بنام خداوند!

 ستم د ر آتش اندازیم و طرح نو در اندازیم!  

 =>  جامعه؛ اصالت و هویت!

   شالوده، بنیاد و اساس مشخصه  اصالت فرد و جامعه، در گرو داشته های فرهنگی و پیشینه تاریخی آنها نهفته است!     فرهنگ، تاریخ، و داشته های مادی و معنوی پرورش یافته در بستر تاریخ  جوامع و ملل،  این در حقیقت  آیینه یی  است  جهت بازگو یی  حیثیت، اعتبار و غرور ملی کتله های مشخص از فرهنگ های رایج در جامعه جهانی!

  هر گاه اگر داشته های فرهنگی و پیشینه تاریخی ملتی را از حافظه تاریخ آنان حذف بنمایم ، آنگاه آنها در بحران از گم گشتگی هویت؛ از اصالت خویش تهی گردیده و رو به زوال  و انقراض  خواهند گذاشت!

هویت و اصالت، و داشته های  معنوی و تاریخی یک ملت و جامعه ، همچون شناسنامه  اعتبار و حیثیت  روانی مشترک آنها  در مسیر رشد و تکامل تاریخ جهانی  بوده، و تضمین کننده تداوم و بقا اصالت و هویت آنها در تداوم و جریان  تاریخ  خواهند بود.

همچنان که یک شخص از پس منظر روانی نیاز مند هویت، اصالت و اعتبار شخصیتی خویش میباشد، و اگر از وی هویت و اصالت و داشته های معنوی، فرهنگی و تاریخی وی باز ستاند ه شود,  شخص، تهی از اعتبار و اتوریته شخصیت درونی خویش گردیده و در گردونه حقارت  و گم گشتگی ها، از پس منظر " روان شخصیتی "، به فنا خواهد رفت! که صد البته؛  جوامع و ملت ها نیز از این قاعده مستثنی  نه خواهند بود!!

 داشته  های  میراث فرهنگی و افتخارات  تاریخی جوامع، که در گذر و عبور گاه ایام گذشته " تاریخ آنها  "  شکل گرفته و قوام یافته است؛ در حقیقت گنجینه های است که، در پرتو بلوغ نبوغ اندیشه های پر ثمر نوابغ و دانشمندان و اسطوره  سازان تاریخ آنها  تبارز نموده و به باروری  نشسته است!   که در حقیقت؛ همین اصل خود سنگ بنا اساسی  ساختار هویت و اصالت ان ها را در محدوده فرهنگی مشخص شکل میبخشد!

شکننده ترین قوم، ملیت، طایفه و ملت آنهایی است که: به دست آورد های افتخارات تاریخی خویش پشت نموده و باداشته های میراث فرهنگی خویش به ستیز بپردازند!

 =>  زبان و اهمیت آن!

گویش، گفتار و سخن؛ رکن اساسی ساختار فرهنگ و هویت فرد و جامعه را شکل میبخشد!

 در روند تشخیص، تفکیک و تمایز نژاد، تبار، قوم و ملیت ملت ها این زبان و گویش فرد و جامعه است که وابستگی نژادی و اصالت تباری آنان را به معرفی میگیرد.

 زبان، گویش و گفتار؛ حتی در ابتدایی ترین مناسبات اجتماعی، معرف اصالت  و هویت فرد و جمع میباشد!

گویش و گفتار، نخستین مرحله یی از  شناخت هویت فرد و جامعه بوده؛ و یا به عبارت دیگر: گویش و گفتار، همچون تذکره و شناسنامه یی، اصالت و هویت  فرد و جامعه را بار معرفتی میبخشد!

زبان؛   به مثابه نفس و روح، همچون زنده گی در شاه رگ حیات جمعی گروه ها  « اقوام و ملت ها» جاری بوده، و تضمین کننده بقا هویت و اصالت، و نژاد آنان در تداوم تاریخ و گذشت ایام خواهد بود!

زبان وسیله افهام و تفهیم، ایجاد همدلی میان بشریت و زمینه ساز پیدایش قدرت و تمدن های سخت  بزرگ و عظیم در پهنا تاریخ بشریت بوده و خواهد بود!

زبان؛ این یعنی کلمه؛ یعنی وحی، یعنی گفتن، و  اعجاز نمودن و منقلب نمودن روح، روان و اندیشه های آدمیت را!

