تعلیم و تربیت در حکومت کمونیستهای افغانستان
در هفت ثور سال 1357، حزب پرچم با یک کودتای خونین به حکومت داود خان خاتمه داد و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان بنا گذاشته شد. حکومت مذکور که مدت نزدیک به 14 سال به طول انجامید، از آنجا که معارف را، مناسب ترین راه برای بسط و گسترش ایدئولوژی مارکیستی- لینیستی، میدانست، سیاست بنیادی و عمیق بر توسعه معارف و تعلیم و تربیت با رویکرد کمونیستی را در دستور کار قرار داد. به همین جهت تغییرات زیادی در عرصه معارف اعمال شد.
اول کنکور بعد از صنف هشت که از زمان داود مقرر شده بود، حذف گردید. قانون اساسی جدید، در سال 1359 بوجود آمد که ماده 24 و 26 و بند پنجم ماده 29 به معارف اختصاص داشت. پس از اعلام سیاست دولت درباره معارف در قانون اساسی، اساسنامه مکاتب متوسطه و تحصیلات عمومی در هفت فصل و 71 ماده در 18 جدی سال 1360 از سوی شورای وزیران جمهوی دموکرتیک افغانستان تصویب گردید و نقطه حساس مربوط به اهداف معارف افغانستان بود که در ماده دوم و سوم اساسنامه مذکور ذکر شده بود:
ماده دوم: بند 2: تربیت جوانان با روحیه عالی انقلابی و وطن پرستی، اشتراک فعال و آگاهانه در تحولات همه روزهای جامعه، و دفاع از تحولات مذکور.
تقویت احساس وفاداری به اصول حزب دموکراتیک خلق افغانستان و آمادگی به دفاع از میهن و دست آوردهای انقلاب ثور.
ماده دوم بند 3: آماده ساختن اشخاص ورزیده و سازندگان جامعه ای نوین دموکراتیک، و تربیت شاگردان به کارهای حرفه ای و اجتماعی، پرورش سطح آگاهی آنها بصورت دموکراتیک و فعالیت اجتماعی سیاسی ایشان.
ماده سوم:
تامین ارتباط پروسه تعلیم و تربیت با پروسه ای ساختمان جامعه ای دموکراتیک و تربیت شاگردان با روحیه ای احترام به موازین اخلاقی، سنن، و عنعنات پسندیده مردم و همچنان آماده ساختن آنها با روحیه وحدت ملی، وطن پرستی، وفاداری به ایدآل های پیشرفت اجتماعی و همبستگی انترناسیونالیستی.
این اهداف مبتنی بر باورهای حزب حاکم و در راستای بسط اهداف ایدئولوژیکی آنها بود. به همین جهت به مدیران و مسئولان و معلمین دستور داده شد که در این راه بکوشند. مثلاً در بند اول ماده چهلم اساسنامه مکاتب آمده است که وظیفه معلم: « مجهز نمودن شاگردان با مبادی مستحکم علوم، تشکیل جهان بینی علمی، رشد مفید اجتماعی، و لیاقت شاگردان» می باشد.
هم چنین در بند دوم ماده پنجاه و هفتم، بر مسئولیت مدیر مکتب تأکید شده است: «نظارت جهت پیشبرد افکار سیاسی و ایدئولوژیک تدریس، مراقبت کیفیت درجه دانش، ایجاد رفتار و کردار پسندیده شاگردان، و سازماندهی کارهای سیاسی و تربیتی شاگردان خارج از صنف»
اهداف تحصیلات عالی هم عین شکل بود. در ماده ششم از فصل دوم اساسنامه فعالیت های وزارت تحصیلات عالی که در چهار فصل و 26 ماده تصویب گردیده بود، اهداف عمده وزارت تحصیلات عالی اینگونه بیان شده است:
1- انکشاف (توسعه) سیستم تحصیلات عالی و مسلکی(فنی) به مقصد رفع کامل نیازمندیهای کشور به متخصصین.
2- تأمین تربیت متخصصین و کادرهای ماهر باداشتن معلومات عمیق نظری و تجارب علمی در رشته های مربوطه و مسلط بر تئوری انقلابی، روحیه وطن پرستی، و انترناسیونالیستی در مؤسسات تحصیلات عالی و مسلکی.
