بنام خدا وند مهربان

دکتر شریعتی

با آمدن نيمه شعبان بعضي ها كوچه ها را آزين مي بندند و يا هم شهرها را چراغاني مي كنند تا به زعم خويش به پيشواز گل نرگس بروند. بعضي شيريني و شربت مي­دهدند و عده اي اسپند دود مي كنند عده اي هم با آمدن نيمه شعبان سالروز تولد آن منجي عالم بشريت استانه دل خود را چراغاني مي نمايند و بهانه اي براي سرودن مي يابند آري اي نازنين! اي سبزتر از سبزه و چمن! اي لطيف تر از باران! اي باشكوهترين آمدنها بيا كه پيش و بيش از هر زماني نياز مند آمدنت مي باشيم بيا كه پيمانه صبر ما به سر رسيده است.

 اي عزيز زهرا خود مي داني كه آستانه تحمل ما اندك است و بي تو جهاني به اين عظمت بر ما سخت تنگ گرديده است بيا كه جهان به وستعت مهرباني تو براي دوستان تو هيچ جاي نيست اما نه! تو آمده بودي با هزاران لبخند و لطف تو آمده بودي كه با دستهاي مهربانت دستهاي ما را گرفته در سبز ترين و زيبا ترين شهر ببري ،شهري كه در آن خوبان عالم باشند و ديگر هيچ. اما اين ما بوديم كه لياقت با تو بودن و با تو زيستن را نداشتيم اين ما بوديم كه نخواستيم در شهر و مدينه فاضله تو زندگي كنيم و تو آزرده خاطر از ميان ما رفتي و بيش از هزار سال است كه ما نتوانسته ايم لياقت با تو بودن را در خود ايجاد نماييم آري تو آمده بودي و اين ما بوديم كه خوب نبوديم اما اي خوب تر از خوبان عالم باز بيا كه شايد اين بار ما ...

در سالروز نيمه شعبان ميلاد منجي عالم بشريت، برپا كننده قسط و عدالت سنگ صبور همه مظلومان حضرت مهدي موعود (عج) از سوي انجمن فرهنگي «كلمه» محفل شعر«قافيه ناتمام» در مجتمع عالي فقه برگزار شد كه در قسمتي از اين مراسم آقاي محسن سعيدي مطالبي ايراد نمود و به رابطه شكر آب بودن روشنفكران و عالمان ديني اشاره نمود اما بعد از سخنان ايشان شاعران هموطن اشعار خويش را به خوانش گرفتند و قلوب مستعمان را با ناخن زيباي احساس  شان به نوا آوردند كه بنده به دليل در دست نداشتن اشعار اين عزيزان به عكس و تصوير آنها اكتفا مي كنم گفتي است سيد علي اصغر موسوي از شاعران ايراني اولين شاعري بود كه شعر خويش را ارايه نمود.مريم حسيني،آقاي

قافيه ناتمام

جعفري شاعري كه از تهران آمده بود،ضيا برهاني،آقاي اصغري،احمد ولي (شاعري كه شعر حافظ را با آهنگ خواند)،آقاي محقق،آقاي دكتر شريعتي كه از شهر تهران آمده بود،خانم موسي، سيد محمد موسوي، از كساني بود كه شعر خواندند.

قنبر علي تابش كه سخنران بود و هم شعر ران ايشان به تيين آرمان شهر مهدوي پردخت و با «عنوان مطالعه تطبيقي آرمان شهر مهدوي»مطالب خويش را ارايه نمود. در بخشي از سخنان خويش فرمود: ناكجا آباد و مدينه فاضله و ..از مفاهيمي است كه در متون تاريخي آمده است در تعريف مدينه و يا آرمان شهر گفت:

دغدغه انسان در باره شهري كه نيست و بايد باشد. انسان همواره در طول تاريخ در جستجوي آرمان شهر بوده است، شهري كه انسانيت و ارزشهاي انسان ملاك انساني در آن باشد، هر چه خوبي است بايد در آن باشد و هر چه شر است نبايد باشد. انسان همواره دغدغه آرمان شهر را داشته است. در باره انواع آرمان شهر فرمود: برخي پژوشها سه نوع آرمان شهر را بر شمرده اند اما به نظر من ناتمام است شايد بتوان شش آرمان شهر را احصا نمود :

1-  آرمان شهر اسطوراي كه در بلخ و حواشي اين شهر و در گلگه مش اين شهر آرماني تبيين شده است شهري كه در آن جا آواي زاغ به گوش نمي رسد، شير نمي درد، كودك در آن نمي گريد و...در البرز كوهي كه كوه قاف از آن ياد مي شود در حواشي بلخ قرار دارد، سلسله از آرمان شهر در اين جا مطرح است سنايي و مولوي نيز اين آرمان شهر را توصيف كرده است

2-   نوع دوم آرمان شهر عرفاني و كلامي است كه مهم ترين آن ها در كلام مسيحي و در انديشه توماس اكوييناس باست و همچنين يهوديان كه در انتظار فردي است به نام ماشح.

3-   آرمان شهر فلسفي يكي ديگر از اين آرمان شهر است افلاطون و ارسطو و هابز ... از كساني است كه اين آرمان شهر را تبيين نموده است و اتو پيديا نا كجا آباد از آن تعبير گرديده است كه در اين شهر خانه ها مالك ندارد.در خانه ها باز است بايد هر دو سال در آن زندگي كند و بعد از آن بايد عوض كند و در اين شهر چانه زني و فقر و ... وجود ندارد.

4-   شعر معاصر نيز به توصيف و بيان آرمان شهر توجه نموده اند و شاعر ايراني در اين قسمت برجسته است و نيما و فروغ فرخ زاد و  واصف باختري از شاعر هموطن نيز اين آرمان شهر بيان نموده است. افسانه شهر زاد كه قصه هزار و يك شب شان معروف است

5-   آرمان شهر مهدوي يكي ديگر از آرمان شهر است كه جزيره خضرا نمونه از اين آرمان شهر است ولي در احاديث اين آرمان شهر به خوبي تبيين شده است.

مهمان ديگر دكتر محمد صادق دهقان،علي مدد رضواني،خانم حسيني،

آقاي يزداني،محمد سرور رجايي،آقاي عارفي،شوكت علي محمدي، كبري حسيني،آقاي اميري،آقاي موسوي،محسن سعيدي از شاعر بعدي است كه با اجراي شعرش محفل را به پايان برد .

البته محفل به يمن قدوم مهدي موعد (عج) بر گزار شده بود اما از در موضوعات مختلف شعر خوانده شد كه خيلي عجيب نيست اين روز ها درمغازه ها هم تابلوي شان لبنيات است اما همه چيز ميفروشند از كارت اعتباري گرفته تا كارت آب و ... اما از شوخي كه بگزريم اشعار زيبا و قشنگي بود به همه شاعران بايد گفت مانده نباشيد به اميد اشعار زيباي ديگر و محفل ديگر. خدا نگهدار.

اما در گزارش اگر نقصي هست بدليل اين است كه بنده بايد هم برادران را بايد فوتو مي كردم هم بايد مي نوشتم كه از اين بابت معذرت مي خواهم.

در اخير از شاعراني  كه عكس شان در گزارش درج نشد عذرخواهي مي شود