زبان این مانده گار ترین وسیله تداوم بقا و مستحکم ترین وسیله متحد نمودن و متشکل نمودن ملت، مملکت و کشور!

 زبان مادری، این یعنی اعجاز جاری شدن عشق و محبت مادرانه یی، در پیکره انسان ها هم ریشه و هم تبار!

هر گاه فروغ گفتاری فرهنگ های مشخص که در بستر تاریخ دست مایه های را به ارمغان آورده اند، رو به  ضعف و خاموشی بگراید، بدون شک بخش از فرهنگ بشری فنا گردیده و نابود خواهد گردید!

به صراحت میتوانم بگویم که بعد از وجود شریف و مقدس مادر، این زبان و اعجاز قدسی وی است که آدمیان را به هم وصل نموده و به پیوند میگیرد!

بارز ترین مشخصه  بقا و تداوم هویت، اصالت، و نژاد انسان ها در قاموس حیات جمعی  جهانی، زبان است و مقولات وابسته به این بخش از داشته های آنان> هر گاه این بخش در گزند تعاملات سو مورد هجوم قرار گرفته و اسیب بپذیرد،بدون شک بنیاد و شالوده هویت و مشخصه تباری چنین جوامع به فنا خواهد رفت!

لذا، آنهایی که به فرهنگ و داشته های تاریخی خویش؛ به تبار و هویت و اصالت  خویش علایق خاطر داشته و عشق میورزند، باید پاسداری از اصل گویش و گفتار  جمعی خویش را اساس دانسته   و جهت پایداری و غنامندی آن همت و تلاش هدفمند به خرج بدهند!

  =>   لهجه ها و موقعیت آن در گستره گفتاری زبان!

 لهجه، یکی از انواع  خاص  گویش، در حوزه گفتاری یک زبان مشخص میباشد!

 لهجه، خود زبان مستقلی نه بوده، بلکه گونه گفتاری است با آوا  و هجاء های مختص به خود، که در وابستگی تنگاتنگ و گسست ناپذیر در بستر زبان و گویش های مشخص تکلم میشوند!

و یا به عبارت دیگر: لهجه ها این همان طفل ها یی اند که از پیکره زبان مادری تغذیه نموده و در پناه آن از گزند روزگار محفوظ  بوده و با غنامندی آن، بقا وی تضمین میگردد! 

زبان گهر بار فارسی یکی از معدود زبان ها یی است که، در گستره فرهنگی خویش بیش از صد ها لهجه های گوناگون را دارا  بوده، و  بار تغذیه فرهنگی آنها را بر دوش میکشد!

لهجه ها خود زبان مستقل نه بوده، بلکه شاخه ها یی اند بر گرفته شده از تنه یک زبان مستقل و کامل!

دریغ و  افسوس و صد افسوس؛  که تعداد قلم به دستان ما آگاهانه و یا هم نا آگاهانه آب در  آسیاب دشمن ریخته و تحت شعار دفاع از ملیت و... لهجه هزاره گی را یک پدیده جدا از زبان  مادری قند پارسی دانسته و لجوجانه در این باب قلم فرسا یی مینمایند.

شما تصور  بنماید  اگر، در گذشت ایام  نیاکان ما  اقدام به تجزیه و تفریق در حوزه فرهنگی زبان فارسی مینمودند، امروز از این قند شیرین گفتار زهر خندی بیش برای ما نسل کنونی باقی نه میماند!

بدون داشتن پشتوانه قدرت مند؛ غنا فرهنگی، و قابلیت بازتاب دهنده نیاز های جامعه و رعایت اصول زیبا یی شناسی آوا ها و گفتار؛ زبان در گذر زمان رو به فراموشی خواهد رفت . که صد البته لهجه ها از چنین قابلیت ها بر خوردار نبوده و در رقابت تنگاتنگ به زانو در خواهند افتاد و... 

 =>  هویت و اصالت در جغرافیای سیاسی افغانستان امروزی!

 بحث تبارشناسی در افغانستان امروزی یکی از بنیادی ترین راهکارها ی حل بحران موجود در این سرزمین میباشد. چه بسا بر اساس هویت و داشته های فرهنگی و اشتراکات علایق هویتی و تاریخی مشترک، میتوان شالوده و بنیان ایجاد ملت واحد و قدرتمندی را در این سرزمین پایه ریزی نموده و به اعمار  گرفت!

ادامه دارد...