ببرک کارمل رهبر حزب دموکراتیک خلق، و رئیس حاکمیت این حزب در اولین کنگره معلمان که از روز سوم جوز 1359 در کابل برگزار شد در باره وظائف معلمان چنین گفت:
«این وظیفه عظیم و سازنده یک معلم است که شاگردان خود را از اهداف و وظایف انقلاب ملی و دموکراتیک مردم افغانستان(کودتای کمونیست ها در سال 1357) آگاه سازد. احساسات وطن پرستی، عشق به مردم، و عشق به وطن و عشق به انسانیت و احساسات انترناسیونالیستی یعنی بشر دوستی، همزمان با آن،روحیه آشتی ناپذیری با ایدئولوژی ارتجاعی، با ایدئولوژی دشمنان زحمتکشان افغانستان و طبقات و اقشار استثمارگر و ستمگر را در آن ها پرورش دهد» .
در سالهای آغازین حکومت کمونیست ها، امر بر این بود که تدریجا سیستم تعلیمی و آموزشی اتحاد شوروی، جایگزین شود، واندک اندک معارف طبق آن تغییر می یافت. برنامه ها درسی دانش آموزان ابتدایی و متوسطه تغییر کرده بود و زبان های خارجی مانند انگلسی و آلمانی،از برنامه درسی لیسه ها حذف گردید و بجای آن زبان روسی جزء ماده درسی قرار گرفت. در بسیاری از مکاتب و مؤسسات و دانشگاهها، اتاق مخصوص دوستی افغان- شوروی بوجود آمد. حزب دموکراتیک، تبلیغ و تدریس در مورد دوستی افغان- شوروی را از وظایف رسمی معلمان در مکاتب قرار داد. بر مبنای اهداف جدید تعلیم و تربیت، مضامین درسی مکاتب و سیستم آموزشی که پیش از آن طبق الگوی فرانسه بود، تغییر نمود و سیستم آموزشی روسی جایگزین گردید که هدف مبتنی بر فراگیری ایدئولوژی مارکسیسم- لنینزم در عرصه های حیات اجتماعی و سیاسی بود و تاریخ شوروی در مکاتب و مؤسسات تدریس می گردید و درباره افغانستان هم مضمون بنام تاریخ نوین افغانستان با تاکید بر تحلیل دیدگاه جدید در پیوند به انقلاب اکتبر 1917 شوروی تدریس می گردید. در این مضمون استرداد استقلال افغانستان در سال 1919 محصول انقلاب اکتوبر 1917 شوروی تلقی می شد و به شاگردان تأکید می گردید که بدون پیروزی انقلاب روسیه، استقلال افغانستان از انگلیس غیر ممکن بود. در برنامه های درسی مضمون به نام «جنبش انقلابی طبقه کارگر» گنجانده شد. در دانشگاه کابل و مؤسسات آموزش عالی کلیه دانشجویان مجبور به شرکت در دروس «تئوری مارکسیستی- لنینستی، جامعه شناسی علمی و ماتریالیزم دیالکتیک بودند.
در تمام عرصه های آموزش و پرورش و در سطح آموزش عالی، هدف مهم و اساسی بسط و گسترش ایدئولوژی حزب حاکم بود دولت سعی می کرد که در آینده نه چندان دور جوانان آموزش دیده زیادی را که از نظر علمی آشنا به تئوری مارکسیستی باشد و از نظر عقیدتی وفادار به آن باشد، تربیت کنند و آنها را در قسمتهای مختلف اداری مدیریتی در سراسر کشور، بکار گیرند. برای این هدف علاوه بر آموزش داخلی که تاکید عمده بر تلقین ایدئولوژی حزب حاکم بود، هر ساله هزاران نفر به کشورهای شوروی و بلوک شرق اعزام می شدند تا در دانشگاه های آنجا تحصیل کنند . حفظ الله امینی در سال 1358 خطاب به دانشجویان اعزامی به شوروی تاکید کرد، تا همه چیز را در دوران تحصیل از برادران شوروی شان بیاموزند. ببرک کارمل رهبر حزب دموکراتیک خلق و رئیس دولت در سال 1359 به جمعی از دانشجویان افغانی در شوروی اظهار داشت: «قلب پر از تپش مادران و پدرانتان ، برادرانتان ، خواهرانتان ، شما را هرچه زودتر سربلند وپیروز مند در جبهه ای فراگیری علم شوروی، دانش شوروی، تربیت شوروی ، انسان نوین شوروی، بمثابه فرزندان وطن پرست سر سپرده افغان می طلبد» .
