

برای معلومات بیشتردرباره تاریخچه و طرز کار این آسیاب بادی، تحقیقات را که دکتر حفیظ الله شریعتی سحر انجام داده است عینا نقل میکنم.

{{ نخستین آسیاب های بادی دارای پره های عمودی بودند که نمونه در کوه خاکریز غزنی جاغوری نزدیک به سده پنجم خورشیدی وجود داشته که اکنون رو به ویرانی است . و بدون شک پیش از نمونه های خاکریز ، آسیاب های بادی زیادی در هزارستان وجود داشته که متاسفانه درج اسناد باستان شناسی هزارستان ثبت نشده است. بر اساس شواهد تاریخی باستان شناختی این آسیاب ها میان شش تا دوازده پره داشته اند که پره های شان با پارچه های علف لوخ که نی مانند است پوشانیده میشدند آسیاب های بادی چون سرعت باد را  کم می کردند، میتوانستند در هوای پرباد هزارستان به خوبی کار کنند. باد روی تیغه های ورقه مانند نازکی جریان می یافت ، آنها را بلند میکرد و باعث چرخش آن ها میشد( مانند تاثیر باد روی بال های  هوا پیما) تیغه ها به میله هدایت متصل می شدند که در فرجام باعث چرخش آسیاب و آرد دانه میشدند.

در هزارستان روزگار بهره گیری از نیروی باد روشن نیست اما مانند دیگر ملت ها در مهار کردن باد سهم داشته اند. هزاره ها از نیروی باد به عنوان محرکه آسیاب و چرخ چاه به خوبی بهره می گرفته اند، چون در زمینه فناوری یک سویه باد به حرکت چرخشی سنگ آسیاب ، هزاره توانایی بالایی داشتند که شواهد باستان شناختی آن را تایید میکند. مبدا وزش این باد از کوه پامیر بوده است که نخست در هزارستان ظاهر میشده  و سریعترین جریان در فلات ناهور و غزنین بوده که اکنون نیز چنین است.

در جاغوری _ کوه خاکریز که به (باد اسیه ) معروف است آثاری از آسیاب های بادی که دیوارهای فرو ریخته این هیئتی سخت اصیل و با شکوه دارد و ارزش های فنی و فاخر مهندسی دوران گذشته هزاره های منطقه به نمایش میگذارد.}}

قابل یاد آوری است که درین آبده تاریخی ویرانه های از ساختمان آسیاب و سفال های شکسته و سنگ های آسیاب به شکل دایره و مستطیل تا هنوز به جا مانده است و به گفته مردم محل درین آنجا میخ جادویی بوده که کسی قادر به کندن آن نبوده ولی من (نگارنده)در سال 1388از این محل دیدن کردم میخ را در آنجا ندیدم.

در مورد اینکه این آسیاب چگونه کار می کردند و مردم چطور بارهای گندم را به ارتفاع 4000هزار بالا می بردند در حال که صعود به این قله بدون بار اضافی بسیار مشکل است و ساعت ها به طول می انجامد ، نیاز به بحث کارشناسی و باستان شناسی داریم.


منابع و مآخذ:

تحقیق و مشاهده خودم

مصاحبه با افراد خبره و بزرگسال

مصاحبه با سرمعلم مکتب متوسطه جاله

مصاحبه با بنیان گذار مکتب جاله

مقاله دکتر حفیظ الله شریعتی سحر در مورد آثار باستانی جاغوری.