بعد از روی کار آمدن گورباچف در شوروی که دگرگونی و اصلاحات در نظام سیاسی اقتصادی معروف به گلاستنوست و پروستریکا، روی دست گرفته شد و متعاقب آن معاهده ژنو در سال 1988 امضاء رسید که مطابق آن سربازان شوروی، افغانستان را ترک کردند، تغییرات در رهبری حزب پرچم و سیاسست های آن، به وجود آمد که ببرک کارمل، رئیس حزب دموکراتیک و رئیس جمهور، از کار برکنار شد و دکتر نجیب در سال 1365 به قدرت رسید، ایشان طبق دگرگونیهایی که در سیاست شوروی بوجود آمده بود، سیاست های جدید را درعرصه های مختلف مدیریتی و اداره کشور اتخاد کرد.
در بین سالهای که جهاد مردم افغانستان به اوج خود رسده بود ونیروهای روسی هم کشور را ترک کرده بودند، نجیب به ضعف نیروهای دولتی بدون حمایت سربازان شوروی، در مقابل مجاهدین پی برد به همین دلیل در فکر چاره افتاد، او طرح مصالحه ملی را در پیش گرفت و اصلاحات جدید در مدیریت کشور بوجود آمد. تعلیم و تربیت با گستره آموزش و پرورش و تحصیلات عالی یکی از عرصه های بودکه اصلاحات شامل آن گردید . در حالی که اهداف حزب دموکراتیک خلق در ابتدای پیروزی مبتنی بر تقویت احساس وفاداری به اصول حزبی و گسترش تفکر مارکسیستی بود، بعد از اصلاحات جدید، قوانین تصویب شد که دیگر تاکید به تربیت سازندگان جامعه نوین دموکراتیک، نمی کرد وبجای آن اهداف ملی تقویت شد . اهداف تعلیم وتربیت، در اساسنامه جدید معارف، که در 13سرطان 1367 توسط شورای وزیران تصویب گردید،گنجانده شده ودر ماده سوم آن، چنین آمده است :
1-آماده ساختن کادرهای ملی، دارای درجات عالی تحصیلی (لیسانس و بالاتر ) با دانش علمی تئوریک و مهارت، در رشته های مختلف علوم، مسلط بر قدرت سازماندهی، وارتقای سطح علمی وتحصیلی استادان .
2-تربیت محصلین با اخلاق عالی، علاقه مند به کار باروحیه عالی عشق به مردم وطن و هم چنین تربیت جسمی و فیزیکی محصلان .
1- تنظیم پلان های درسی با تناسب منطقی میان آموزش تئوریک و پراکتیک (علمی ) در پیوند با نیازمندیهای جامعه، سنن، و عنعنات ملی و تاریخی کشور، مطابق به رشدعرصه های مختلف علوم.
در سال 1369 ش قانون اساسی جدید تدوین و تصویب گردید که در آن با نگاه نو به اهداف تعلیم و تربیت نگریسته شده بود . بر مبنای قانون اساسی، دولت گام های را درمسیر دگرگونی اصلاحات اهداف تعلیم وتربیت برداشت. در ساختار نظام تعلیم و تربیت، تغییرات ایجاد شد، مضامین درسی در مکاتب ومؤسسات و دانشگاهها ومراکز آموزشی عالی، مورد بازبینی قرار گرفت، مضامین سیاسی وایدئولوژیک مبتنی بر ایدئولوژی مارکسینرم- لنینیزم و تاریخ شوروی تقلیل پیدا کرد، اتاق های دوستی افغان- شوروی از دانشگاها ومؤسسات آموزشی عالی برچیده شد، مضامین درسی دینی اضافه گردید، و مؤسسات تعلیمی بر اساس قوانین جدید به جذب شاگردان پرداختند. در سال 1367 پوهنتون اسلامی از طرف دولت در شهر کابل افتتاح شد. در سال 1368 مدرسه اسلامی نسوان نیزدرکابل افتتاح گردید. علیرغم سیاستهای جدید حزب دموکراتیک به رهبری دکتر نجیب و اصلاحات که بوجود آمد، تعلیم و تربیت نه تنها بعد از خروج نیرویهای شوروی پیشرفتی نداشت بلکه بیش از پیش به انحطاط کشیده شد. این روند با فروپاشی شوروی که یگانه منبع کمک دهنده به افغانستان بود با سرعت بیشتر ادامه پیدا کرد تا اینکه سرانجام در سال 1371 دولت حزب دموکراتیک خلق سقوط کرد و مجاهدین در کابل قدرت را در دست گرفتند .
در سال 1370 که آخرین سال حکومت حزب دموکراتیک خلق بود، تعداد کل شاگردان دوره ابتدایی 628000 نفر بودند که از آن میان 212000 نفر آنها را دانش آموزان دختر تشکیل میدادند که در 577 باب مکتب ابتدایی مشغول تحصیل بودند.
بسم ا لله الرحمن الرحیم